pestilent

/ˈpestɪlənt//ˈpestɪlənt/

معنی: مهلک، سمی، طاعونی، طاعون اور
معانی دیگر: کشنده، مرگبار، (برای جامعه) خطرناک، مرگ آور، (نادر) واگیردار، همه گیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: pestilently (adv.)
(1) تعریف: causing or tending to cause epidemic disease or death; pestilential or fatal.
مترادف: pestilential
مشابه: contagious, deadly, fatal, lethal, noxious, poison, poisonous, virulent

(2) تعریف: tending to cause moral or public injury; pernicious.
مترادف: noxious, pernicious, poisonous
مشابه: corrupting, dangerous, detrimental, evil, iniquitous, injurious, malignant, poison

(3) تعریف: annoying or displeasing; pesky.
مترادف: vexatious
مشابه: annoying, irritating, mischievous, troublesome, wicked

جمله های نمونه

1. a pestilent land whose people died like flies
سرزمین مرگباری که مردم آن همچون مگس می مردند

2. the pestilent threat of war
هراسه ی مرگ آور جنگ

3. It is but this pestilent outlaw tricking us. Let me but get on my horse and come at him and I will put an end to his tricks. Back to the path, and keep together.
[ترجمه گوگل]این است اما این یاغی آفت کش ما را فریب می دهد بگذار بر اسبم سوار شوم و به سوی او بیایم و به نیرنگ او پایان دهم به مسیر برگرد و کنار هم بمان
[ترجمه ترگمان]این غیر قانونی است که ما را فریب می دهد به من اجازه بده سوار اسبم شوم و به او نزدیک شوم و کلک او را بکنم بر می گردیم به جاده و با هم ادامه می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What a pestilent knave is this same!
[ترجمه گوگل]این چه آفت کشی است!
[ترجمه ترگمان]این دیگر چه رذل و رذلی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Smallpox is a pestilent disease.
[ترجمه گوگل]آبله یک بیماری آفنده است
[ترجمه ترگمان]آبله یک بیماری مهلک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I destroy all noisome and rank weeds, I keep down all pestilent vapours.
[ترجمه گوگل]من تمام علف های هرز پر سر و صدا را از بین می برم، همه بخارهای آفت آور را پایین می آورم
[ترجمه ترگمان]من همه noisome و weeds را از بین می برم، همه بخار pestilent آلوده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "Look to your going, " the Sheriff warned him, "for there is a most pestilent rogue loose in Sherwood who will rob you of every groat if he find you.
[ترجمه گوگل]کلانتر به او هشدار داد: «به رفتنت نگاه کن، زیرا در شروود آفت‌کش‌ترین سرکش وجود دارد که اگر تو را پیدا کند، هر غلاتی را از تو می‌دزدد
[ترجمه ترگمان]کلانتر به او هشدار داد: \" به رفتن تو نگاه کن، چون a rogue در شروود وجود دارد که اگر تو را پیدا کند، تو را از همه groat محروم خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To the man of letters it is a missile that he can fling in the reader's face to disprove the pestilent heresy.
[ترجمه گوگل]برای مرد ادیب، موشکی است که می تواند برای رد بدعت آفت آور در صورت خواننده پرتاب کند
[ترجمه ترگمان]برای مرد نامه یک موشک است که می تواند در چهره خواننده فرو رود تا بدعت pestilent را رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I have to set Iris and her father free before calling for the boat. Then we'll turn our backs on this pestilent island.
[ترجمه گوگل]من باید آیریس و پدرش را قبل از فراخوانی برای قایق آزاد کنم آنوقت ما به این جزیره ی آفت آور پشت خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]من باید ایریس رو آزاد کنم قبل از اینکه به قایق زنگ بزنه بعد بر می گردیم به این جزیره نفرین شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I go by Zead. I'm here for one purpose only: to purify this land of the pestilent curse which infects it.
[ترجمه گوگل]من از زید می گذرم من فقط برای یک هدف اینجا هستم: پاک کردن این سرزمین از نفرین آفتی که آن را آلوده کرده است
[ترجمه ترگمان] من با \"Zead\" میرم من فقط برای یک هدف اینجام: برای پاک کردن این سرزمین نفرین شده که بر آن چیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm glad to find another true - hearted loyalist in this pestilent, rebellious city.
[ترجمه گوگل]خوشحالم که یک وفادار واقعی و دلسوز دیگر را در این شهر مهیب و سرکش پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]خوشحالم که این شهر سرکش و سرکش دیگری را پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مهلک (صفت)
noxious, disastrous, fatal, deadly, mortal, pernicious, baneful, lethal, feral, deathly, pestilent

سمی (صفت)
noxious, toxicant, venomous, toxic, poisonous, pestilent

طاعونی (صفت)
pestilent, pertaining to plague, plaguy

طاعون اور (صفت)
pestiferous, pestilent

انگلیسی به انگلیسی

• deadly, fatal; contagious, infectious

پیشنهاد کاربران

*** The word "pestilent" is an adjective that means destructive to life, annoying or troublesome, or harmful to morals or public order.
یک صفت است به معنای مخرب برای زندگی، آزاردهنده یا مشکل ساز، یا مضر برای اخلاق یا نظم عمومی.
...
[مشاهده متن کامل]

### کاربرد؛
**The pestilent disease spread quickly through the town.
بیماری مخرب به سرعت در شهر پخش شد.
### اشکال مرتبط؛
- Pestilence ( noun ) : A fatal epidemic disease.
- Pestilential ( adjective ) : Relating to or tending to cause infectious diseases.
- Pestilence ( اسم ) : بیماری همه گیر کشنده.
- Pestilential ( صفت ) : مربوط به یا تمایل به ایجاد بیماری های عفونی.
### مترادف ها؛
** Deadly, harmful, noxious, pernicious.
### متضادها؛
** Beneficial, harmless, healthful.
### مثال؛
1. The pestilent rumors caused a lot of trouble in the community.
2. His pestilent behavior was a constant source of irritation.
1. شایعات مخرب باعث مشکلات زیادی در جامعه شد.
2. رفتار آزاردهنده او منبع دائمی ناراحتی بود.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pestilence
✅️ صفت ( adjective ) : pestilential / pestilent
✅️ قید ( adverb ) : _
annoying; irritating
آزاردهنده، اعصاب خردکن، رو مخ

بپرس