pharaoh

/ˈferoʊ//ˈfeərəʊ/

معنی: فرعون، نوعی ابجو قوی
معانی دیگر: فرعون، نوعی ابجو قوی

جمله های نمونه

1. Pharaoh's courtiers saw her and praised her to Pharaoh, and she was taken into Pharaoh's household.
[ترجمه گوگل]درباریان فرعون او را دیدند و نزد فرعون ستایش کردند و او را به خاندان فرعون بردند
[ترجمه ترگمان]فرعون فرعون او را دیدند و از او به فرعون تعریف کردند و او به خانه فرعون برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She took down the figure of Pharaoh the ruler and put up the figure of Pharaoh with his hands over his face.
[ترجمه گوگل]او شکل فرمانروای فرعون را پایین آورد و شکل فرعون را با دستانش بر صورتش گذاشت
[ترجمه ترگمان]او پیکر فرعون را برداشت و چهره فرعون را با دستانش روی صورتش کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. President Bush often appears in Arab cartoons as Pharaoh.
[ترجمه گوگل]پرزیدنت بوش اغلب در کاریکاتورهای عربی به عنوان فرعون ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور بوش اغلب در کارتون های عربی به عنوان فرعون به نمایش در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is the end of the road for Pharaoh and his people.
[ترجمه گوگل]این پایان راه فرعون و قومش است
[ترجمه ترگمان]این پایان راه برای فرعون و مردمش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Moving day, Pharaoh was in his room to see a new inter - accordion.
[ترجمه گوگل]روز حرکت، فرعون در اتاق خود بود تا یک آکاردئون جدید را ببیند
[ترجمه ترگمان]در روز حرکت (فرعون)در اتاق خود بود تا یک - جدید ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was even given a daughter of Pharaoh in marriage.
[ترجمه گوگل]حتی دختری از فرعون به او داده شد
[ترجمه ترگمان]او حتی دختری از فرعون در ازدواج به او داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Egypt's valley pharaoh ramses ii to his love, phil tower was the oath.
[ترجمه گوگل]دره مصر فرعون رامسس دوم به عشق او، برج فیل سوگند خورد
[ترجمه ترگمان]، دره مصر رامسس بهترینه اون برج فیل سوگند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cupid draws his arrow on both footman and pharaoh.
[ترجمه گوگل]کوپید تیر خود را هم روی پای پیاده و هم فرعون می کشد
[ترجمه ترگمان]رب النوع عشق به هر دو خدمتکار و فرعون تیر خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When He would vanquish proud Pharaoh, He used no armies, but only Moses and Aaron.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فرعون مغرور را شکست داد، از سپاهی استفاده نکرد، جز موسی و هارون
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او فرعون مغرور را شکست داد، از ارتش های دیگر استفاده نکرد، بلکه موسی و آرون را به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then Pharaoh took his signet ring from his finger and put it on Joseph's finger. He dressed him in robes of fine linen and put a gold chain around his neck.
[ترجمه گوگل]سپس فرعون انگشتر مهر خود را از انگشت خود بیرون آورد و بر انگشت یوسف گذاشت او را جامه های کتان نازک پوشاند و زنجیر طلایی به گردنش انداخت
[ترجمه ترگمان]سپس فرعون حلقه را از انگشتش گرفت و آن را روی انگشت جوزف قرار داد لباسش را پوشید و زنجیر طلایی دور گردنش انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mummy of Egypt's monotheist pharaoh to return home .
[ترجمه گوگل]بازگشت مومیایی فرعون یکتاپرست مصر به خانه
[ترجمه ترگمان]مومیایی of فرعون مصر به خانه باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Pharaoh of Egypt thought he would need a tomb with several chambers.
[ترجمه گوگل]فرعون مصر فکر می کرد که به آرامگاهی با چندین اتاق نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]فرعون مصر فکر کرد که او به مقبره با چندین اتاق نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. While Josiah was king, Pharaoh Neco king of Egypt went up to the Euphrates River to help the king of Assyria.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یوشیا پادشاه بود، فرعون نکو پادشاه مصر برای کمک به پادشاه آشور به رود فرات رفت
[ترجمه ترگمان]در حالی که Josiah شاه بود، فرعون Neco فرعون مصر به رود فرات رفت تا به پادشاه آشور کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Torah leaves the identity of this Pharaoh unstated.
[ترجمه گوگل]تورات هویت این فرعون را ناگفته گذاشته است
[ترجمه ترگمان]تورات هویت این فرعون را ترک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرعون (اسم)
pharaoh

نوعی ابجو قوی (اسم)
pharaoh

انگلیسی به انگلیسی

• ruler of ancient egypt
a pharaoh was a king of ancient egypt.

پیشنهاد کاربران

فرعون
مثال:
The cruel Pharaoh impaled his prisoners on sharp sticks.
فرعون ظالم و ستمکار زندانیانش را با تکه چوبهای تیز به صلابه کشید.
ذوالاوتاد. [ ذُل ْ اَ ] ( اِخ ) خداوند میخها. دارای مسمارها. لقب فرعون موسی در قرآن : و فرعون ذوالاوتاد. ( قرآن 12/38 ) و گویند از اینرو بدو ذوالاوتاد گفته اند که وی نخستین کس است که مردم را به چارمیخ می کشید.
Scrutinize Pharaoh
فرعون شنیع
The serpent of Mousa overcomes the serpent of Pharaoh
مار موسی بر مار فرعون غالب میشود
Pharaoh : فرعون ( فِ رُ )
Pharaonic : مربوط به فرعون ( فِرِ یانِک )
در مجموع حدود 170 فرعون وجود داشت. اکثر مصر شناسان فکر می کنند که Narmer اولین فرعون مصر بود و آنها می دانند که کلئوپاترا هفتم آخرین فرعون بود. فراعنه مصر در مراسم مناسک لباس تشریفاتی می پوشیدند.
فرعون

فرعون

بپرس