petrous

/ˈpetrəs//ˈpetrəs/

معنی: سخت، سنگی، حجری
معانی دیگر: سنگ سان، سنگ مانند

جمله های نمونه

1. It extends along the posterior margin of the petrous bone and passes through the hypoglossal canal into the parapharyngeal space (Annotated image).
[ترجمه گوگل]در امتداد حاشیه خلفی استخوان پتروس امتداد می یابد و از کانال هیپوگلوسال به فضای پارافارنکس می گذرد (تصویر مشروح)
[ترجمه ترگمان]آن در امتداد حاشیه عقبی استخوان petrous امتداد می یابد و از طریق کانال hypoglossal به فضای parapharyngeal (تصویر Annotated)عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chinese petrous picture are classified into four types: noumenal symbols, simulative symbols, symbolic symbols and behavioral symbols.
[ترجمه گوگل]تابلوهای پتروس چینی به چهار نوع طبقه بندی می شوند: نمادهای اسمی، نمادهای شبیه سازی، نمادهای نمادین و نمادهای رفتاری
[ترجمه ترگمان]تصویر petrous چینی به چهار نوع طبقه بندی می شود: نمادهای noumenal، نماد simulative، نماد نمادین و نمادهای رفتاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To probe abrasion technique of the petrous bone via modified partial labyrinthectomy petrous apicectomy (PLPA) approach.
[ترجمه گوگل]هدف کاوش تکنیک سایش استخوان پتروس از طریق روش لابیرنتکتومی جزئی اصلاح شده اپیککتومی پتروس (PLPA)
[ترجمه ترگمان]هدف برای بررسی روش خراش استخوان petrous از طریق روش اصلاح شده labyrinthectomy petrous (PLPA)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The anthropomorphized spiritual images in the Chinese petrous pictures can be classified into three types: spirit of nature worship, spirit of ancestor worship and spirit of procreation.
[ترجمه گوگل]تصاویر معنوی انسان‌سازی شده در تصاویر پتروس چینی را می‌توان به سه نوع طبقه‌بندی کرد: روح طبیعت پرستی، روح پرستش اجداد و روح زایش
[ترجمه ترگمان]تصاویر معنوی anthropomorphized در تصاویر petrous چینی می تواند به سه نوع طبقه بندی شود: روح پرستش طبیعت، روح of و روح زاد و ولد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective : To explore the clinic characteristic petrous bone cholesteatoma.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی کلستئاتوم استخوان پتروس با مشخصه کلینیک
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی ویژگی بالینی استخوان petrous استخوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective : To provide anatomical basis for petrous pyramid through petrous presigmoid approach.
[ترجمه گوگل]هدف: ارائه مبنای تشریحی برای هرم نفتی از طریق رویکرد پرسیگموئید پتروس
[ترجمه ترگمان]هدف: فراهم کردن اساس تشریحی برای هرم petrous از طریق رویکرد petrous presigmoid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The radiographic findings of petrous apicitis in the appropriate clinical context are diagnostic.
[ترجمه گوگل]یافته های رادیوگرافیک آپیکیت پتروس در زمینه بالینی مناسب تشخیصی است
[ترجمه ترگمان]یافته های radiographic of در زمینه بالینی مناسب تشخیصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Giant dermoid cyst of the petrous apex.
[ترجمه گوگل]کیست درموئید غول پیکر رأس پتروس
[ترجمه ترگمان]کیست Giant از راس petrous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To explore the diagnosis and surgical treatment methods for petrous apex cholesterol granulomas.
[ترجمه گوگل]هدف: کشف روش‌های تشخیص و درمان جراحی برای گرانولوم‌های کلسترول راس سنگی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی تشخیص و روش های درمان جراحی برای petrous apex cholesterol granulomas
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Before and after tentorial incision, the exposed area of petrous apex area and the important microanatomy structure surrounding was measured and photographed.
[ترجمه گوگل]قبل و بعد از برش تنتوریال، ناحیه اکسپوز ناحیه راس پتروس و ساختار میکروآناتومی مهم اطراف آن اندازه گیری و عکسبرداری شد
[ترجمه ترگمان]قبل و بعد از برش tentorial، ناحیه معرض exposed ناحیه راس petrous و ساختار مهم microanatomy اطراف آن اندازه گیری و فیلمبرداری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Results The sigmoid sinus, internal auditory porus, jugular porus, cochlea, petrous ridge and the most posterior point of the posterior semicircular canal could be markers of surgery.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: سینوس سیگموئید، منفذ شنوایی داخلی، منافذ ژوگولار، حلزون حلزون، برجستگی سنگی و خلفی‌ترین نقطه کانال نیم دایره‌ای خلفی می‌توانند نشانگرهای جراحی باشند
[ترجمه ترگمان]نتایج: سینوس sigmoid، porus شنوایی داخلی، porus jugular، حلزون گوش، برآمدگی petrous و the نوک مجرای نیمه حلقوی می تواند نشانگر انجام عمل جراحی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To explore the correlation between processus mastoideus and petrous apex pneumatization and high jugular bulb.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی همبستگی بین ماستوئیدوس و پنوماتیزاسیون راس پتروس و لامپ ژوگولار بالا
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی رابطه بین processus mastoideus و petrous راس pneumatization و لامپ شکمی بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective : To study the effect of the back wall of petrous bone on relative surgery.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر دیواره پشتی استخوان پتروس بر جراحی نسبی
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثر دیواره پشتی استخوان petrous بر روی جراحی نسبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective : To report 24 cases of petroclival tumors resected via the trans petrous combined supra - infratentorial approach.
[ترجمه گوگل]هدف: گزارش 24 مورد تومورهای پتروکلیووال برداشته شده از طریق روش ترکیبی فوق زیرساختی ترانس پتروس
[ترجمه ترگمان]هدف: گزارش ۲۴ مورد تومور petroclival resected از طریق رویکرد ترکیبی petrous supra شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سخت (صفت)
firm, hard, rigid, serious, solid, difficult, stringent, laborious, dogged, adamantine, tough, strict, strong, sticky, troublesome, exquisite, chronic, heavy, formidable, grim, demanding, arduous, ironclad, indomitable, austere, exacting, severe, stout, rugged, grave, intense, violent, callous, inexorable, trenchant, tense, crusty, difficile, trying, dour, intolerable, flinty, stony, petrous, hard-shell, irresistible, insupportable, inflexible, insufferable, labored, steely, rigorous, rocky, unsparing

سنگی (صفت)
fossiliferous, of stone, stony, lithic, petrous

حجری (صفت)
petrous

تخصصی

[زمین شناسی] سنگ،سنگی ماده ای که سختی سنگ مانندی داشته و از این نظر شبیه به یک سنگ می باشد مانند فسفاتهای سنگی. واژه ای نامتداول.

انگلیسی به انگلیسی

• rocky; stony; hard

پیشنهاد کاربران

آناتومی: خاره ای
بعنوان مثال: Petrous part of temporal bone ( بخش خاره ای استخوان گیجگاهی )

بپرس