pervious

/ˈpɜːrviːəs//ˈpɜːvjəs/

معنی: روشن بین، نفوذ پذیر، راه دهنده
معانی دیگر: تراوش پذیر، تراوپذیر، نشست پذیر، القاپذیر، رسانگر، رسانا، گذران، پذیرا، استدلال پذیر، حرف شنو، منفذ دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: perviousness (n.)
(1) تعریف: subject to passage or entrance, as by water; permeable.
متضاد: impassable, impervious

(2) تعریف: open to influence or argument.

جمله های نمونه

1. pervious rock
سنگ نفوذپذیر

2. pervious soil
خاک نفوذپذیر

3. metal pervious to heat
فلزی که حرارت را عبور می دهد

4. he is pervious to reason
حرف حساب سرش می شود.

5. The doors are pervious to wind.
[ترجمه Haha.] در ها باد را عبور میدهند. ( در ها عبور دهنده ی باد هستند. )
|
[ترجمه گوگل]درها به باد نفوذ می کنند
[ترجمه ترگمان]درها به سرعت باز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Glass is pervious to light.
[ترجمه مهناز فتحی] شیشه نور را از خود عبور میدهد
|
[ترجمه گوگل]شیشه در برابر نور قابل نفوذ است
[ترجمه ترگمان]شیشه در معرض نور قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is pervious to reason.
[ترجمه گوگل]او بر عقل نافذ است
[ترجمه ترگمان]او عقل و منطق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The pervious or impervious boundary conditions are just special cases in this paper.
[ترجمه گوگل]شرایط مرزی گذرا یا غیرقابل نفوذ فقط موارد خاصی در این مقاله هستند
[ترجمه ترگمان]شرایط مرزی گذشته یا غیرقابل نفوذ تنها موارد ویژه ای در این مقاله هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I also release from liability of all my pervious employers or referees furnishing information about me.
[ترجمه گوگل]من همچنین از مسئولیت کلیه کارفرمایان یا داوران قبلی خود که اطلاعاتی در مورد من ارائه می دهند، خلاص می شوم
[ترجمه ترگمان]همچنین من از مسئولیت تمام کارفرمایان و داور pervious که اطلاعات مربوط به من را ارائه می کنند، آزاد هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The structure of flexible pervious pipe is rational, with strong filterability and obvious drainage effect. It is convenient for construction, and can meet design requirements.
[ترجمه گوگل]ساختار لوله قابل انعطاف پذیری منطقی، با قابلیت فیلترپذیری قوی و اثر زهکشی آشکار است برای ساخت و ساز راحت است و می تواند الزامات طراحی را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]ساختار لوله انعطاف پذیر انعطاف پذیر، منطقی و موثر است ساخت آن مناسب است و می تواند الزامات طراحی را برآورده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Young people are readily pervious to new ideas.
[ترجمه گوگل]جوانان به راحتی به ایده های جدید نفوذ می کنند
[ترجمه ترگمان]جوانان به آسانی به ایده های جدید عادت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'm afraid he's not pervious to our proposal.
[ترجمه گوگل]من می ترسم که او در مورد پیشنهاد ما حاضر نباشد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه به پیشنهاد ما عمل نکرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Serve it according pervious procedure. server will ensure sugar and spoon is in place for coffee.
[ترجمه گوگل]آن را طبق روال قبلی سرو کنید سرور مطمئن خواهد شد که شکر و قاشق برای قهوه در جای خود قرار دارد
[ترجمه ترگمان]آن را مطابق با رویه قبلی سرو کنید کارگزار مطمئن است که شکر و قاشق هم جای قهوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And the crowns shall be within the existence of metal, pervious to light quality, color and form and natural tooth exist quite different, the more will under a light produce "caesious" the effect.
[ترجمه گوگل]و روکش‌ها باید در داخل فلز باشند، با کیفیت، رنگ و فرم قابل نفوذ به نور و دندان طبیعی کاملاً متفاوت باشد، هر چه بیشتر تحت نور اثر «سوزونی» ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]و اشرفی باید در میان فلز وجود داشته باشد، در مورد کیفیت نور، رنگ و شکل و دندان طبیعی کاملا متفاوت است، بیشتر تحت یک روشنایی \"caesious\" اثر خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روشن بین (صفت)
acute, clairvoyant, pervious, clear-sighted

نفوذ پذیر (صفت)
sensitive, pervious, penetrable, permeable

راه دهنده (صفت)
pervious

تخصصی

[عمران و معماری] تراوا - متخلخل - نفوذپذیر
[زمین شناسی] تراوا، نفوذپذیر
[نساجی] نفوذ پذیر

انگلیسی به انگلیسی

• can be penetrated, permeable; can be influenced, open to persuasion

پیشنهاد کاربران

بپرس