phoneme

/ˈfoʊniːm//ˈfəʊniːm/

معنی: صدا، صوت، اوا، واج، صدای ساده، واگ، حرف صوتی، صدای صوتی
معانی دیگر: (زبان شناسی) واج، واک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in linguistics, any of the minimal units of sound that are part of the sound system of any language.

جمله های نمونه

1. juncture phoneme
درنگواژ،وندآوا

2. For example, at the lowest level a phoneme lattice was produced for processing by the lexical access component.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در پایین ترین سطح یک شبکه واجی برای پردازش توسط جزء دسترسی واژگانی تولید شد
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، در پایین ترین سطح یک شبکه واج برای پردازش توسط مولفه های دسترسی واژگانی تولید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. E. g. : A specific phoneme may have several different variants depending on the phonetic environment in which it occurs.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال : یک واج خاص بسته به محیط آوایی که در آن رخ می دهد ممکن است چندین گونه متفاوت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]E گرم یک واج خاص ممکن است انواع مختلف متفاوتی بسته به محیط phonetic داشته باشد که در آن رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A new phoneme, the velar nasal, was born.
[ترجمه گوگل]واج جدیدی به نام ولار بینی متولد شد
[ترجمه ترگمان]یک واج جدید، the بینی، به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some long utterances may contain phoneme sequences which only match the intended words.
[ترجمه گوگل]برخی از گفته های طولانی ممکن است حاوی دنباله های واجی باشند که فقط با کلمات مورد نظر مطابقت دارند
[ترجمه ترگمان]برخی از جملات بلند ممکن است حاوی توالی های واج باشند که تنها با کلمات مورد نظر مطابقت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rest of this section describes creating phoneme shapes for use with the Voice device.
[ترجمه گوگل]بقیه این بخش ایجاد اشکال واجی برای استفاده با دستگاه Voice را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]بقیه این بخش ایجاد اشکال واج برای استفاده با دستگاه صوتی را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Allophone is a phonetic variant of a phoneme.
[ترجمه گوگل]آلوفون یک گونه آوایی از واج است
[ترجمه ترگمان]Allophone یک نوع آوایی از یک واج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Will discuss concepts such as phoneme, morpheme, affix, rules and constraints.
[ترجمه گوگل]در مورد مفاهیمی مانند واج، تکواژ، الفت، قواعد و قیود بحث خواهد شد
[ترجمه ترگمان]ویل در مورد مفاهیمی چون واج، تکواژ، وند، قواعد و محدودیت ها بحث خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this paper, phoneme duration information is added to the conventional model to improve the recognition rate.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، اطلاعات مدت زمان واج به مدل مرسوم برای بهبود نرخ تشخیص اضافه شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، اطلاعات مدت واج به مدل معمولی اضافه می شود تا نرخ شناسایی را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What are the differences among phone, phoneme and allophone?
[ترجمه گوگل]تفاوت بین تلفن، واج و آلوفون چیست؟
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین حرف، واج و allophone چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In actual speech, a phoneme is realized phonetically as a certain phone.
[ترجمه گوگل]در گفتار واقعی، یک واج از نظر آوایی به عنوان یک تلفن خاص درک می شود
[ترجمه ترگمان]در گفتار واقعی، یک واج به عنوان یک تلفن مشخص درک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But it is an abstract unit. A phoneme is not sound, it distinctive phonetic features.
[ترجمه گوگل]اما یک واحد انتزاعی است واج صدا نیست، ویژگی های آوایی متمایز است
[ترجمه ترگمان]اما این یک واحد انتزاعی است یک واج به معنی صدا نیست، بلکه ویژگی های آوایی آن متمایز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Phoneme : the smallest unit of sound in a language which can distinguish two words.
[ترجمه گوگل]واج: کوچکترین واحد صدا در یک زبان که می تواند دو کلمه را تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]Phoneme: کوچک ترین واحد صوت در زبانی که می تواند دو کلمه را تشخیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Is the in the input embedded in would you or is it the first phoneme of judge?
[ترجمه گوگل]آیا در ورودی تعبیه شده است یا اولین واج داور است؟
[ترجمه ترگمان]آیا ورودی در ورودی قرار گرفته و یا اولین واج است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدا (اسم)
report, bruit, vocal, throat, call, tone, noise, sound, vocation, roar, yell, voice, calling, phoneme, phone, tonicity, sonance, tingle

صوت (اسم)
sound, voice, interjection, phoneme, phone

اوا (اسم)
sound, voice, phoneme, phone

واج (اسم)
phoneme

صدای ساده (اسم)
phoneme

واگ (اسم)
phoneme

حرف صوتی (اسم)
phoneme

صدای صوتی (اسم)
phoneme

انگلیسی به انگلیسی

• syllable; sound, utterance; smallest units of speech upon which a language is based

پیشنهاد کاربران

phoneme ( n ) ( foʊnim ) =any one of the set of smallest units of speech in a language that distinguish one word from another. In English, the/s/ in sip and the/z/ in zip represent two different phonemes
phoneme ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: واج 2
تعریف: کوچک ترین واحد آوایی تمایزدهندۀ معنی در هر زبان
واج
اوا
Speech sound یا واج کوچکترین واحد زبانی که باعث تغییر در معنی کلمه می شود مثل پاک /باک

بپرس