phenomenological

/fɪˌnɒmɪˈnɒlədʒi//fɪˌnɒmɪˈnɒlədʒi/

وابسته به پدیده شناسی

جمله های نمونه

1. The main developments since interactionism have been in phenomenological, Marxist and feminist sociology.
[ترجمه گوگل]تحولات اصلی پس از تعامل گرایی در جامعه شناسی پدیدارشناسی، مارکسیستی و فمینیستی بوده است
[ترجمه ترگمان]تحولات اصلی از زمان interactionism در جامعه شناسی، مارکسیست و فمینیستی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An offshoot from the phenomenological critique developed into a group of researchers known as the ethnomethodologists.
[ترجمه گوگل]انشعابی از نقد پدیدارشناختی به گروهی از محققان معروف به اتنومتدولوژیست ها تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]شاخه ای از نقد پدیده شناسی به گروهی از پژوهشگران که به نام the شناخته می شوند، گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Methodological difficulties have, however, blunted the phenomenological critique.
[ترجمه گوگل]با این حال، دشواری های روش شناختی، نقد پدیدارشناختی را کمرنگ کرده است
[ترجمه ترگمان]بااینحال، مشکلات Methodological نقد پدیده شناسی را تضعیف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ullman's work is premised on the phenomenological fact that human beings can experience apparent movement in several different ways.
[ترجمه گوگل]کار اولمان بر این واقعیت پدیدارشناختی استوار است که انسان ها می توانند حرکت ظاهری را به طرق مختلف تجربه کنند
[ترجمه ترگمان]کار Ullman براساس این واقعیت پدیده شناسی لازم است که انسان ها بتوانند حرکات ظاهری را به روش های مختلف تجربه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We should keep the phenomenological attitude substantiality of meanings, as well substantiality of matters.
[ترجمه گوگل]ما باید نگرش پدیدارشناختی را جوهری بودن معانی و نیز جوهری امور را حفظ کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید رفتار پدیده شناسی را به عنوان بخشی از اهمیت حفظ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Phenomenological pedagogy calls for the rediscovery and return of human spirits in educational practice.
[ترجمه گوگل]آموزش پدیدارشناسی خواستار کشف مجدد و بازگشت روحیات انسانی در عمل آموزشی است
[ترجمه ترگمان]تعلیم و تربیت phenomenological مستلزم rediscovery و بازگشت روحیه انسانی در تمرینات آموزشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In this chapter the phenomenological reduction is discussed in the context of the problem of intentionality.
[ترجمه گوگل]در این فصل، تقلیل پدیدارشناختی در چارچوب مسئله ی التفات مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]در این بخش کاهش پدیده شناسی در زمینه مساله التفاتی به بحث و بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The basic method of Jaspers'psychopathology is phenomenological description, psychological understanding and causal explain.
[ترجمه گوگل]روش اساسی آسیب شناسی روانی یاسپرس، توصیف پدیدارشناختی، درک روانشناختی و تبیین علی است
[ترجمه ترگمان]روش اصلی آسیب شناسی روانی، توصیف پدیده شناسی، درک روان شناختی و توضیح علی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A phenomenological anisotropic domain rotation model has been proposed.
[ترجمه گوگل]یک مدل چرخش دامنه ناهمسانگرد پدیدارشناسی پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک مدل دوران پدیده شناسی پدیده شناسی ذهن ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A method to realize the program of phenomenological combustion model without any manual detrude work is developed by using of matrix inverse order (INV) in MATLAB toolbox.
[ترجمه گوگل]روشی برای تحقق برنامه مدل احتراق پدیدارشناختی بدون هیچ گونه کار دترود دستی با استفاده از ترتیب معکوس ماتریس (INV) در جعبه ابزار MATLAB توسعه داده شده است
[ترجمه ترگمان]روشی برای تحقق برنامه مدل احتراق پدیده شناسی بدون هیچ کار دستی دستی با استفاده از ترتیب معکوس ماتریس (INV)در جعبه ابزار MATLAB توسعه داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the second chapter, we intuitively and phenomenological explain the ontological of death in existential philosophy. And we feel the death is axiomatic.
[ترجمه گوگل]در فصل دوم به تبیین شهودی و پدیدارشناختی هستی‌شناختی مرگ در فلسفه وجودی می‌پردازیم و ما احساس می کنیم که مرگ بدیهی است
[ترجمه ترگمان]در فصل دوم، به طور شهودی و پدیده شناسی مساله هستی شناسی مرگ در فلسفه وجودی را توضیح می دهیم و ما احساس می کنیم که مرگ بدیهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An improved phenomenological soot model coupled with a reduced n-heptane chemical mechanism was implemented into KIVA-3V code to describe soot formation and oxidation processes in diesel combustion.
[ترجمه گوگل]یک مدل دوده پدیدارشناختی بهبود یافته همراه با مکانیسم شیمیایی n-هپتان کاهش یافته در کد KIVA-3V برای توصیف فرآیندهای تشکیل دوده و اکسیداسیون در احتراق دیزل پیاده‌سازی شد
[ترجمه ترگمان]یک مدل soot improved یافته با یک مکانیسم شیمیایی کاهش n - هپتان در کد kiva - ۳ V برای توصیف شکل گیری دوده و فرآیندهای اکسیداسیون در احتراق دیزل به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This method can be easily generalized to relativistically phenomenological dynamical equation.
[ترجمه گوگل]این روش را می توان به راحتی به معادله دینامیکی پدیدارشناسی نسبیتی تعمیم داد
[ترجمه ترگمان]این روش را می توان به راحتی به معادله دینامیکی پدیده شناسی تعمیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The "thinking of soul" with strong phenomenological character, or the "thinking soul" in other words, has connected intrinsically with "Being" ever since Parmenides.
[ترجمه گوگل]«تفکر روح» با ویژگی پدیدارشناختی قوی، یا به عبارت دیگر «روح متفکر» از زمان پارمنیدس به طور ذاتی با «هستی» پیوند خورده است
[ترجمه ترگمان]تفکر \"روح\" با شخصیت پدیده شناسی قوی یا \"روح تفکر\" به عبارت دیگر به طور ذاتی با \"هستی\" از زمان Parmenides ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining phenomenology

پیشنهاد کاربران

شناخت تصاویر
پدیدارشناختی
درمان های پدیدار شناختی
پدیدار شناسی

بپرس