phenomenal

/fəˈnɑːmənl̩//fɪˈnɒmɪnl̩/

معنی: شگفت انگیز، پیدا، محسوس، فوق العاده، پدیدهای، حادثهای
معانی دیگر: وابسته به پدیده، مادی، خارق العاده، ابر روال، فرجود، چشمگیر، عظیم، عارضی، عرضی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: phenomenally (adv.)
(1) تعریف: amazing or extraordinary.
مترادف: amazing, astounding, extraordinary, fabulous, incredible, marvelous, miraculous, prodigious, singular, stupendous
متضاد: commonplace, ordinary, unremarkable
مشابه: breathtaking, exceptional, matchless, outstanding, remarkable, sensational, tremendous, unparalleled, unprecedented, unusual, wonderful

- The actress gave a phenomenal performance on opening night.
[ترجمه گوگل] این بازیگر در شب افتتاحیه بازی فوق العاده ای ارائه کرد
[ترجمه ترگمان] این هنرپیشه نمایش فوق العاده ای در شب افتتاحیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or relating to phenomena.
مشابه: circumstantial, empirical, experiential, factual

(3) تعریف: able to be known by sense perception.
مترادف: perceivable, perceptible, sensible
مشابه: appreciable, audible, cognizable, comprehensible, discernible, knowable, observable, sensory, tangible, understandable, visible

جمله های نمونه

1. the phenomenal world
جهان مادی

2. my father's phenomenal memory
حافظه ی خارق العاده پدرم

3. crop yields have been phenomenal
بازده محصولات چشمگیر بوده است.

4. California had experienced a phenomenal growth in population.
[ترجمه Hsm] کالیفرنیا یک رشد فوق العاده در جمعیت را تجربه کرده
|
[ترجمه گوگل]کالیفرنیا رشد خارق العاده ای در جمعیت داشته است
[ترجمه ترگمان]کالیفرنیا رشد فوق العاده جمعیت را تجربه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The rocket travels at phenomenal speed.
[ترجمه گوگل]این موشک با سرعت فوق العاده ای حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]راکت به سرعت فوق العاده حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Exports of Australian wine are growing at a phenomenal rate.
[ترجمه گوگل]صادرات شراب استرالیا با سرعتی خارق العاده در حال رشد است
[ترجمه ترگمان]صادرات شراب استرالیا رو به افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The product has been a phenomenal success.
[ترجمه گوگل]این محصول یک موفقیت خارق العاده بوده است
[ترجمه ترگمان]محصول یک موفقیت فوق العاده بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The performances have been absolutely phenomenal.
[ترجمه گوگل]اجراها کاملاً خارق العاده بوده است
[ترجمه ترگمان]نمایش ها مطلقا استثنایی بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Presley's phenomenal early success isolated him from his friends.
[ترجمه فرید] موفقیت شگفت او در ابتدای کار باعث جدایی او از دوستانش شد
|
[ترجمه گوگل]موفقیت خارق العاده اولیه پریسلی او را از دوستانش جدا کرد
[ترجمه ترگمان]موفقیت فوق العاده پریسلی او را از دوستانش جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The company has seen phenomenal growth.
[ترجمه فرید] کمپانی رشد چشمگیری را تجربه کرده است
|
[ترجمه گوگل]این شرکت رشد خارق العاده ای داشته است
[ترجمه ترگمان]این شرکت شاهد رشد فوق العاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To what do you ascribe your phenomenal success?
[ترجمه گوگل]موفقیت خارق العاده خود را به چه چیزی نسبت می دهید؟
[ترجمه ترگمان]شما موفقیت شگفت انگیز خود را نسبت به چه می دانید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The response to the appeal fund has been phenomenal.
[ترجمه گوگل]پاسخ به صندوق تجدید نظر خارق العاده بوده است
[ترجمه ترگمان]واکنش به صندوق درخواست فوق العاده بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This plant has truly phenomenal healing powers.
[ترجمه گوگل]این گیاه واقعاً قدرت شفابخشی خارق العاده ای دارد
[ترجمه ترگمان]این گیاه دارای قدرت شفابخشی واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has learned a phenomenal amount in the last two years.
[ترجمه فرید] او طی دو سال گذشته کلی چیزهای ارزشمند یاد گرفته
|
[ترجمه گوگل]او در دو سال گذشته چیزهای خارق العاده ای یاد گرفته است
[ترجمه ترگمان]او در دو سال گذشته میزان خارق العاده ای کسب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The results have been phenomenal.
[ترجمه گوگل]نتایج فوق العاده بوده است
[ترجمه ترگمان]نتایج فوق العاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شگفت انگیز (صفت)
amazing, wonderful, phenomenal, stupendous

