pervasively

جمله های نمونه

1. Knowledge is being used pervasively in the overall economic system.
[ترجمه گوگل]دانش به طور فراگیر در سیستم کلی اقتصادی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]دانش در سیستم اقتصادی کلی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Though commerce exists pervasively and evolve continuously, it will be more interesting to deal with it in the given urban context and coordinate.
[ترجمه گوگل]اگرچه تجارت به طور فراگیر وجود دارد و به طور مداوم در حال تکامل است، پرداختن به آن در بافت شهری معین و هماهنگی آن جالب تر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر چه تجارت pervasively وجود دارد و به طور مداوم تکامل می یابد، بیشتر جالب خواهد بود که با آن در بافت شهری و هماهنگ با آن مقابله کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Crack problem in masonry structure is a pervasively existing but not readily soluble engineering practical problem.
[ترجمه گوگل]مشکل ترک در سازه بنایی یک مشکل عملی مهندسی فراگیر است اما به راحتی قابل حل نیست
[ترجمه ترگمان]مشکل ترک در ساختمان بنایی، یک مشکل pervasively موجود است اما به راحتی در مساله عملی مهندسی قابل حل نمی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. More pervasively, by repeatedly putting the wrong people into the wrong jobs, they waste both human and financial capital when those people don't perform.
[ترجمه گوگل]فراگیرتر، با قرار دادن مکرر افراد نامناسب در مشاغل اشتباه، سرمایه انسانی و مالی را در زمانی که آن افراد کار نمی کنند هدر می دهند
[ترجمه ترگمان]More، با مطرح کردن مکرر افراد نادرست به مشاغل نادرست، هم سرمایه انسانی و هم سرمایه مالی را زمانی که این افراد انجام نمی دهند را هدر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We know that humans are pervasively exposed to type-2 alkenes, but nobody has ever considered the possibility that type-2 alkenes in the environment might be involved in Alzheimer's.
[ترجمه گوگل]ما می دانیم که انسان به طور فراگیر در معرض آلکن های نوع 2 است، اما هیچ کس تا به حال این احتمال را که آلکن های نوع 2 موجود در محیط ممکن است در آلزایمر دخیل باشند، در نظر نگرفته است
[ترجمه ترگمان]ما می دانیم که انسان ها در معرض انواع ۲ - ۲ آلکن ها قرار دارند، اما هیچ کس تاکنون این احتمال را در نظر نگرفته است که ۲ - ۲ آلکن در محیط ممکن است در آلزایمر دست داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you use continuation servers pervasively, the user experience will change.
[ترجمه گوگل]اگر به طور فراگیر از سرورهای ادامه استفاده کنید، تجربه کاربر تغییر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اگر از سرورهای ادامه دهنده استفاده کنید، تجربه کاربر تغییر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As Web-based information sources grow pervasively, content providers and content consumers are presented with several challenges.
[ترجمه گوگل]همانطور که منابع اطلاعاتی مبتنی بر وب به طور فراگیر رشد می کنند، ارائه دهندگان محتوا و مصرف کنندگان محتوا با چالش های متعددی مواجه می شوند
[ترجمه ترگمان]همانطور که منابع اطلاعات مبتنی بر وب در حال رشد هستند، ارایه دهندگان محتوا و مصرف کنندگان محتوا چندین چالش ارائه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But without fraternity, in a region so pervasively mauled and inter-connected, they risk souring.
[ترجمه گوگل]اما بدون برادری، در منطقه‌ای که به‌طور فراگیر و به هم پیوسته است، خطر ترش کردن آنها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما بدون انجمن برادری، در منطقه ای مانند pervasively mauled و inter، آن ها خطر souring را به وجود می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The more pervasively the language is used, the more smoothly understanding will flow.
[ترجمه گوگل]هرچه زبان به طور فراگیرتر استفاده شود، درک روان‌تر جریان خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]هرچه زبان بیشتر مورد استفاده قرار گیرد، درک آسان تر جریان خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. More pervasively, the primary changes to RUP consist of a more subtle change of perspective on the development process.
[ترجمه گوگل]به طور گسترده تر، تغییرات اولیه در RUP شامل تغییر ظریف تر دیدگاه در فرآیند توسعه است
[ترجمه ترگمان]More، تغییرات اولیه در RUP شامل یک تغییر جزیی تر از دیدگاه در فرآیند توسعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Touch scrolling and panning is now supported pervasively throughout the user interface in the bookmark list and other areas.
[ترجمه گوگل]اکنون پیمایش لمسی و متحرک به طور فراگیر در سراسر رابط کاربری در لیست نشانک ها و سایر مناطق پشتیبانی می شود
[ترجمه ترگمان]حرکت لمسی و پنینگ در حال حاضر از pervasively در سرتاسر واسط کاربر در فهرست چوب الف و دیگر مناطق پشتیبانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They acknowledge that privacy and data theft are legitimate concerns in a pervasively connected environment, but they feel it is already too late to stop the juggernaut of change.
[ترجمه گوگل]آنها اذعان می‌کنند که حریم خصوصی و سرقت داده‌ها نگرانی‌های مشروعی در یک محیط کاملاً متصل هستند، اما آنها احساس می‌کنند که برای متوقف کردن طوفان تغییر خیلی دیر شده است
[ترجمه ترگمان]آن ها تایید می کنند که حریم خصوصی و سرقت داده ها نگرانی های مشروع در یک محیط متصل به هم هستند، اما آن ها احساس می کنند که دیگر برای متوقف کردن نیروی تغییر خیلی دیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even though the file system is an internal facility that shouldn't be the concern of users, it pervasively influences the user interface of most applications.
[ترجمه گوگل]اگرچه سیستم فایل یک تسهیلات داخلی است که نباید دغدغه کاربران باشد، اما به طور فراگیر بر رابط کاربری اکثر برنامه ها تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]اگر چه سیستم فایل یک ساختمان داخلی است که نباید توجه کاربران را به خود جلب کند، این امر بر رابط کاربر اکثر برنامه های کاربردی تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You must look to encapsulate or decompose security requirements into a set of security services that will act pervasively throughout the SOA implementation.
[ترجمه گوگل]شما باید به دنبال کپسوله کردن یا تجزیه الزامات امنیتی به مجموعه ای از خدمات امنیتی باشید که به طور فراگیر در سراسر اجرای SOA عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]شما باید به ریزکپسوله سازی الزامات امنیتی در مجموعه ای از خدمات امنیتی که در طول اجرای SOA فعال خواهند بود، توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It may be true, but as long as the forces of discrimination and biased perceptions affect people so pervasively, we'll never know.
[ترجمه گوگل]ممکن است درست باشد، اما تا زمانی که نیروهای تبعیض و ادراکات مغرضانه مردم را به طور فراگیر تحت تأثیر قرار دهند، هرگز نخواهیم فهمید
[ترجمه ترگمان]ممکن است درست باشد، اما تا زمانی که نیروهای تبعیض و ادراکات مغرضانه مردم را به این گونه تحت تاثیر قرار دهند، ما هرگز نمی دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• penetratingly, in a pervasive manner; in the manner of spreading, in the manner of extending

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pervade
✅️ اسم ( noun ) : pervasiveness / pervasion
✅️ صفت ( adjective ) : pervasive
✅️ قید ( adverb ) : pervasively
به طور فراگیر
سراپا، سر تا پا

بپرس