philharmonic

/ˌfɪlˌhɑːrˈmɑːnɪk//ˌfɪləˈmɒnɪk/

معنی: عاشق موسیقی، ارکستر سمفونی، فیل هارمونیک
معانی دیگر: (معمولا در عنوان ارکسترهای سمفونی و سازمان های مربوط به آن ذکر می شود) موسیقی دوست، نغمه دوست، سازمان ترویج موسیقی (که هزینه ی ارکستر سمفونی را می دهد)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or relating to a symphony orchestra.

(2) تعریف: having affection for, or being devoted to, music.
اسم ( noun )
• : تعریف: (sometimes cap.) a symphony orchestra, or a group or organization associated with it.

جمله های نمونه

1. The Lithuanian Philharmonic Orchestra played Beethoven's Ninth Symphony.
[ترجمه گوگل]ارکستر فیلارمونیک لیتوانی سمفونی نهم بتهوون را نواخت
[ترجمه ترگمان]ارکستر فیلارمونیک لیتوانی سمفونی نهم بتهوون را می نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In a new recording, the Boston Philharmonic tried the original tempo.
[ترجمه گوگل]در یک ضبط جدید، فیلارمونیک بوستون سرعت اصلی را امتحان کرد
[ترجمه ترگمان]در یک ضبط جدید، فیلارمونیک بوستون آهنگ اصلی را امتحان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He will conduct the Vienna Philharmonic in the final concert of the season.
[ترجمه گوگل]او در آخرین کنسرت فصل رهبری فیلارمونیک وین را بر عهده خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]او در آخرین کنسرت این فصل، فیلارمونیک وین را هدایت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But it is the Liverpool Philharmonic Hall which is benefitting most from her zest and drive.
[ترجمه گوگل]اما این تالار فیلارمونیک لیورپول است که بیشترین بهره را از شور و شوق او می برد
[ترجمه ترگمان]اما این تالار فیلارمونیک لیورپول است که بیشتر از تراشه پوست او بهره مند می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We had four violinists from the Philharmonic Orchestra.
[ترجمه گوگل]چهار نوازنده ویولن از ارکستر فیلارمونیک داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما چهار violinists از ارکستر فیلارمونیک داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Perhaps even more destructively, the Philharmonic Hall acoustic does not make for the clarity of diction experienced in the average theatre.
[ترجمه گوگل]شاید حتی مخرب‌تر از آن، آکوستیک سالن فیلارمونیک، وضوح بیان تجربه شده در تئاتر متوسط ​​را ایجاد نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]شاید حتی more، تالار فیلارمونیک برای وضوح بیان تخصص در نمایش متوسط ساخته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. the Vienna Philharmonic Orchestra.
[ترجمه گوگل]ارکستر فیلارمونیک وین
[ترجمه ترگمان]ارکستر فیلارمونیک وین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wages at the Amazon Philharmonic average about $ 600 a month.
[ترجمه گوگل]میانگین دستمزد در فیلارمونیک آمازون حدود 600 دلار در ماه است
[ترجمه ترگمان]دست مزد در موسسه فیلارمونیک آمازون در حدود ۶۰۰ دلار در ماه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the Royal Philharmonic, the accent is on the positive.
[ترجمه گوگل]با رویال فیلارمونیک، لهجه روی مثبت است
[ترجمه ترگمان] با ارکستر سمفونی سلطنتی لهجه on
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was anxious that the Royal Philharmonic Orchestra should not be dissolved for want of finance.
[ترجمه گوگل]او نگران بود که ارکستر فیلارمونیک سلطنتی به دلیل کمبود مالی منحل نشود
[ترجمه ترگمان]او نگران بود که ارکستر فیلارمونیک سلطنتی نباید برای تامین مالی منحل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Berlin Philharmonic, founded in 188 has grown up in tandem with the evolution of the star conductor.
[ترجمه گوگل]فیلارمونیک برلین، که در سال 188 تأسیس شد، همزمان با تکامل رهبر ارکستر بزرگ شده است
[ترجمه ترگمان]فیلارمونیک برلین که در ۱۸۸ تاسیس شد، همگام با تکامل رهبر ارکستر بزرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An inspired pizzicato movement showed the Philharmonic strings off to fine advantage.
[ترجمه گوگل]یک حرکت الهام‌گرفته از پیزیکاتو، رشته‌های فیلارمونیک را به نفع خود نشان داد
[ترجمه ترگمان]یک حرکت الهام گرفته شده از pizzicato به این advantage فیلارمونیک را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The three tenors were backed by the Boston Philharmonic Orchestra.
[ترجمه گوگل]این سه تنور توسط ارکستر فیلارمونیک بوستون حمایت می شدند
[ترجمه ترگمان]این سه tenors توسط ارکستر فیلارمونیک بوستون حمایت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عاشق موسیقی (اسم)
philharmonic

ارکستر سمفونی (اسم)
philharmonic, symphony orchestra

فیل هارمونیک (اسم)
philharmonic

انگلیسی به انگلیسی

• musical; music-loving

پیشنهاد کاربران

بپرس