pestilential

/ˌpestɪˈlenʃl̩//ˌpestɪˈlenʃl̩/

معنی: سام، وابسته به طاعون یا افت
معانی دیگر: بیماری زا، واگیر زا، موجب بیماری همه گیر، مهلک، کشنده، همه گیر و خطرناک

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: pestilentially (adv.)
(1) تعریف: of, causing, or resembling a pestilence; pestilent.
مشابه: pestilent

(2) تعریف: bothersome or destructive.

جمله های نمونه

1. We must get rid of these pestilential flies.
[ترجمه گوگل]ما باید از شر این مگس های آفت زا خلاص شویم
[ترجمه ترگمان]باید از شر این مگس ها خلاص بشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. " be to resemble office worker of pestilential and general sweep anything away by appearance before this " happy net " be pointed to to lack new idea and cold-shoulder gradually.
[ترجمه گوگل]شباهت به کارمند اداری آفت زا و عمومی باشد که از نظر ظاهری هر چیزی را از بین می برد قبل از اینکه به این "شبکه شاد" اشاره شود که به تدریج ایده جدیدی نداشته باشد و آنها را سرد کند
[ترجمه ترگمان]\"باید به کارکنان مشاغل، pestilential و عمومی شباهت داشته باشد تا قبل از این که این تور\" شاد \" به تدریج به فقدان ایده جدید و به تدریج شانه خالی شود، هر چیزی را از خود دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As Jefferson said, cities are pestilential to the morals, the health, and the liberties of man.
[ترجمه گوگل]همانطور که جفرسون گفت، شهرها برای اخلاق، سلامت و آزادی های انسان آفت آور هستند
[ترجمه ترگمان]همانطور که جفرسون می گوید، شهرها pestilential برای اخلاقیات، بهداشت، و آزادی های فردی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Good job too, a young thing like her oughtn't to be out late on a pestilential night like this.
[ترجمه گوگل]کار خوبی هم هست، جوانی مثل او نباید تا دیروقت بیرون باشد در شبی آفت‌آور مثل این
[ترجمه ترگمان]کارت خوب بود، یه چیز جوون مثل اون نباید تا دیروقت شب بیرون باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They squeezed across the narrow bridge ten abreast - one hideous, brown, pestilential beast with a hundred buckling legs.
[ترجمه گوگل]آنها ده پهلوی پل باریک را فشار دادند - یک جانور شنیع، قهوه ای و آفت آور با صد پا کمانش
[ترجمه ترگمان]آن ها روی پل باریک ده پهلو به هم فشرده شدند یک حیوان هولناک، قهوه ای، با صدها پا خم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many people were dependent for their water supply on this pestilential stream.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم برای تامین آب خود به این جریان آفت‌بار وابسته بودند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم به منبع آب خود در این نهر pestilential وابسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A few huts were the only habitations to be seen in these pestilential regions.
[ترجمه گوگل]چند کلبه تنها سکونتگاهی بود که در این مناطق آفت‌بار دیده می‌شد
[ترجمه ترگمان]چند کلبه در این مناطق pestilential دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pestilence is a fierce and infective disease which is caused by the pestilential pathogen.
[ترجمه گوگل]آفت یک بیماری شدید و عفونی است که توسط پاتوژن آفات ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]pestilence بیماری بسیار خشنی است که ناشی از آن بیماری pestilential است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سام (صفت)
infectious, pestilential

وابسته به طاعون یا افت (صفت)
pestilential

انگلیسی به انگلیسی

• deadly, fatal; contagious, infectious

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pestilence
✅️ صفت ( adjective ) : pestilential / pestilent
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس