petitioner

/pəˈtɪʃənər//pɪˈtɪʃnə/

معنی: عرضحال دهنده
معانی دیگر: دادخواست کننده، دادخواه، عار­، شاکی، عریضه نگار، متکلم

جمله های نمونه

1. The petitioner ask for a variation in her maintenance order.
[ترجمه گوگل]خواهان درخواست تغییر در حکم نگهداری خود را دارد
[ترجمه ترگمان]دادخواست درخواست تغییر در نظم و نگهداری او را می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Petitioner does not purport to have made, and is in no position to make, such findings.
[ترجمه گوگل]خواهان ادعا نمی کند که چنین یافته هایی داشته باشد و در موقعیتی هم نیست
[ترجمه ترگمان]Petitioner ادعا نمی کند که این کار را کرده است و در هیچ موقعیتی نیست که چنین یافته ها را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Petitioner certainly was not attempting to conceal or withhold from the Committee his own past political associations, predilections, and preferences.
[ترجمه گوگل]خواهان مطمئناً تلاشی برای پنهان کردن یا پنهان کردن انجمن های سیاسی گذشته خود، تمایلات و ترجیحات خود از کمیته نداشت
[ترجمه ترگمان]Petitioner به طور قطع سعی در پنهان کردن یا خودداری از وابستگی های سیاسی گذشته خود، predilections و ترجیحات نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The petitioner asks whether Seia can vindicate.
[ترجمه گوگل]خواهان می پرسد آیا سیا می تواند توجیه کند؟
[ترجمه ترگمان]The می پرسد که آیا Seia می تواند تایید کند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The petitioner applied to the Court of Appeal for leave to appeal to the Privy Council.
[ترجمه گوگل]خواهان از دادگاه استیناف درخواست مرخصی داد تا به شورای خصوصی اعتراض کند
[ترجمه ترگمان]The به دادگاه استیناف متوسل شد تا از شورای خصوصی درخواست استیناف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Petitioner contends that the coercive nature of this program is evident from the degree of success it has achieved.
[ترجمه گوگل]خواهان ادعا می کند که ماهیت اجباری این برنامه از میزان موفقیتی که به دست آورده است مشهود است
[ترجمه ترگمان]Petitioner ادعا می کند که ماهیت اجباری این برنامه از درجه موفقیتی که بدست آورده است مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If there is more than one petitioner, then only one need swear the affidavit verifying the petition.
[ترجمه گوگل]اگر بیش از یک خواهان وجود داشته باشد، فقط یک نفر باید سوگند یاد کند تا دادخواست را تأیید کند
[ترجمه ترگمان]اگر بیش از یک فرد شاکی وجود داشته باشد، فقط یک نفر باید در تصدیق دادخواست خود سوگند یاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The appeal of the petitioner in this case must be dismissed for want of jurisdiction.
[ترجمه گوگل]درخواست تجدیدنظر خواهان در این مورد باید به دلیل عدم صلاحیت رد شود
[ترجمه ترگمان]دادخواست شاکی در این مورد باید از صلاحیت قانونی محروم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That the respondent has deserted the petitioner for a continuous period of at least two years immediately preceding the presentation of the petition.
[ترجمه گوگل]اینکه خوانده بلافاصله قبل از ارائه دادخواست، حداقل دو سال مستمر از خواهان صرف نظر کرده باشد
[ترجمه ترگمان]این که پاسخ دهنده برای یک دوره متوالی حداقل دو سال قبل از ارائه درخواست، فرد شاکی را ترک کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In this instance the petitioner must prove that he or she was not solely responsible for the failure of the first marriage.
[ترجمه گوگل]در این مورد، خواهان باید ثابت کند که او به تنهایی مسئول شکست ازدواج اول نبوده است
[ترجمه ترگمان]در این مورد شخص شاکی باید ثابت کند که او تنها مسئول شکست اولین ازدواج نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The only protection for the petitioner at the papal court is the Purse.
[ترجمه گوگل]تنها محافظ برای درخواست کننده در دادگاه پاپ، کیف پول است
[ترجمه ترگمان]تنها حمایتی که در دربار پاپ در دادگاه پاپ وجود دارد، کیف Purse است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The District Court denied petitioner ? ? s motion for a judgment of acquittal.
[ترجمه گوگل]دادگاه منطقه خواهان را رد کرد؟ ? درخواست حکم برائت
[ترجمه ترگمان]دادگاه منطقه شاکی را انکار کرده است؟ برای تبرئه تبرئه خود حرکت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Both the petitioner and respondent provide for the upkeep of the children.
[ترجمه گوگل]هم درخواست‌کننده و هم پاسخ‌دهنده امور نگهداری از کودکان را فراهم می‌کنند
[ترجمه ترگمان]هم دادخواست و هم پاسخگو مخارج نگهداری کودکان را تامین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Enron forwarded a copy of that letter to petitioner.
[ترجمه گوگل]انرون یک کپی از آن نامه را به درخواست کننده ارسال کرد
[ترجمه ترگمان]کمپانی انرون یک کپی از این نامه را به شاکی ارسال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The competent petitioner thinks the perpetual impetus is pretty.
[ترجمه گوگل]خواهان صالح فکر می کند که انگیزه دائمی بسیار زیبا است
[ترجمه ترگمان]The لایق این فکر را می کند که کشش دائمی او بسیار زیبا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عرض حال دهنده (اسم)
suitor, petitioner, pleader

انگلیسی به انگلیسی

• one who submits a request; one who pleads, one who appeals; one who submits a legal demand
a petitioner is a person who presents or signs a petition.
a petitioner is also a person who brings a legal case to a court of law.
in britain, a petitioner is someone who goes to a court of law to obtain a divorce.

پیشنهاد کاربران

در حقوق،
خواهان یا شاکی
در حقوق معنی خواهان میدهد

بپرس