pharmacist

/ˈfɑːrməsəst//ˈfɑːməsɪst/

معنی: داروساز، داروگر، داروفروش، داروشناس
معانی دیگر: داروسازی، دکتر داروساز

جمله های نمونه

1. my cousin ghodsi is a pharmacist
دختر عمه ام قدسی دارو ساز است.

2. i write a prescription for the pharmacist to fill
من نسخه می نویسم که داروساز آنرا بپیچد.

3. The pharmacist carefully measured out a dose of herbal medicine and told me how to brew it.
[ترجمه گوگل]داروساز با دقت دوز داروی گیاهی را اندازه گرفت و به من گفت که چگونه آن را دم کنم
[ترجمه ترگمان]داروساز به دقت مقداری داروی گیاهی را اندازه گیری کرد و به من گفت که چطور آن را درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He bought out an established pharmacist.
[ترجمه گوگل]او یک داروساز مستقر را خرید
[ترجمه ترگمان]او یک داروساز رسمی را خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Would you like to wait while the pharmacist makes up your prescription?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید تا زمانی که داروساز نسخه شما را می نویسد صبر کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا میل دارید که در حالی که داروساز نسخه شما را تجویز می کند، صبر کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pharmacist made up the prescribed medicine.
[ترجمه گوگل]داروساز داروی تجویز شده را تهیه کرد
[ترجمه ترگمان]داروساز داروی تجویز شده را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pharmacist will make up your prescription.
[ترجمه گوگل]داروساز نسخه شما را تهیه می کند
[ترجمه ترگمان]داروساز نسخه شما را خواهد ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The pharmacist will advise which medicines are safe to take.
[ترجمه گوگل]داروساز توصیه می کند که کدام داروها بی خطر هستند
[ترجمه ترگمان]داروساز توصیه می کند که دارو برای مصرف ایمن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Always ask the pharmacist for help.
[ترجمه گوگل]همیشه از داروساز کمک بخواهید
[ترجمه ترگمان]همیشه از داروساز درخواست کمک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The pharmacist can assist you with the treatment of common ailments.
[ترجمه گوگل]داروساز می تواند در درمان بیماری های رایج به شما کمک کند
[ترجمه ترگمان]داروساز می تواند به شما در درمان ناخوشی های مشترک کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The pharmacist made up the prescription.
[ترجمه گوگل]داروساز نسخه را تهیه کرد
[ترجمه ترگمان]داروساز نسخه را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We had to wait for the pharmacist to make up her prescription.
[ترجمه گوگل]باید منتظر می ماندیم تا داروساز نسخه او را تهیه کند
[ترجمه ترگمان]ما باید منتظر یک داروساز صبر می کردیم تا نسخه او را تهیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hirsh was a hospital pharmacist who needed to hold down two jobs to save money to start a family.
[ترجمه گوگل]هیرش یک داروساز بیمارستانی بود که برای پس انداز پول برای تشکیل خانواده باید دو شغل را حفظ می کرد
[ترجمه ترگمان]Hirsh یک داروساز بیمارستان بود که برای پس انداز پول برای شروع یک خانواده به دو شغل نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ask the pharmacist and / or your physician if any of the ingredients are known to affect sleep.
[ترجمه گوگل]از داروساز و / یا پزشک خود بپرسید که آیا هر یک از مواد تشکیل دهنده بر خواب تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]از داروساز و یا پزشک خود بپرسید که آیا هیچ یک از مواد اولیه به خواب تاثیر می گذارند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You could discuss these preventative measures with your pharmacist.
[ترجمه گوگل]می توانید این اقدامات پیشگیرانه را با داروساز خود در میان بگذارید
[ترجمه ترگمان]می توانید در مورد این اقدامات پیشگیرانه با داروساز بحث کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

داروساز (اسم)
apothecary, pharmacist, chemist

داروگر (اسم)
apothecary, pharmacist, druggist

داروفروش (اسم)
apothecary, pharmacist, chemic

داروشناس (اسم)
pharmacist, pharmacologist

انگلیسی به انگلیسی

• druggist, apothecary, pharmaceutist
a pharmacist is a person who is qualified to prepare and sell medicines.

پیشنهاد کاربران

1. داروساز 2. دارو فروش. صاحب داروخانه
مثال:
the pharmacist made up the prescription
داروساز نسخه را آماده کرد. {نسخه را پیچید. }
pharmacist ( n ) ( fɑrməsɪst ) ( also druggist ) =a person whose job is to prepare medicines and sell or give them to the public in a store or in a hospital
pharmacist
مترادف کلمه druggist
pharmacist ( علوم دارویی )
واژه مصوب: داروپزشک
تعریف: فردی که در داروپزشکی تخصص دارد
دکتر دارو ساز
دارو ساز
دارو شناس ، دارو فروش ، دارو ساز

بپرس