petrifaction

/ˌpetrɪˈfækʃn̩//ˌpetrɪˈfækʃn̩/

معنی: تحجر، سنگ شدگی
معانی دیگر: هر چیز سنگ شده

جمله های نمونه

1. This petrifaction may be existed over two million years.
[ترجمه گوگل]این تحجر ممکن است بیش از دو میلیون سال وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این petrifaction ممکن است بیش از دو میلیون سال وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Firm of Ba Ling petrifaction joined appraisal to meet about the leader.
[ترجمه گوگل]شرکت با لینگ تحجر به ارزیابی پیوست تا در مورد رهبر ملاقات کند
[ترجمه ترگمان]شرکت of لینگ petrifaction به ارزیابی در مورد رهبر ملحق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In going 20 years, petrifaction industry also obtained swift and violent development in thalassic area, already became one of main force of international petrifaction course of study.
[ترجمه گوگل]در طی 20 سال، صنعت سنگ‌سازی نیز توسعه سریع و خشونت‌آمیزی را در منطقه تالاسیک به دست آورد، که در حال حاضر به یکی از نیروهای اصلی دوره مطالعاتی بین‌المللی سنگ‌سازی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]در طی ۲۰ سال گذشته، صنعت petrifaction توسعه سریع و شدیدی را در منطقه thalassic به دست آورد که در حال حاضر تبدیل به یکی از نیروی اصلی مطالعات بین المللی petrifaction شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Such-and-such petrifaction: I am the employee of this company, corruption of our industry leader is serious, informal cadre of level of a family, estimation can be embezzled 1 million.
[ترجمه گوگل]تحجر فلان: من کارمند این شرکت هستم، فساد رهبر صنعت ما جدی است، کادر غیررسمی سطح یک خانواده، تخمین زده می شود 1 میلیون اختلاس شود
[ترجمه ترگمان]چنین -: من کارمند این شرکت هستم، فساد رهبر صنعت ما جدی، کادر غیر رسمی سطح یک خانواده است، برآورد می تواند به اختلاس ۱ میلیون دلار بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From 199 wei Changyang enters petrifaction to analyse instrument market all right.
[ترجمه گوگل]از سال 199، وی چانگ یانگ وارد تحجر شد تا بازار ابزار را به خوبی تجزیه و تحلیل کند
[ترجمه ترگمان]از ۱۹۹ وی وی Changyang وارد petrifaction می شود تا بازار ابزار را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the link of petrifaction industry catenary, existence nature forestall and domain of blame nature forestall.
[ترجمه گوگل]در پیوند صنف صنعت سنگ‌گرایی، پیش‌گیری طبیعت وجود و پیش‌گیری طبیعت مقصر
[ترجمه ترگمان]در ارتباط با catenary صنعت petrifaction، وجود طبیعت وجود و دامنه ناشی از nature طبیعت را ممانعت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It will be okay effect extending in petroleum and petrifaction areas.
[ترجمه گوگل]گسترش آن در نواحی نفتی و سنگ‌نشینی تأثیر خوبی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این امر تاثیر خوبی خواهد داشت که در مناطق نفت و نفت گسترش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Finally, imitate the life that industry of our country petrifaction grows is periodic, analysed imitate result.
[ترجمه گوگل]در نهایت، تقلید از زندگی است که صنعت کشور ما تحجر رشد می کند دوره ای است، تجزیه و تحلیل تقلید نتیجه
[ترجمه ترگمان]در نهایت، تقلید از زندگی که صنعت کشور ما رشد می کند، تناوبی و آنالیز شده در نتیجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Guangzhou ethylene project invests build jointly by Guangzhou city and Chinese petrifaction head office.
[ترجمه گوگل]پروژه اتیلن گوانگژو به طور مشترک توسط شهر گوانگژو و دفتر مرکزی سنگفرش چین ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]پروژه ethylene Guangzhou به طور مشترک در شهر گوانگ ژو و دفتر مرکزی petrifaction چین سرمایه گذاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The citrus oil is regenerative energy, and can substitute petrifaction fuel.
[ترجمه گوگل]روغن مرکبات انرژی احیا کننده است و می تواند جایگزین سوخت سنگ شدگی شود
[ترجمه ترگمان]روغن مرکبات انرژی احیا کننده است و می تواند جایگزین سوخت جایگزین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحجر (اسم)
calcification, petrifaction, concretion, petrification

سنگ شدگی (اسم)
petrifaction, petrification

تخصصی

[عمران و معماری] سنگشدگی
[زمین شناسی] سنگ شدن،سنگش بخشی از فرآیند فسیلی شدن که طی آن، مواد آلی از طریق نفوذ یا تراوش مواد غیرآلی آبدار موجود در محیط بیرون (مانند کربنات کلسیم، سیلیس)، به درون ساختار آنها و اشغال مواضع متعلق به مواد آلی، به مواد سخت و سنگی تبدیل می شوند، طی چنین فرآیندی معمولاً ساختار اولیه مواد آلی تخریب نمی شود.

انگلیسی به انگلیسی

• process of turning into stone; fossilization; shock, paralysis resulting from fear; fossil, something that has turned to stone

پیشنهاد کاربران

petrifaction ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: سنگی شدن
تعریف: فرایند فسیل شدن که در آن مادۀ آلی با آب های حاوی مواد معدنی به سنگ تبدیل می شود

بپرس