phenomenon

/fəˈnɑːməˌnɑːn//fɪˈnɒmɪnən/

معنی: حادثه، عارضه، نمود، تجلی، پدیده، اثر طبیعی
معانی دیگر: (انسان یا چیز) خارق العاده، ابرروال، (فلسفه ی کانت) نمود (در برابر: اشیا فی نفسه noumena)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: phenomena, phenomenons
(1) تعریف: a perceptible occurrence or fact.
مترادف: event, fact, happening, incident, occurrence
مشابه: circumstance, episode, experience, occasion, particular, perception

- We witnessed the phenomenon of the aurora borealis when we were visiting Alaska.
[ترجمه گوگل] ما در زمان بازدید از آلاسکا شاهد پدیده شفق قطبی بودیم
[ترجمه ترگمان] وقتی در حال بازدید از آلاسکا بودیم، ما شاهد پدیده شفق شمالی بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Tornados and hurricanes are severe weather phenomena.
[ترجمه گوگل] گردبادها و طوفان ها پدیده های آب و هوایی شدید هستند
[ترجمه ترگمان] طوفان ها و طوفان ها پدیده آب و هوایی شدید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an unusual or rare occurrence or fact, often one that cannot be explained; marvel.
مترادف: marvel, wonder
مشابه: curiosity, eye-opener, miracle, nonesuch, prodigy, rarity, sensation, sight, spectacle, stunner

- The popularity of the British rock group the Beatles was a phenomenon in the 1960s.
[ترجمه گوگل] محبوبیت گروه راک بریتانیایی بیتلز یک پدیده در دهه 1960 بود
[ترجمه ترگمان] محبوبیت گروه راک انگلیسی گروه بیتلز در دهه ۱۹۶۰ پدیده ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The growing of a 1500-pound pumpkin was a phenomenon.
[ترجمه فرشاد] رشد یک کدو حلوایی ۱۵۰۰ پوندی پدیده ی خاصی بود
|
[ترجمه گوگل] رشد یک کدو تنبل 1500 پوندی یک پدیده بود
[ترجمه ترگمان] رشد یک کدوتنبل ۱۵۰۰ پوندی یک پدیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: an extraordinary person, esp. one of high achievement or talent.
مترادف: phenom, talent, whiz, wizard
مشابه: crackerjack, expert, genius, maestro, marvel, master, master hand, prodigy, shark, star, superstar, virtuoso, wonder

- The young Mozart was a phenomenon.
[ترجمه گوگل] موتزارت جوان یک پدیده بود
[ترجمه ترگمان] موتسارت جوان پدیده ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a phenomenon in the world of publishing
رویداد چشمگیری در عالم مطبوعات

2. a novel phenomenon
پدیده ای نورسیده

3. a rare phenomenon
پدیده ی نادر

4. a singular phenomenon
یک پدیده ی نادر

5. an observable phenomenon
پدیده ی قابل رویت

6. hail is a meteoric phenomenon
تگرگ یک پدیده ی جوی است.

7. he believed that every phenomenon has natural causes
او معتقد بود که هر پدیده ای علل علمی دارد.

8. this magazine is a phenomenon
این مجله خارق العاده است.

9. this wrestler is a phenomenon
(عامیانه) این کشتی گیر معرکه است.

10. the investigation of the causes of a phenomenon
بررسی علل یک پدیده

11. there are two competing theories about the cause of this phenomenon
دو فرضیه ی متضاد درباره ی علت این پدیده وجود دارد.

12. Inflammation is a phenomenon of disease.
[ترجمه گوگل]التهاب یک پدیده بیماری است
[ترجمه ترگمان]التهاب پدیده بیماری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bankruptcy is a common phenomenon in an economic recession.
[ترجمه گوگل]ورشکستگی یک پدیده رایج در رکود اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]Bankruptcy پدیده ای رایج در رکود اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Beatles were a phenomenon - nobody had heard anything like them before.
[ترجمه گوگل]بیتلز یک پدیده بود - هیچ کس قبلاً چیزی شبیه آنها را نشنیده بود
[ترجمه ترگمان]گروه بیتلز هم یک پدیده بودند - هیچ کس قبلا چیزی مثل آن ها نشنیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Terrorism is a phenomenon of the 20th century.
[ترجمه گوگل]تروریسم پدیده قرن بیستم است
[ترجمه ترگمان]تروریسم پدیده ای از قرن بیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. This phenomenon has been observed in both laboratory and field studies.
[ترجمه گوگل]این پدیده هم در مطالعات آزمایشگاهی و هم در مطالعات میدانی مشاهده شده است
[ترجمه ترگمان]این پدیده در هر دو مطالعات آزمایشگاهی و می دانی مشاهده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. This phenomenon piqued Dr Morris' interest.
[ترجمه گوگل]این پدیده توجه دکتر موریس را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]این پدیده دکتر موریس را برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Gravity is a natural phenomenon.
[ترجمه گوگل]جاذبه یک پدیده طبیعی است
[ترجمه ترگمان]جاذبه یک پدیده طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حادثه (اسم)
accidence, accident, incident, event, adventure, case, phenomenon, fortuity

عارضه (اسم)
accident, event, phenomenon

نمود (اسم)
growth, phenomenon, appearance, aspect

تجلی (اسم)
phenomenon, influence, expression, emanation, epiphany

پدیده (اسم)
phenomenon

اثر طبیعی (اسم)
phenomenon

تخصصی

[حسابداری] پدیده
[برق و الکترونیک] پدیده
[ریاضیات] پدیده، رخداد، نمود
[آمار] پدیده
[آب و خاک] پدیده طبیعی

انگلیسی به انگلیسی

• event or circumstance that can be observed; something unusual; something detected by the senses
a phenomenon is something that is observed to happen or exist.

پیشنهاد کاربران

دستگاه حسی - عصبی، هستیِ دائم در تغییر و تحوّل و مستقل از ذهنِ شناسنده ی انسان رو ( که اساساً امکان شناختِ واقعی، کامل و دقیق اون برای انسان ممکن نیست ) به پـــدیـــده ها تـجـزیـه کرده و با این راهبرد، برایِ او شناختنی و فهمیدنی می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

پدیده به دو صورت: چــیــز یــا رخــداد ، شناخته
و به دو صورت : عـنـصـر ، رابطه ، فهمیده می شود.
چیز ، به طورِ معمول امـرِ ایستا، محسوس و متمایز هست که همتایِ عنصر ( یک جزء از مجموعه ای از اجزاء ) فهم میشه.
رخداد، امرِ پویا، تجربه پذیر و روند مانند هست که می توان آنرا عنصر، با مجموعه ای از روابط متصل به آن
فهمید.
�اتوموبیل� یک چیز و �تصادف� یک رخداد هست.
در تصادف، اتوموبیل با روابطی به پدیده های دیگر مانند جاده، آسیب دیدن، سرعت بالا و غیره متصل است.

پدیده
مثال: The Northern Lights are a natural phenomenon.
نورهای شمالی یک پدیده طبیعی هستند.
phenomenon ( n ) ( fəˈnɑməˌnɑn ) ( pl. phenomena ) =a fact or an event in nature or society, especially one that is not fully understood, e. g. social phenomena.
phenomenon
اعجوبه
a new phenomenon
یه پدیده جدید
پدیدار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : phenom / phenomenon
✅️ صفت ( adjective ) : phenomenal
✅️ قید ( adverb ) : phenomenally
an observable fact or event
phenomenon ( فیزیک )
واژه مصوب: پدیده
تعریف: رویداد یا وضعیت یا واقعیت مشهود
معضل
phenomenon ( noun ) = رویداد، پدیده، واقعه، رخداد/اسطوره ( شخص موفق و جزو نوادر ) /رویداد خارق العاده یا شگفت انگیز/
Definition = چیزی که وجود دارد و قابل مشاهده ، احساس ، چشیدن و غیره است ، به ویژه چیزی غیر معمول یا جالب/شخص یا چیزی که بسیار موفق است ، اغلب به دلیل ویژگی ها یا توانایی های خاص/
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - Gravity is a natural phenomenon.
جاذبه یک پدیده طبیعی است.
2 - This trend is certainly not a new phenomenon.
این روند قطعاً پدیده جدیدی نیست.
3 - There's evidence to suggest that child abuse is not just a recent phenomenon. \
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد کودک آزاری فقط یک پدیده ( رویداد ) اخیر نیست.
4 - The Beatles were a phenomenon - nobody had heard anything like them before.
بیتلز یک اسطوره بود - کسی قبلا چیزی شبیه آنها نشنیده بود.
5 - We discussed the ever - growing popularity of talk radio, and wondered how to explain this phenomenon.
ما در مورد محبوبیت روزافزون رادیو گفتگو بحث کردیم و شگفت زده بودیم که چگونه این رویداد شگفت انگیز را توضیح دهیم.
6 - He was a kind of phenomenon, an actor running for president.
او نوعی اسطوره بود ، بازیگری که نامزد ریاست جمهوری شد.

یک حادثه ی به خصوص، یک رویداد طبیعی و خاص
پدیده، حادثه، رویداد
🔰پدیده،
رویداد
This phenomenon has been observed in both laboratory and field studies
🔰 ( انسان یا چیز ) خارق العاده
A: I wanted to do Gabriel Garcia Marquez
B: That's perfect
...
[مشاهده متن کامل]

A: They like to mix it up, They like a little variety
After all, he is an American phenomenon
Crimes and Misdemeanors 1989🎥

رویداد خاص و منحصر به فرد
پدیده ی چشمگیر
رویداد

Phenomena is plueal
Phenomenon is singular
1. پدیده، اثر ( آثار )
2. شخص یا چیزی که منحصر به فرد باشد، عجیب و در عین حال تحسین برانگیز ( البته دقت شود که در هر دو معنی اسم است نه صفت )
فلسفه: پدیدار
phenomenology: پدیدار - شناسی
پدیده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس