petty officer

/ˈpetiˈɑːfəsər//ˈpetiˈɒfɪsə/

معنی: درجهدار
معانی دیگر: (نیروی دریایی) درجه دار، مهناوی، درجه دار نیروی دریایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a noncommissioned naval officer.

جمله های نمونه

1. A petty officer, his wife and three incredibly well-behaved children were first.
[ترجمه گوگل]یک افسر خرده پا، همسرش و سه فرزند فوق العاده خوش رفتار اول شدند
[ترجمه ترگمان]یک افسر کوچک، همسر و سه کودک فوق العاده خوب رفتار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mine hunting director petty officer Simmo Simmons calls up the image on to his table screen.
[ترجمه گوگل]سیمو سیمونز، افسر خرده‌کار، مدیر شکار معدن، تصویر را روی صفحه میز خود می‌خواند
[ترجمه ترگمان]مال من، مدیر عامل شکار سیمونز که تصویر را روی صفحه میزش گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Chief Petty Officer John Strange was badly injured during a missile attack.
[ترجمه گوگل]جان استرنج، افسر ارشد، در جریان یک حمله موشکی به شدت مجروح شد
[ترجمه ترگمان]جان Strange، رئیس Petty، در طی یک حمله موشکی به شدت مجروح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chief Petty Officer Albert Shannon descended on the helicopter's 50-foot cable wearing a wet suit with a glow stick hooked to his goggles.
[ترجمه گوگل]افسر ارشد، آلبرت شانون، با کت و شلوار خیس با یک چوب درخشنده که به عینک خود قلاب شده بود، روی کابل 50 فوتی هلیکوپتر فرود آمد
[ترجمه ترگمان]رئیس Petty، آلبرت Shannon، با کابلی که کت و شلوار خیسی پوشیده بود با یک چوب دستی براق که به عینک his وصل شده بود، پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To improve the quality of education in petty officer need a criterion to measure it firstly.
[ترجمه گوگل]برای ارتقای کیفیت آموزش در افسران خرد ابتدا معیاری برای سنجش آن لازم است
[ترجمه ترگمان]برای بهبود کیفیت آموزش در یک افسر کوچک به یک معیار برای اندازه گیری آن نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Door Gunner Petty Officer Richard Symonds of the Royal Navy wears a Santa Claus outfit as he delivers mail and presents to troops around Helmand province on December 2 20
[ترجمه گوگل]در 20 دسامبر (20 دسامبر 2009) در حالی که نامه ها را تحویل می دهد و به سربازان در اطراف ولایت هلمند هدیه می دهد، افسر خرده پا ریچارد سیموندز از نیروی دریایی سلطنتی، یک لباس بابا نوئل می پوشد
[ترجمه ترگمان]در روز ۲ دسامبر، ریچارد Symonds، مامور کوچکی از نیروی دریایی سلطنتی در حالی که پست خود را تحویل می دهد و به نیروهای نظامی در اطراف استان هلمند هدیه می دهد، یک لباس بابانوئل به تن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Senior Chief Petty Officer Mendez reporting for duty, sir.
[ترجمه گوگل]منز، افسر ارشد خرده پا، در حال گزارش وظیفه، قربان
[ترجمه ترگمان] رئیس بزرگ \"سرگرد\" مندز \"داره برای انجام وظیفه گزارش میده، قربان\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the sonar room Chief Petty Officer Mike Morrison and Sonarman First Class Billy Stewart faced display screens and computer keyboards.
[ترجمه گوگل]در اتاق سونار، افسر ارشد مایک موریسون و سونارمن درجه یک بیلی استوارت با نمایشگرها و صفحه کلیدهای کامپیوتر روبرو شدند
[ترجمه ترگمان]در اتاق ردیاب صوتی، مایک موریسون، رئیس Petty، و بیلی استوارت کلاس اول با صفحه نمایش و صفحه کلید کامپیوتر مواجه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sir, I Chief Petty Officer Mendez had been reassigned years ago to carry out that mission.
[ترجمه گوگل]آقا، من، افسر ارشد، مندز، سال‌ها پیش برای انجام آن مأموریت منصوب شده بود
[ترجمه ترگمان]قربان، من رئیس Petty Mendez \"سال ها پیش ماموریت رو انجام داده بود\" که این ماموریت رو انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Have you been cleared for security, Petty Officer Buckley?
[ترجمه گوگل]افسر خرده باکلی، آیا از نظر امنیت آزاد شده اید؟
[ترجمه ترگمان]شما برای امنیت، \"Petty\" افسر \"باکلی\" تبرئه شدین؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He became a chief petty officer specializing in radar.
[ترجمه گوگل]او یک افسر ارشد شد که متخصص در رادار بود
[ترجمه ترگمان] اون تبدیل به یه افسر جزئی از رادار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mark a master chief petty officer and the ranking noncommissioned officer on the operation crouched on one knee beside the open door of the lead helicopter.
[ترجمه گوگل]یک افسر ارشد خرده‌بالا و یک درجه‌دار درجه‌بندی در عملیات را علامت بزنید که روی یک زانو در کنار در باز هلیکوپتر سربی خمیده است
[ترجمه ترگمان]مارک رئیس master و افسر عالی رتبه در عمل روی یک زانو در کنار در گشوده هلیکوپتر خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Petty Officer Gordon was with you the whole time?
[ترجمه گوگل]افسر خرده گوردون تمام مدت با شما بود؟
[ترجمه ترگمان]Petty افسر \"گوردون\" تمام مدت با تو بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You can earn advancement to leading cook and then to petty officer cook or caterer.
[ترجمه گوگل]شما می توانید به یک آشپز پیشرو و سپس به افسر خرده آشپز یا تهیه غذا ارتقا پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]تو می تونی پیشرفت کنی و آشپزی کنی و بعدش به یه افسر پلیس و caterer کمک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He knew nothing about drill(Sentence dictionary), but learned the necessary movements from books and soon gained promotion to chief petty officer.
[ترجمه گوگل]او در مورد دریل (فرهنگ لغت جملات) چیزی نمی دانست، اما حرکات لازم را از کتاب ها آموخت و به زودی به مقام ارشد خرده رسید
[ترجمه ترگمان]او هیچ چیز در مورد مته (فرهنگ لغت نامه)نمی دانست، اما حرکات لازم را از کتاب ها فرا گرفت و بزودی ترفیع گرفت تا به مقام ریاست حقیر ارتقا یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درجه دار (اسم)
petty officer

انگلیسی به انگلیسی

• naval soldier that holds a rank equivalent to that of a non-commissioned officer in the army
a petty officer is a non-commissioned officer in the navy.

پیشنهاد کاربران

بپرس