1. Prior to Lavoisier, the phlogiston theory was the standard theory of combustion.
[ترجمه گوگل]قبل از لاووازیه، نظریه فلوژیستون نظریه استاندارد احتراق بود
[ترجمه ترگمان]پیش از لاووازیه، نظریه phlogiston نظریه استاندارد احتراق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Construction of an appropriate machine shows that phlogiston is but one form of that more general thing, energy.
[ترجمه گوگل]ساخت یک ماشین مناسب نشان می دهد که فلوژیستون فقط یکی از شکل های آن چیز کلی تر، انرژی است
[ترجمه ترگمان]ساخت یک ماشین مناسب نشان می دهد که phlogiston یک شکل از آن چیز کلی تر، انرژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. According to that theory, phlogiston is emitted from substances when they are burnt.
[ترجمه گوگل]بر اساس آن نظریه، فلوژیستون از مواد در هنگام سوختن ساطع می شود
[ترجمه ترگمان]طبق این نظریه، وقتی آن ها سوزانده می شوند از مواد ساطع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It is as dead as phlogiston and the universal aether.
[ترجمه گوگل]مانند فلوژیستون و اتر جهانی مرده است
[ترجمه ترگمان]آن هم مثل phlogiston و the عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I can understand why the whole phlogiston business would have been thought less than important in practical terms.
[ترجمه گوگل]من می توانم درک کنم که چرا کل تجارت فلوژیستون از نظر عملی اهمیت کمتری دارد
[ترجمه ترگمان]من درک می کنم که چرا کل کسب وکار phlogiston در شرایط عملی از اهمیت کمتری برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And phlogiston also fails the test.
[ترجمه گوگل]و فلوژیستون نیز در آزمون مردود می شود
[ترجمه ترگمان]و phlogiston نیز از این آزمایش ناتوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As has been mentioned, some postulated that phlogiston has negative weight (levity).
[ترجمه گوگل]همانطور که گفته شد، برخی فرض کردند که فلوژیستون دارای وزن منفی است
[ترجمه ترگمان]همانطور که ذکر شد، برخی ادعا کرده اند که phlogiston دارای وزن منفی (سبکی)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. As a matter of fact, Priestley defended the phlogiston theory right up to his death.
[ترجمه گوگل]در واقع، پریستلی تا زمان مرگش از نظریه فلوژیستون دفاع کرد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، پریستلی از نظریه phlogiston درست تا هنگام مرگش دفاع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The phlogiston theory states that all flammable materials contain phlogiston that is liberated in burning, leaving the "dephlogisticated" substance in its "true" calx form.
[ترجمه گوگل]تئوری فلوژیستون بیان میکند که همه مواد قابل اشتعال حاوی فلوژیستون هستند که در هنگام سوختن آزاد میشوند و ماده "دفلژیستون" را به شکل "واقعی" خود باقی میگذارد
[ترجمه ترگمان]نظریه phlogiston بیان می کند که تمام مواد قابل اشتعال، حاوی phlogiston هستند که در سوختن آزاد شده اند و ماده \"dephlogisticated\" را در فرم \"واقعی\" خود رها می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A thing was inflammable if it contained phlogiston.
[ترجمه گوگل]اگر چیزی حاوی فلوژیستون باشد قابل اشتعال بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که آتش آن را آتش می زد، درست مثل آتش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There were similarities between Berthollet 's phlogiston theory and Lavoisier's theory of heat matter in fact, so Berthollet accepted oxygen easier.
[ترجمه گوگل]در واقع شباهت هایی بین نظریه فلوژیستون برتوله و نظریه ماده گرمایی لاووازیه وجود داشت، بنابراین برتوله اکسیژن را راحت تر پذیرفت
[ترجمه ترگمان]شباهت های بین نظریه phlogiston Berthollet و نظریه گرمایی لاووازیه در حقیقت وجود داشت، به طوری که برتوله اکسیژن را آسان تر پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. "phlogiston theory, " this erroneous conception of burning, LED chemistry along a completely false trail.
[ترجمه گوگل]"نظریه فلوژیستون"، این تصور اشتباه از سوزاندن، شیمی LED در امتداد یک مسیر کاملا نادرست است
[ترجمه ترگمان]\"نظریه phlogiston\"، \" این مفهوم اشتباه از سوختن، شیمی LED در امتداد یک رد کامل نادرست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This hazy " phlogiston theory, " this erroneous conception of burning, led chemistry along a completely false trail.
[ترجمه گوگل]این «نظریه فلوژیستون» مبهم، این تصور اشتباه از سوختن، شیمی را در مسیری کاملاً نادرست هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]\"این نظریه\" مبهم \"،\" این مفهوم اشتباه از سوختن، و شیمی به همراه یک رد کاملا کاذب \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. One way of overcoming the apparent falsification was to suggest that phlogiston has negative weight.
[ترجمه گوگل]یکی از راه های غلبه بر ابطال ظاهری این بود که نشان دهیم فلوژیستون وزن منفی دارد
[ترجمه ترگمان]یک روش غلبه بر جعل ظاهری نشان می دهد که phlogiston دارای وزن منفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید