petrifying


معنی: متحجر کننده

جمله های نمونه

1. Prison petrifies me and I don't want to go there.
[ترجمه گوگل]زندان مرا متحجر می کند و نمی خواهم به آنجا بروم
[ترجمه ترگمان]زندان با من کار داره و من نمی خوام برم اونجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The idea of making a speech in public petrified him.
[ترجمه گوگل]فکر سخنرانی در جمع او را متحجر کرد
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به سخنرانی در ملا عام او را خشک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I think you petrified poor Jeremy - he never said a word the whole time you were here.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم جرمی بیچاره را متحجر کردی - او در تمام مدتی که اینجا بودی هیچ کلمه ای نگفت
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم تو، جرمی بیچاره رو سنگ کردی - اون حتی یک کلمه هم نگفت که تو اینجا بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I've always been petrified of being alone.
[ترجمه گوگل]من همیشه از تنهایی متحجر بودم
[ترجمه ترگمان]همیشه از اینکه تنها باشم وحشت کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Petrified Forest National Park is located in Arizona of U. S. A.
[ترجمه گوگل]پارک ملی جنگل سنگ‌شده در آریزونا، ایالات متحده آمریکا واقع شده است
[ترجمه ترگمان]پارک ملی جنگل Petrified در ایالت آریزونا واقع شده است اس الف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I stood petrified as the most enormous dog I've ever seen came bounding up to me.
[ترجمه گوگل]وقتی عظیم‌ترین سگی که تا به حال دیده‌ام به من نزدیک شد، متحجر ایستادم
[ترجمه ترگمان]همان طور که the سگی که تا به حال دیده بودم، سنگ شده بود، به طرف من خیز برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most people seem to be petrified of snakes.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بیشتر مردم از مارها متحجر هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم انگار از مارها وحشت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Arizona is home to the Grand Canyon and the Petrified Forest.
[ترجمه گوگل]آریزونا خانه گرند کنیون و جنگل سنگ‌شده است
[ترجمه ترگمان]این شهر در گراند کانیون و جنگل سنگ شده قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was petrified that the police would burst in at any moment.
[ترجمه گوگل]او متحجر بود که هر لحظه پلیس به داخل حمله کند
[ترجمه ترگمان]ترسیده بود که پلیس هر لحظه ممکن است منفجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She's petrified of being on her own in the house at night.
[ترجمه گوگل]او از تنها ماندن در خانه در شب متحجر است
[ترجمه ترگمان]او از اینکه شب ها در خانه خودش تنها باشد، وحشت کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was petrified with fear when he saw the gun.
[ترجمه گوگل]با دیدن اسلحه از ترس متحجر شد
[ترجمه ترگمان]وقتی تفنگ را دید از ترس خشکش زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Just the thought of making a speech petrifies me.
[ترجمه گوگل]فقط فکر سخنرانی من را متحجر می کند
[ترجمه ترگمان]فقط فکر کردن به حرف زدن با من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm petrified of spiders.
[ترجمه گوگل]من از عنکبوت متحجرم
[ترجمه ترگمان]من از عنکبوت ها قالب تهی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The cement petrified after many years' erosion.
[ترجمه گوگل]سیمان پس از سالها فرسایش سنگ شد
[ترجمه ترگمان]سیمان پس از سال ها فرسایش سنگ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Principles and rules have petrified with the accumulated weight of precedent.
[ترجمه گوگل]اصول و قواعد با وزن انباشته سابقه متحجر شده اند
[ترجمه ترگمان]اصول و قواعد، با وزن انباشته از سوابق، متحجر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متحجر کننده (صفت)
petrifying

انگلیسی به انگلیسی

• fossilizing, making into stone; paralyzing; terrifying, frightening

پیشنهاد کاربران

This word is used to describe something that is extremely frightening or causing intense fear.
چیزی که به شدت ترسناک است یا باعث ترس شدید می شود.
هولناک
مثال؛
“That horror movie was so petrifying, I couldn’t sleep for days. ”
...
[مشاهده متن کامل]

Another usage could be, “The haunted house was filled with petrifying sights and sounds. ”
A person might say, “The petrifying atmosphere of the abandoned asylum gave me chills. ”

وحشتناک
میخکوب کننده
میخکوب شدن
فلج کننده

بپرس