پیدا (صفت)
clear, apparent, phenomenal, visible, evident, transparent

محسوس (صفت)
appreciable, sensible, phenomenal, tangible, perceptible

فوق العاده (صفت)
extraordinary, important, phenomenal, precious, terrific, supernatural, singular, inestimable, rewardable

پدیده ای (صفت)
phenomenal

حادثه ای (صفت)
phenomenal

انگلیسی به انگلیسی

• extraordinary; perceived by the senses; pertaining to observable events or circumstances
something that is phenomenal is extraordinarily great or good.

پیشنهاد کاربران

۱. خارق العاده. چشمگیر. عظیم ۲. محسوس. حس شدنی. حسی ۳. پدیده ای . حادثه ای
مثال:
The actress gave a phenomenal performance on opening night.
بازیگر زن نمایش فوق العاده و چشمگیری را در شب افتتاحیه نشان داد.
phenomenal: خارق العاده
phenomenon: پدیده
phenomenal = amazing = wonderful = extraordinary = incredible
غیر عادی بی سابقه
Scarlett Johansson highlights phenomenal figure in plunging black dress
@Hello. com
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : phenom / phenomenon
✅️ صفت ( adjective ) : phenomenal
✅️ قید ( adverb ) : phenomenally
پدیداری، ظاهر و غیر واقعی بودن اشیا
پیدایشی
پدیده ای پدیداری رویدادی رخنمودی
extraordinarily great or good.
بی نظیر
پدیداری - نموداری - پدیده ای. این معانی بیشتر در متون فلسفی هستند. اما امکان داره در متون دیگر، مخصوصا رشته های دیگر علوم انسانی هم چنین معانی داشته باشند. مهم متن هست. هر کلمه ای در هر متنی، معنا پیدا می کنه.
phenomenal ( adj ) = خارق العاده، فوق العاده، شگفت انگیز، چشمگیر، قابل توجه
Definition = بسیار موفق یا خاص ، به ویژه به طرز شگفت انگیزی/به طور فواق العاده عالی ؛ خیلی بیشتر یا خیلی بهتر/
the phenomenal success of his inventions = موفقیت چشمگیر اختراعات او
...
[مشاهده متن کامل]

examples :
1 - The musician’s phenomenal performance was applauded by the critics.
اجرای فوق العاده این نوازنده توسط منتقدان مورد تشویق قرار گرفت.
2 - Her rise to fame was quite phenomenal - in less than two years she was a household name.
شهرت او بسیار قابل توجه بود - در کمتر از دو سال او یک فرد مشهور بود.
3 - Angela can do a phenomenal amount of work in one day.
آنجلا می تواند کارهای خارق العاده ای ( شگفت انگیزی ) را در یک روز انجام دهد.
4 - He has a phenomenal memory.
او حافظه ای خارق العاده ای دارد.

فوق العاده خوب
phenomenal ( adj ) = exceptional ( adj )
به معناهای:استثنایی، فوق العاده، خارق العاده
ظاهر، محسوس
شگفت
You are the best phenomenal in my life
تویی بهترین اتفاق زندگی من
خیلی مهیج و غیر قابل تصور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس