pharyngeal


معنی: حلقی، وابسته به حلق وگلو
معانی دیگر: گلوگاهی، گلویی (pharyngal هم می گویند)، وابسته به حلق یا گلو

جمله های نمونه

1. Purpose: This retrospective study evaluated the change in pharyngeal airway space associated with surgical mandibular setback.
[ترجمه گوگل]هدف: این مطالعه گذشته نگر تغییر در فضای راه هوایی حلقی مرتبط با عقب ماندگی فک پایین را ارزیابی کرد
[ترجمه ترگمان]هدف: این مطالعه گذشته نگر، تغییر در فضای راه تنفسی مرتبط با شکست mandibular جراحی را مورد ارزیابی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective To evaluate the correlation between diseases around pharyngeal opening of eustachian tube and aero-otitis media(AOM).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ارتباط بین بیماری های اطراف دهانه حلق شیپور استاش و آئرو اوتیت مدیا (AOM)
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی همبستگی بین بیماری ها در اطراف دهانه حلقی لوله eustachian و media aero - otitis (AOM)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Acute pharyngeal tumefaction, correspond acute pharyngitis of Western medicine.
[ترجمه گوگل]تومفاکشن حاد حلق، فارنژیت حاد طب غربی مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]شکاف های حاد حلقی، با pharyngitis حاد داروی غرب همخوانی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hypertrophy of the pharyngeal tonsils is called adenoids.
[ترجمه گوگل]هیپرتروفی لوزه های حلقی را آدنوئید می نامند
[ترجمه ترگمان]Hypertrophy در بخش حلقی نام adenoids نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pharyngeal necrosis with the laryngeal mask airway.
[ترجمه گوگل]نکروز حلق با راه هوایی ماسک حنجره
[ترجمه ترگمان]نکروز تومور با ماسک laryngeal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods: To examine patients with pharyngeal abnormal sense with gastroscope at random.
[ترجمه گوگل]روش کار: برای بررسی تصادفی بیماران مبتلا به حس غیرطبیعی حلق با گاستروسکوپ
[ترجمه ترگمان]روش ها: برای معاینه بیماران با حلقی غیرطبیعی با gastroscope به طور تصادفی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The jaw teeth and pharyngeal teeth are derived from the ectoderm and mesoderm.
[ترجمه گوگل]دندان های فک و حلق از اکتودرم و مزودرم مشتق شده اند
[ترجمه ترگمان]دندان های فک و دندان های حلقی از the و مزودرم به دست می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Palatine - pharyngeal level was in 9 cases, in 2 in 27 and in respectively.
[ترجمه گوگل]سطح پالاتین - حلقی به ترتیب در 9 مورد، 2 مورد در 27 و در 2 مورد بود
[ترجمه ترگمان]ناحیه پالاتینوس - حلقی در عرض ۲ تا ۲۷ و بترتیب در ۹ مورد بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was observed the grow rate of pharyngeal bone affect the formation of tooth germs.
[ترجمه گوگل]مشاهده شد که سرعت رشد استخوان حلق بر تشکیل میکروب‌های دندان تأثیر می‌گذارد
[ترجمه ترگمان]مشاهده شد که نرخ رشد استخوان حلقی، شکل گیری میکروب ها را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To investigate the clinical manifestations and etiology of pharyngeal paraesthesia.
[ترجمه گوگل]بررسی تظاهرات بالینی و سبب شناسی پارستزی حلقی
[ترجمه ترگمان]برای بررسی جلوه های بالینی و etiology حلقی pharyngeal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Acute pharyngeal tumefaction corresponds to acute pharyngitis of modern medicine.
[ترجمه گوگل]تومفاکشن حاد حلق با فارنژیت حاد طب مدرن مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]شکاف های حاد حلقی، مربوط به pharyngitis حاد داروی مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusions:Pharyngeal paraesthesia was more frequently taken on adult females, the etiology was associated with esophageal and gastric diseases, specially with esophageal motor dysfunction.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: پارستزی حلقی بیشتر در زنان بالغ انجام می‌شد که علت آن با بیماری‌های مری و معده، به‌ویژه با اختلال عملکرد حرکتی مری همراه بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Pharyngeal paraesthesia بیشتر در زنان بزرگ سال گرفته شد، علت مرتبط با esophageal و بیماری های معده، به ویژه اختلال عملکرد موتور esophageal بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At pharyngeal recess level, parapharyngeal space and parapharyngeal structure were observed and measured in the width and area with vernier caliper and associate pane.
[ترجمه گوگل]در سطح فرورفتگی حلقی، فضای پارافارنژیال و ساختار پارافارنژیال مشاهده و از نظر عرض و مساحت با کولیس ورنیه و پنجره وابسته اندازه‌گیری شد
[ترجمه ترگمان]در بخش تنفس حلقی، structure فضایی و سازه parapharyngeal در عرض و عرض با vernier caliper و قاب associate اندازه گیری و اندازه گیری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The other vessels to supply the soft palate are direct mucosal branches, which include the lesser palatine artery, the palatal branch of the ascending pharyngeal artery and the tonsillar artery.
[ترجمه گوگل]عروق دیگر برای تامین کام نرم، شاخه های مخاطی مستقیم هستند که شامل شریان پالاتین کوچک، شاخه کامی شریان حلقی صعودی و شریان لوزه است
[ترجمه ترگمان]کشتی های دیگر برای تامین ذائقه نرم، branches mucosal مستقیم هستند که شامل سرخرگ palatine کوچک تر، شاخه palatal سرخرگ حلقی و سرخرگ tonsillar هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حلقی (صفت)
aspirate, pharyngeal

وابسته به حلق و گلو (صفت)
pharyngeal

انگلیسی به انگلیسی

• of the pharynx, of the section of the throat the connects with the nose and mouth

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pharynx
✅️ صفت ( adjective ) : pharyngeal
✅️ قید ( adverb ) : _
pharyngeal ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: حلقی
تعریف: ویژگی آنچه مربوط به حفرۀ حلق است

بپرس