petrification


معنی: تحجر، سنگ شدگی
معانی دیگر: petrifaction تحجر

جمله های نمونه

1. On the basis of analyzing the emerging of petrification, this paper probes into its form of expression in the study of vocabulary and then puts forward tactics against it.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر اساس تحلیل پیدایش تحجر، به بررسی شکل بیان آن در مطالعه واژگان می پردازد و سپس تاکتیک هایی را علیه آن ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]بر پایه تحلیل پیدایش of، این مقاله به شکل بیان خود در مطالعه دایره لغات تحقیق می کند و سپس تاکتیک های پیش رو در برابر آن قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Petrification is an unavoidable problem in the study of foreign languages and is also the difficult problem to overcome in the process of teaching and learning.
[ترجمه گوگل]تحجر یک مشکل اجتناب ناپذیر در مطالعه زبان های خارجی است و همچنین مشکل دشواری است که در فرآیند آموزش و یادگیری برطرف می شود
[ترجمه ترگمان]Petrification یک مساله غیرقابل اجتناب در مطالعه زبان های خارجی است و برای غلبه بر فرآیند تدریس و یادگیری، مشکل دشواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are some objective causes for petrification.
[ترجمه گوگل]برخی دلایل عینی برای تحجر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دلایل متعددی برای petrification وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Petrification may be a good idea. . .
[ترجمه گوگل]سنگ‌سازی ممکن است ایده خوبی باشد
[ترجمه ترگمان] Petrification \"ممکنه فکر خوبی باشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We noticed your eyes beginning to sparkle at the word "petrification".
[ترجمه گوگل]ما متوجه شدیم که چشمان شما با کلمه "تحجر" شروع به برق زدن کردند
[ترجمه ترگمان]ما متوجه درخشش چشم های شما در کلمه \"petrification\" شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The dead bodies of lagoon fish had occasionally acted as a focus for the processes of petrification.
[ترجمه گوگل]اجساد مرده ماهی های تالاب گهگاه به عنوان کانونی برای فرآیندهای سنگ سازی عمل می کردند
[ترجمه ترگمان]بدن مرده مرداب، گاهی به عنوان کانون توجه به فرآیندهای of عمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When Anthony Perkins starts slashing at the curtain, I think my entire body was frozen in petrification.
[ترجمه گوگل]وقتی آنتونی پرکینز شروع به بریدن پرده می کند، فکر می کنم تمام بدنم از تحجر یخ زده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی آنتونی پرکینز با ضربه زدن به پرده شروع می کند، فکر می کنم کل بدنم در petrification منجمد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An old lizard, however, was of the opinion that this petrification can only take place after God shall have metamorphosed himself into all kinds of animals and plants, and have redeemed them.
[ترجمه گوگل]با این حال، یک مارمولک پیر بر این عقیده بود که این تحجر تنها پس از آنکه خداوند خود را به انواع جانوران و گیاهان مسخ کرده و آنها را رستگاری کرده است، می تواند رخ دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک مارمولک قدیمی عقیده داشت که این petrification تنها پس از آنکه خداوند خود را به انواع حیوانات و گیاهان مبدل خواهد کرد و آن ها را نجات داد خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The petrified wood fossils have been preserved for millions of years by the process of petrification, a process which turns the wood into quartz crystal, harder than steel.
[ترجمه گوگل]فسیل‌های چوب سنگ‌شده برای میلیون‌ها سال توسط فرآیند سنگ‌سازی حفظ شده‌اند، فرآیندی که چوب را به کریستال کوارتز، سخت‌تر از فولاد تبدیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]فسیل petrified شده به مدت میلیون ها سال توسط فرآیند of حفظ شده اند، فرآیندی که چوب را به کریستال کوارتز که سخت تر از فولاد است تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Based on the investigation and sampling analysis, the results showed that the tendency of petrification and desertification in soil surface layer was remarkable in Hainan's pineapple orchards.
[ترجمه گوگل]بر اساس بررسی و تجزیه و تحلیل نمونه‌برداری، نتایج نشان داد که تمایل به سنگ‌زایی و بیابان‌زایی در لایه سطحی خاک در باغ‌های آناناس هاینان قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]براساس تحقیقات و آنالیز نمونه برداری، نتایج نشان داد که گرایش petrification و بیابان زایی در لایه سطح خاک در باغ های pineapple هاینان قابل توجه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thus we show a kind of hardened situation or petrification from these two aspects of art and nature.
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب ما نوعی وضعیت سخت یا تحجر را از این دو جنبه هنر و طبیعت نشان می دهیم
[ترجمه ترگمان]در نتیجه ما یک نوع شرایط سخت شده را نشان می دهیم یا از این دو جنبه از هنر و طبیعت استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But the theory is not perfect. The understanding of man with configuration and materialization will lead to the petrification of man as the subject and finally the end of man.
[ترجمه گوگل]اما تئوری کامل نیست درک انسان با پیکربندی و مادی شدن به تحجر انسان به عنوان سوژه و در نهایت غایت انسان می انجامد
[ترجمه ترگمان]اما این نظریه کامل نیست درک انسان با پیکربندی و تحقق بخشیدن به ادراک انسان منجر به the انسان به عنوان سوژه و در نهایت پایان انسان خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The product applies in professions and so on metallurgy, petrification, electric power, ships, wharf, cement.
[ترجمه گوگل]این محصول در حرفه ها و غیره متالورژی، سنگ سازی، برق، کشتی، اسکله، سیمان کاربرد دارد
[ترجمه ترگمان]این محصول در مشاغل مورد استفاده قرار می گیرد و بنابراین در متالورژی، petrification، قدرت الکتریکی، کشتی ها، اسکله، سیمان و سیمان کاربرد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحجر (اسم)
calcification, petrifaction, concretion, petrification

سنگ شدگی (اسم)
petrifaction, petrification

انگلیسی به انگلیسی

• fossilization; process of turning to stone

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : petrify
✅️ اسم ( noun ) : petrification
✅️ صفت ( adjective ) : petrified
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس