philanthropic

/ˌfɪlənˈθrɑːpɪk//ˌfɪlənˈθrɒpɪk/

معنی: خیریه، بشر دوست، نوع پرست
معانی دیگر: نیکوکاری (philanthropical هم می گویند)، انسان دوستانه، نوع دوستانه، بشردوست
philanthropic(al)
نوع پرست، نوع پرستانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: philanthropically (adv.)
• : تعریف: of, concerning, or characterized by philanthropy.
مترادف: benevolent, charitable, eleemosynary, humanitarian
متضاد: misanthropic
مشابه: altruistic, generous, good, magnanimous, munificent

جمله های نمونه

1. a philanthropic organization
یک سازمان نیکوکاری

2. She's known for her philanthropic work in the community.
[ترجمه گوگل]او به خاطر فعالیت های بشردوستانه اش در جامعه شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]او برای کاره ای بشر دوستانه در جامعه شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nineteenth-century philanthropic endeavour, if inadequate and ill-coordinated, was nevertheless conducted on a large scale.
[ترجمه گوگل]تلاش بشردوستانه قرن نوزدهم، اگر ناکافی و ناهماهنگ بود، با این وجود در مقیاس وسیع انجام شد
[ترجمه ترگمان]تلاش های بشردوستانه قرن نوزدهم، اگر ناکافی و هماهنگ باشد، با این حال در مقیاس بزرگ انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In later life his philanthropic deeds were legion.
[ترجمه گوگل]در زندگی بعدی، اقدامات بشردوستانه او لژیونی بود
[ترجمه ترگمان]بعدها، کاره ای بشر دوستانه او سپاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The philanthropic family's largesse was echoed by surprise announcements from both the Federal and provincial governments.
[ترجمه گوگل]بزرگواری خانواده بشردوست با اعلامیه های غافلگیرکننده ای از سوی دولت فدرال و استانی منعکس شد
[ترجمه ترگمان]در هر دو دولت فدرال و ایالتی، تعداد largesse های بشردوستی اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Philanthropic work, like workhouse visiting, inevitably raised the question of women's representation on public bodies at the local level.
[ترجمه گوگل]کارهای بشردوستانه، مانند بازدید از کارگاه، ناگزیر مسئله حضور زنان در نهادهای عمومی در سطح محلی را مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]کار Philanthropic، مانند مهمان های نوانخانه، به ناچار مساله نمایش زنان را در سطح محلی مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He looked up fast, extremely pleased in a philanthropic way but still hanging back for himself.
[ترجمه گوگل]او به سرعت به بالا نگاه کرد، به روشی بشردوستانه بسیار خشنود بود، اما همچنان برای خودش معلق بود
[ترجمه ترگمان]او به سرعت بالا و پایین را نگاه کرد، بی نهایت خوشحال به نظر می رسید ولی باز هم به فکر خودش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conflicts of interest among philanthropic groups originating in differing social or religious theories frustrated constructive action in certain fields.
[ترجمه گوگل]تضاد منافع در میان گروه‌های بشردوستانه که از نظریه‌های اجتماعی یا مذهبی متفاوت سرچشمه می‌گیرد، اقدام سازنده را در زمینه‌های خاص ناکام می‌کند
[ترجمه ترگمان]تضاد منافع میان گروه های نیکوکاری که از نظریه های مختلف اجتماعی یا مذهبی نشات گرفته است، عمل سازنده را در برخی زمینه ها خنثی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many of them had educational or philanthropic aims.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها اهداف آموزشی یا بشردوستانه داشتند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها اهداف آموزشی یا philanthropic داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A pioneer of philanthropic attempts to solve this crisis was Octavia Hill.
[ترجمه گوگل]یکی از پیشگامان تلاش های بشردوستانه برای حل این بحران، اکتاویا هیل بود
[ترجمه ترگمان]یک پیشگام اقدامات انسان دوستانه برای حل این بحران، اوکتاویا هیل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But none of these recent philanthropic IPOs actually gives investors voting rights, unlike during the boom in "joint-stock philanthropy" in 18th-century England.
[ترجمه گوگل]اما هیچ‌کدام از این عرضه‌های اولیه بشردوستانه اخیر، برخلاف دوران رونق «خیر دوستانه سهامی» در انگلستان در قرن هجدهم، واقعاً به سرمایه‌گذاران حق رأی نمی‌دهند
[ترجمه ترگمان]اما هیچ یک از این IPO های بشردوستانه در واقع به سرمایه گذاران حق رای می دهد، برخلاف رشد \"بشردوستی مشترک\" در قرن ۱۸ انگلستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But this number includes everything from philanthropic groups to arts and culture associations to sports clubs.
[ترجمه گوگل]اما این تعداد شامل همه چیز از گروه های بشردوستانه گرفته تا انجمن های هنری و فرهنگی و باشگاه های ورزشی است
[ترجمه ترگمان]اما این تعداد شامل همه چیز از گروه های بشردوست گرفته تا هنرهای رزمی و فرهنگی به باشگاه های ورزشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their heirs would establish the largest philanthropic fundations in America.
[ترجمه گوگل]وارثان آنها بزرگترین صندوق های بشردوستانه را در آمریکا تأسیس خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]وارثان آن ها بزرگ ترین fundations بشردوستانه را در آمریکا برپا خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The list also takes into account philanthropic donations.
[ترجمه گوگل]این فهرست همچنین کمک های بشردوستانه را در نظر می گیرد
[ترجمه ترگمان]این فهرست همچنین کمک های انسان دوستانه را در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Communist system also has the philanthropic function of alleviation.
[ترجمه گوگل]نظام کمونیستی نیز کارکرد بشردوستانه تسکین را دارد
[ترجمه ترگمان]سیستم کمونیست همچنین وظیفه انسان دوستانه ریشه کنی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیریه (صفت)
samaritan, benevolent, charitable, philanthropic, philanthropical

بشر دوست (صفت)
philanthropic, humanitarian, philanthropist

نوع پرست (صفت)
philanthropic, humanitarian

انگلیسی به انگلیسی

• generous, benevolent; pertaining to charity
a philanthropic person or organization is mainly concerned with helping people, often by giving them money, without wanting anything in return.

پیشنهاد کاربران

📋 دوستان در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم phil
📌 این ریشه، معادل "love" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "love" مربوط هستند.
📂 مثال:
🔘 philosophy: The love of wisdom expressed through fundamental inquiry
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 philosopher: A person who loves wisdom and seeks deep understanding
🔘 philosophical: Relating to a love of wisdom and reflective thought
🔘 philosophize: To engage in reasoning driven by a love for wisdom
🔘 philology: The love of language and the study of literary texts
🔘 philologist: A person with a love for language and its history
🔘 philomath: Someone with a love for learning and knowledge
🔘 philomathy: The love of learning and the pursuit of education
🔘 philander: To engage in love affairs without serious commitment
🔘 philanderer: A person who shows a fickle love in romance
🔘 philately: The love of collecting and studying postage stamps
🔘 philatelist: A person with a love for collecting stamps
🔘 philanthropy: The love of humanity expressed through charity
🔘 philanthropist: A person who loves humanity by giving generously
🔘 philanthropic: Characterized by a love of humanity and kindness
🔘 philharmonic: Pertaining to a love of harmonious orchestral music
🔘 philhellene: A person with a love for Greek culture and history
🔘 philhellenism: The love of Greek culture and ideals
🔘 bibliophile: A person with a love for books and literature
🔘 technophile: Someone with a love for technology and gadgets
🔘 anglophile: A person with a love for English or British culture
🔘 francophile: A person with a love for French culture and language
🔘 audiophile: A person with a love for high - quality sound and audio
🔘 cinephile: A person with a love for movies and cinema
🔘 oenophile: A person with a love for fine wines and viticulture
🔘 xenophile: Someone with a love for foreign cultures and people
🔘 astrophile: A person with a love for stars and the cosmos
🔘 dendrophile: Someone with a love for trees and nature
🔘 heliophile: A person with a love for sunlight and bright environments
🔘 philodendron: A plant whose name reflects a love for trees
🔘 philter: A potion historically believed to inspire love

✍ توضیح: Related to the desire to help others, especially through charitable acts ❤️ 💵
✅ مثال: The philanthropic organization provided food and shelter to those in need.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : philanthropy / philanthropist
✅️ صفت ( adjective ) : philanthropic
✅️ قید ( adverb ) : philanthropically
ابتدا ببینیم Philanthropy به چه معناست. . .
🔴 the practice of giving money and time to help make life better for other people
◀️ The family's philanthropy made it possible to build the public library
...
[مشاهده متن کامل]

معناش میشه عمل پول دادن یا وقت گذاشتن برای کمک به بقیه انسان ها
Philanthropic میشه صفت Philanthropy پس اسم رو تعریف میکنه
بنظرم [انسان دوستانه] میتونه تعریف جمع و جوری باشه. فقط باید معنی انگلیسیشو حتماً بدونید چون اینجا حرف از پول دادن به بقیه است ولی انسان دوستی میتونه دوست داشتن هم نوع هم باشه ( همینکه بقیه انسانارو دوست داته باشی و ازشون خوشت بیاد ) . میتونه مهربان بودن با بقیه هم باشه. پس باید معنی واژه نامه ای آنرا بدانیم.
Humanitarian نزدیک هست به این از لحاظ معنا

Humanitarian
بشردوستانه
🔹️🔸️For example:
The philanthropic work of the foundation benefits all sectors of society.
انسان دوستانه , بشر دوستانه
– a philanthropic organization
– She's known for her philanthropic work in the community
philanthropic ( adj ) = انسان دوستانه، بشر دوستانه، نوع دوستانه، خیریه، نیکوکارانه، خیرخواهانه
Definition = کمک به مردم فقیر ، به ویژه با دادن پول به آنها/دادن پول برای کمک به افراد فقیر یا بیمار ، یا پرداخت هزینه چیزهایی مانند موزه ها یا مدارس مفید برای جامعه/
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف با کلمه : humanitarian ( adj )
philanthropic organizations/projects/ventures = سازمانهای/ پروژه ها / مشاغل خیریه ( نیکوکارانه )
examples:
1 - The philanthropic work of the foundation benefits all sectors of society.
فعالیت های بشردوستانه این بنیاد به نفع همه اقشار جامعه است.
2 - He is known for his philanthropic work for children in Africa.
او به دلیل فعالیت های خیریه خود برای کودکان در آفریقا شناخته شده است.
3 - In this early period, the government did not intervene in such activities as long as they retained a purely philanthropic goal.
در این دوره اولیه ، دولت تا زمانی که هدف صرفاً بشردوستانه را حفظ کنند در چنین فعالیت هایی مداخله نمی کند.

نیکو کار، نیکو کارانه

بپرس