phlogiston

/fləˈdʒɪstən//flɒˈdʒɪstən/

معنی: مایه اتش، اصل اتش
معانی دیگر: (قدیمی - شیمی) سام، مایه ی آتش، سام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a nonexistent chemical that was once believed to be the cause of combustion and to be released by anything burning.

جمله های نمونه

1. Prior to Lavoisier, the phlogiston theory was the standard theory of combustion.
[ترجمه گوگل]قبل از لاووازیه، نظریه فلوژیستون نظریه استاندارد احتراق بود
[ترجمه ترگمان]پیش از لاووازیه، نظریه phlogiston نظریه استاندارد احتراق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Construction of an appropriate machine shows that phlogiston is but one form of that more general thing, energy.
[ترجمه گوگل]ساخت یک ماشین مناسب نشان می دهد که فلوژیستون فقط یکی از شکل های آن چیز کلی تر، انرژی است
[ترجمه ترگمان]ساخت یک ماشین مناسب نشان می دهد که phlogiston یک شکل از آن چیز کلی تر، انرژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. According to that theory, phlogiston is emitted from substances when they are burnt.
[ترجمه گوگل]بر اساس آن نظریه، فلوژیستون از مواد در هنگام سوختن ساطع می شود
[ترجمه ترگمان]طبق این نظریه، وقتی آن ها سوزانده می شوند از مواد ساطع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is as dead as phlogiston and the universal aether.
[ترجمه گوگل]مانند فلوژیستون و اتر جهانی مرده است
[ترجمه ترگمان]آن هم مثل phlogiston و the عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can understand why the whole phlogiston business would have been thought less than important in practical terms.
[ترجمه گوگل]من می توانم درک کنم که چرا کل تجارت فلوژیستون از نظر عملی اهمیت کمتری دارد
[ترجمه ترگمان]من درک می کنم که چرا کل کسب وکار phlogiston در شرایط عملی از اهمیت کمتری برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And phlogiston also fails the test.
[ترجمه گوگل]و فلوژیستون نیز در آزمون مردود می شود
[ترجمه ترگمان]و phlogiston نیز از این آزمایش ناتوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As has been mentioned, some postulated that phlogiston has negative weight (levity).
[ترجمه گوگل]همانطور که گفته شد، برخی فرض کردند که فلوژیستون دارای وزن منفی است
[ترجمه ترگمان]همانطور که ذکر شد، برخی ادعا کرده اند که phlogiston دارای وزن منفی (سبکی)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As a matter of fact, Priestley defended the phlogiston theory right up to his death.
[ترجمه گوگل]در واقع، پریستلی تا زمان مرگش از نظریه فلوژیستون دفاع کرد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، پریستلی از نظریه phlogiston درست تا هنگام مرگش دفاع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The phlogiston theory states that all flammable materials contain phlogiston that is liberated in burning, leaving the "dephlogisticated" substance in its "true" calx form.
[ترجمه گوگل]تئوری فلوژیستون بیان می‌کند که همه مواد قابل اشتعال حاوی فلوژیستون هستند که در هنگام سوختن آزاد می‌شوند و ماده "دفلژیستون" را به شکل "واقعی" خود باقی می‌گذارد
[ترجمه ترگمان]نظریه phlogiston بیان می کند که تمام مواد قابل اشتعال، حاوی phlogiston هستند که در سوختن آزاد شده اند و ماده \"dephlogisticated\" را در فرم \"واقعی\" خود رها می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A thing was inflammable if it contained phlogiston.
[ترجمه گوگل]اگر چیزی حاوی فلوژیستون باشد قابل اشتعال بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که آتش آن را آتش می زد، درست مثل آتش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There were similarities between Berthollet 's phlogiston theory and Lavoisier's theory of heat matter in fact, so Berthollet accepted oxygen easier.
[ترجمه گوگل]در واقع شباهت هایی بین نظریه فلوژیستون برتوله و نظریه ماده گرمایی لاووازیه وجود داشت، بنابراین برتوله اکسیژن را راحت تر پذیرفت
[ترجمه ترگمان]شباهت های بین نظریه phlogiston Berthollet و نظریه گرمایی لاووازیه در حقیقت وجود داشت، به طوری که برتوله اکسیژن را آسان تر پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "phlogiston theory, " this erroneous conception of burning, LED chemistry along a completely false trail.
[ترجمه گوگل]"نظریه فلوژیستون"، این تصور اشتباه از سوزاندن، شیمی LED در امتداد یک مسیر کاملا نادرست است
[ترجمه ترگمان]\"نظریه phlogiston\"، \" این مفهوم اشتباه از سوختن، شیمی LED در امتداد یک رد کامل نادرست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This hazy " phlogiston theory, " this erroneous conception of burning, led chemistry along a completely false trail.
[ترجمه گوگل]این «نظریه فلوژیستون» مبهم، این تصور اشتباه از سوختن، شیمی را در مسیری کاملاً نادرست هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]\"این نظریه\" مبهم \"،\" این مفهوم اشتباه از سوختن، و شیمی به همراه یک رد کاملا کاذب \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One way of overcoming the apparent falsification was to suggest that phlogiston has negative weight.
[ترجمه گوگل]یکی از راه های غلبه بر ابطال ظاهری این بود که نشان دهیم فلوژیستون وزن منفی دارد
[ترجمه ترگمان]یک روش غلبه بر جعل ظاهری نشان می دهد که phlogiston دارای وزن منفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مایه اتش (اسم)
phlogiston

اصل اتش (اسم)
phlogiston

پیشنهاد کاربران

فلوژیستون=یکی از دوره های تکوین و توسعه ی علم شیمی

بپرس