phial

/ˈfaɪəl//ˈfaɪəl/

معنی: شیشه یا بطری کوچک
معانی دیگر: (عطر و غیره) شیشه، بطری کوچک (vial هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, often cylindrical container for liquids; vial.

جمله های نمونه

1. I looked at each phial of heart stimulant in turn, the files, the needles in their sterile jar.
[ترجمه گوگل]من به نوبه خود به هر یک از محفظه های محرک قلب، پرونده ها، سوزن های داخل شیشه استریل آنها نگاه کردم
[ترجمه ترگمان]من به هر کدام یک شیشه محرک قلب نگاه کردم و به نوبه خود پرونده ها و سوزن و سوزن را در ظرف استریل آن ها نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Clutching the phial of thallium in his pocket he got back into the car.
[ترجمه گوگل]فیال تالیم را در جیبش گرفت و دوباره سوار ماشین شد
[ترجمه ترگمان]شیشه شیرش را در جیبش نگه داشت و سوار اتومبیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This precious new phial of innocence, his new self after the revelation, had to be offered to Mary.
[ترجمه گوگل]این محفظه گرانبهای بی گناهی، خود جدید او پس از مکاشفه، باید به مریم تقدیم می شد
[ترجمه ترگمان]این شیشه جدید و جدید بی گناهی که بعد از کشف افشاگری به مری تقدیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The killer seems more comfortable with a phial than with a dagger.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد قاتل با گلوله راحت تر از خنجر است
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد قاتل با یه شیشه بیشتر از یه خنجر راحت باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bohr Locked away with an imaginary phial of cyanide.
[ترجمه گوگل]بور با یک محفظه خیالی سیانور قفل شد
[ترجمه ترگمان]با یک شیشه قرص ضد آفتاب از خود دور شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The miracle has been performed by the Archbishop of Naples since 1389 when the phial mysteriously first appeared.
[ترجمه گوگل]این معجزه از سال 1389 توسط اسقف اعظم ناپل انجام شده است، زمانی که فیال به طور مرموزی ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]این معجزه توسط اسقف اعظم ناپل از سال ۱۳۸۹ تا زمانی که این شیشه به طور مرموز پدیدار شد اجرا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many general practitioners will know the unpleasant effect that a broken phial of dextrose has on the inside of a medical bag.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پزشکان عمومی از تأثیر ناخوشایندی که یک فیل شکسته دکستروز روی داخل کیسه پزشکی می گذارد، می دانند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از متخصصان عمومی این اثر ناخوشایند را خواهند دانست که شیشه شکسته of در داخل یک کیسه پزشکی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He left the room, and returned in five minutes with a phial.
[ترجمه گوگل]از اتاق خارج شد و بعد از پنج دقیقه با یک فیل برگشت
[ترجمه ترگمان]او اتاق را ترک کرد و پنج دقیقه بعد با بطری برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Here is an exquisite reliquary from the shrine of Saint Oda that harbours a phial of the Virgin Mary's breast milk.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک تکیه نفیس از زیارتگاه سنت اودا وجود دارد که یک گلدان از شیر مادر مریم باکره را در خود جای داده است
[ترجمه ترگمان]این یک reliquary عالی از معبد سنت Oda است که شیشه شیر مادر مریم باکره را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Above all, children must be protected: "I would rather give a healthy boy or a healthy girl a phial of prussic acid than this novel. "
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، کودکان باید محافظت شوند: "من ترجیح می دهم به یک پسر سالم یا یک دختر سالم یک لیوان اسید پروسیک بدهم تا این رمان "
[ترجمه ترگمان]مهم تر از همه، باید از کودکان محافظت کرد: \" من ترجیح می دهم یک پسر سالم و یا یک دختر سالم یک بطری اسید prussic از این رمان بدهم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The abb é made him smell the contents of the phial, and he again opened his eyes.
[ترجمه گوگل]ابی او را به بوییدن محتویات فیال واداشت و او دوباره چشمانش را باز کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس صومعه او را وادار کرد محتویات آن شیشه را بو ببرد و باز چشمانش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیشه یا بطری کوچک (اسم)
phial

انگلیسی به انگلیسی

• small glass container or vial (often used to hold medicine or chemicals)
a phial is a small tube-shaped glass bottle, usually containing liquid medicines used in injections.

پیشنهاد کاربران

a small container, typically cylindrical and made of glass, used especially for holding liquid medicines. ( New Oxford American Dictionary )
یک ظرف شیشه ای کوچک و معمولاً استوانه ای که مخصوصاً برای نگهداری داروهای مایع استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
A phial of blood.
یک شیشه کوچک خون
Example 2: 👇
So the Princess took the phial containing the very strange cure for wounded heads, and proceeded straight to the King's palace.
شاهزاده خانم پیاله ی ( شیشه ی کوچکِ ) حاوی داروی بسیار عجیب و غریب برای سرهای زخمی را برداشت و مستقیم به سمت کاخ پادشاه رفت.
Example 3: 👇
BARBARA: … It’s old hospital stuff, you know.
POIROT ( he opens the box, takes out some phials and holds them up ) : Strychnine … Atropine … It is a pretty little collection.
* Black Coffee - a play by Agatha Christie
باربارا: . . . می دونید، چیزهای قدیمی بیمارستان ( مواد پزشکی، مثل دارو ) است.
موسیو پوآرو ( جعبه را باز می کند، تعدادی شیشه ی کوچک بیرون می آورد و بالا می گیرد ) : استریکنین. . . آتروپین. . . مجموعه ای بسیار کوچک است.
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #فهوه ی تلخ، # اثر اگاتا کریستی

phial

بپرس