philately

/fɪˈlætəli//fɪˈlætəli/

معنی: تمبر شناسی، جمع اوری تمبر، تمبر جمع کنی
معانی دیگر: گردآوری تمبر پست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: philatelic (adj.), philatelically (adv.), philatelist (n.)
• : تعریف: the study and collection of postage stamps and things related to them, such as postmarks; stamp collecting.

جمله های نمونه

1. Unsuitable hobbies include philately, railway archaeology, home computing, golf or anything which has a magazine devoted to it.
[ترجمه گوگل]سرگرمی های نامناسب عبارتند از فیلاتلی، باستان شناسی راه آهن، محاسبات خانگی، گلف یا هر چیزی که مجله ای به آن اختصاص داده شده است
[ترجمه ترگمان]سرگرمی های Unsuitable شامل philately، باستان شناسی راه آهن، محاسبات خانگی، گلف یا هر چیزی که یک مجله اختصاص داده شده به آن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When it comes to philately, he says, it is wrong to treat children like children.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید وقتی صحبت از فیلاتلی می‌شود، رفتار کودکانه با بچه‌ها اشتباه است
[ترجمه ترگمان]وقتی نوبت به philately می رسد، می گوید که رفتار با کودکان مثل کودکان اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She said before'actress philately 'is false, not the letter.
[ترجمه گوگل]او قبلاً گفت: «فیلاتلی بازیگر زن دروغ است، نه حرف
[ترجمه ترگمان]او گفت که قبل از این که هنرپیشه زن هنرپیشه دروغ بگوید، این نامه نه، غلط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The world of philately soon got to know the rings.
[ترجمه گوگل]دنیای فیلاتلی خیلی زود با حلقه ها آشنا شد
[ترجمه ترگمان]به زودی دنیای تمبر شناسی باید حلقه را بداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Philately has no longer been a symbol indicating how many stamps serve as postage.
[ترجمه گوگل]فیلاتلی دیگر نمادی نیست که نشان دهد چند تمبر به عنوان هزینه پستی خدمت می کنند
[ترجمه ترگمان]Philately دیگر نمادی نیست که نشان می دهد چقدر تمبر به عنوان هزینه بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On behalf of the IOC Commission of Philately, Numismatics and Memorabilia, whose Chairman I am proud to be and as an ardent Olympic philatelist, I wish to congratulate its editors warmly.
[ترجمه گوگل]از طرف کمیسیون فیلاتلی، سکه شناسی و یادگاری IOC، که به ریاست آن افتخار می کنم و به عنوان یک فیلاتالیست سرسخت المپیک، به سردبیران آن به گرمی تبریک می گویم
[ترجمه ترگمان]من به نمایندگی از کمیسیون بین المللی المپیک of، numismatics و Memorabilia، که رئیس آن افتخار می کنم و به عنوان یک philatelist مشتاق المپیک، به editors تبریک می گویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Philately is my favorite hobby now, but I have rarely previously issued stamps.
[ترجمه گوگل]فیلاتلی سرگرمی مورد علاقه من در حال حاضر است، اما من به ندرت قبلا تمبر منتشر کرده ام
[ترجمه ترگمان]Philately اکنون سرگرمی مورد علاقه من است، اما من به ندرت تمبرهای منتشر کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ive always thought philately would be an interesting hobby.
[ترجمه گوگل]من همیشه فکر می کردم که فیلاتالی یک سرگرمی جالب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]همیشه فکر می کردم که تمبر شناسی سرگرمی جالبی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Philately, pingpong, roller skating, reading and music.
[ترجمه گوگل]فیلاتلی، پینگ پنگ، اسکیت غلتکی، خواندن و موسیقی
[ترجمه ترگمان]Philately، پینگ پنگ، اسکیت، خواندن و موسیقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The phil- in philately is the same as in Philadelphia, the city of brotherly love, or in audiophile a lover of high end stereo equipment.
[ترجمه گوگل]فیلاتلی فیلادلفیا همان است که در فیلادلفیا، شهر عشق برادرانه، یا در ادیوفیل عاشق تجهیزات استریو پیشرفته است
[ترجمه ترگمان]فیل در philately نیز مانند فیلادلفیا، شهر عشق برادرانه و یا عاشق یک عاشق ابزار استریو بلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This cover thus became recognised as the most prized and valuable cover in Brazil philately.
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب این جلد به عنوان با ارزش ترین و باارزش ترین پوشش فیلاتلی برزیل شناخته شد
[ترجمه ترگمان]این پوشش به عنوان مهم ترین و با ارزش ترین پوشش در برزیل شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Value - added tax is levied on the production and allocation of philately commodities.
[ترجمه گوگل]مالیات بر ارزش افزوده از تولید و تخصیص کالاهای فیلاتلی اخذ می شود
[ترجمه ترگمان]مالیات بر ارزش افزوده بر تولید و تخصیص کالاهای philately وضع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Value - Added Tax shall levied on sales of philately stamps and first day covers by postal departments.
[ترجمه گوگل]مالیات بر ارزش افزوده از فروش تمبرهای فیلاتلی و جلدهای روز اول توسط ادارات پست اخذ می شود
[ترجمه ترگمان]مالیات بر ارزش افزوده مالیات بر فروش تمبرهای ارسالی و اولین روز از سوی ادارات پستی وضع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تمبر شناسی (اسم)
philately

جمع اوری تمبر (اسم)
philately

تمبر جمع کنی (اسم)
philately

انگلیسی به انگلیسی

• study and collection of postage stamps
philately is the hobby of collecting and learning about postage stamps; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس