phobic

/ˈfoʊbɪk//ˈfəʊbɪk/

معنی: تشویشی، وابسته به ترس بیجا
معانی دیگر: وابسته به ترس بیجا، تشویشی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: pertaining to, characteristic of, or exhibiting a phobia.

- She has a phobic response to dogs which prevents her from walking anywhere.
[ترجمه گوگل] او نسبت به سگ ها واکنش فوبیکی دارد که مانع از راه رفتن او در هر جایی می شود
[ترجمه ترگمان] واکنش phobic به سگ ها دارد که مانع راه رفتن او به هر جایی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Many children acquire a phobic horror of dogs.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان ترس هراسی از سگ را به دست می آورند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان ترس و وحشت از سگ ها را به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Why are so many companies phobic about employing fat people?
[ترجمه گوگل]چرا بسیاری از شرکت ها از استخدام افراد چاق هراس دارند؟
[ترجمه ترگمان]چرا تعداد زیادی از شرکت ها در مورد استخدام افراد چاق می ترسند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I wouldn't describe myself as phobic but I don't like heights.
[ترجمه گوگل]من خودم را فوبیا توصیف نمی کنم اما ارتفاع را دوست ندارم
[ترجمه ترگمان]خودم را به اندازه اضطراب و اضطراب توصیف نمی کنم، اما از ارتفاع خوشم نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In Victorian times people were phobic about getting on trains. They weren't used to it.
[ترجمه گوگل]در دوران ویکتوریا مردم نسبت به سوار شدن به قطار فوبیا داشتند عادت نداشتند
[ترجمه ترگمان]در دوران ویکتوریا مردم از سوار شدن در قطار وحشت داشتند به آن عادت نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For individuals with phobic anxiety, these tasks include graded exposure to progressively more difficult avoided situations.
[ترجمه گوگل]برای افراد مبتلا به اضطراب فوبی، این وظایف شامل قرار گرفتن درجه‌بندی شده در موقعیت‌های اجتناب‌شده به تدریج دشوارتر است
[ترجمه ترگمان]برای افراد با اضطراب phobic، این وظایف شامل قرار گرفتن درجه بندی شده برای اجتناب از شرایط سخت تر و سخت تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This often occurs in a phobic situation, such as a crowded noisy room, or under circumstances of tension.
[ترجمه گوگل]این اغلب در یک موقعیت فوبی، مانند یک اتاق شلوغ و پر سر و صدا، یا در شرایط تنش رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]این امر اغلب در وضعیت phobic، مانند یک اتاق شلوغ شلوغ، و یا تحت شرایط تنش رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Phobic disorder is a general term for all phobias.
[ترجمه گوگل]اختلال فوبیک یک اصطلاح کلی برای همه فوبیاها است
[ترجمه ترگمان]اختلال phobic اصطلاحی عمومی برای همه هراس ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In exposure therapy, the phobic person puts him or herself in the presence of whatever they fear--heights, spiders, etc. --until, through habituation, they lose their fear of that situation or object.
[ترجمه گوگل]در مواجهه درمانی، فرد فوبیا خود را در حضور هر چیزی که می ترسد - قد، عنکبوت و غیره - قرار می دهد تا زمانی که از طریق عادت کردن، ترس خود را از آن موقعیت یا شی از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]در درمان قرار گرفتن در معرض خطر، از ترس از آن موقعیت یا جسم، از ترس از آن موقعیت یا اشیا ترس خود را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They teach phobic people how to deal with their fears and, eventually, overcome them.
[ترجمه گوگل]آنها به افراد فوبیا می آموزند که چگونه با ترس های خود کنار بیایند و در نهایت بر آنها غلبه کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به مردم phobic یاد می دهند که چطور با ترس ها سر و کار داشته باشند و در نهایت بر آن ها غلبه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Phobic neurosis happened more often in female, especially those above 12 years old, than in male patients.
[ترجمه گوگل]روان رنجوری فوبیک در زنان، به ویژه افراد بالای 12 سال، بیشتر از بیماران مرد اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]روان نژندی او بیشتر در زنان، به خصوص آن هایی که بالای ۱۲ سال سن دارند، نسبت به بیماران مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We humans are a very, very death phobic species. We will do almost anything to avoid the pain that acts based on the thanatos instinct can bring.
[ترجمه گوگل]ما انسان ها یک گونه بسیار بسیار مرگ هراس هستیم ما تقریباً هر کاری را انجام خواهیم داد تا از دردی که بر اساس غریزه تاناتوس می تواند به همراه داشته باشد اجتناب کنیم
[ترجمه ترگمان]ما انسان ها گونه های very و death هستیم ما تقریبا هر کاری انجام خواهیم داد تا از دردی که براساس غریزه thanatos عمل می کند جلوگیری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Obsessive neurosis is one of three kinds of neurosis, which are obsessive neurosis, hysteria and phobic neurosis, of Freud's study.
[ترجمه گوگل]روان نژندی وسواسی یکی از سه نوع روان نژندی است که عبارتند از: روان رنجوری وسواسی، هیستری و روان رنجوری فوبیک، که مورد مطالعه فروید است
[ترجمه ترگمان]روان نژندی، یکی از سه نوع روان نژندی است، که are روان نژندی، هیستری و phobic روان نژندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lipids are organic compounds that are quite hydro - phobic.
[ترجمه گوگل]لیپیدها ترکیبات آلی هستند که کاملاً آبگریز هستند
[ترجمه ترگمان]Lipids ترکیبات آلی هستند که کاملا آبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results: The emergency in CT - room included allergy, breathe - cardiac arrest, phobic reaction, epilepsy, hemoptysis.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: اورژانس در اتاق CT شامل آلرژی، تنفس - ایست قلبی، واکنش فوبی، صرع، هموپتیزی بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: وضعیت اضطراری در CT شامل آلرژی، تنفس بدبو، واکنش phobic، صرع، hemoptysis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تشویشی (صفت)
phobic

وابسته به ترس بیجا (صفت)
phobic

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a phobia; suffering from a phobia, suffering from a strong irrational fear of a particular thing
a phobic feeling, reaction, and so on results from or is related to a strong, irrational fear or hatred of something.
someone who is phobic has a strong, irrational fear or hatred of something. adjective here but can also be used as a count noun. e.g....school phobics.

پیشنهاد کاربران

The term "phobic" is an adjective used to describe someone who has an extreme or irrational fear or aversion to something. It is derived from the Greek word "phobos, " meaning fear.
✍️ واژه "فوبیک" به عنوان یک صفت برای توصیف کسی که دارای ترس یا نفرت شدید و غیرمنطقی از چیزی است، استفاده می شود. این واژه از کلمه یونانی "فوبوس/phobos" به معنای ترس گرفته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

👈مترادف: Fearful, afraid, anxious, apprehensive
👇مثال؛
1. She is phobic about spiders and cannot stand to be in the same room with one.
2. His phobic reaction to heights made it difficult for him to enjoy the view from the top of the tower.
3. Some people are phobic about public speaking and experience intense anxiety when they have to give a presentation.

ستیز هم ترجمه میشه.
مثال:
عرب فوبیک = عرب ستیزی
هراس ( روان شناسی )
فوبیا
ترس غیر منطقی
هراس
ترس بدون دلیل منطقی

بپرس