1. a pervasive mood of pessimism
حالت بدبینی همه جانبه
2. a pervasive odor that clings stubbornly to clothes
بوی نافذی که مدتها در لباس می ماند
3. The influence of Freud is pervasive in her books.
[ترجمه گوگل]تأثیر فروید در کتاب های او فراگیر است
[ترجمه ترگمان]نفوذ فروید در کتاب های او فراگیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A sense of social change is pervasive in her novels.
[ترجمه گوگل]حس تغییر اجتماعی در رمان های او فراگیر است
[ترجمه ترگمان]یک حس تغییر اجتماعی در رمان او فراگیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Put briefly, there developed an idea of the pervasive religious and moral responsibility of the ruler.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، در آنجا تصوری از مسئولیت فراگیر مذهبی و اخلاقی حاکم ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، یک ایده از مسئولیت فراگیر مذهبی و اخلاقی حاکم ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. An even more pervasive problem is that of consistency of performance across time.
[ترجمه گوگل]یک مشکل حتی فراگیرتر، ثبات عملکرد در طول زمان است
[ترجمه ترگمان]یک مشکل فراگیرتر، ثبات عملکرد در طول زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. At times the general dampness became so pervasive that you failed to notice.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات رطوبت عمومی آنقدر فراگیر می شد که شما متوجه نمی شوید
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، رطوبت کلی چنان فراگیر شد که متوجه نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Despite all this, a pervasive lack of confidence has settled over the two institutions.
[ترجمه گوگل]علیرغم همه اینها، بی اعتمادی فراگیر بر سر این دو نهاد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]علی رغم همه اینها، فقدان فراگیر اعتماد در دو موسسه برطرف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But none are so pervasive, nor so completely satisfactory, that they rule out the need for other lines of explanation.
[ترجمه گوگل]اما هیچ کدام آنقدر فراگیر و کاملاً رضایت بخش نیستند که نیاز به سایر خطوط توضیح را رد کنند
[ترجمه ترگمان]اما هیچ یک از آن ها به اندازه کافی فراگیر نیستند و نه کاملا رضایت بخش، که آن ها نیاز به خطوط دیگر توضیح را رد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The temporal properties of the environment are more pervasive and more subtle than any series of reminders.
[ترجمه گوگل]ویژگی های زمانی محیط از هر سری یادآوری فراگیرتر و ظریف تر است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های موقتی محیط more و more از هر سری of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There is sun, heavy silence, a pervasive scent of parched vegetation, a lizard materialized on a rock.
[ترجمه گوگل]خورشید، سکوت سنگین، عطری فراگیر از پوشش گیاهی خشک شده، مارمولکی که روی یک صخره ظاهر شده است
[ترجمه ترگمان]در آنجا، خورشید، سکوت سنگین، یک رایحه کامل گیاه سوخته، یک مارمولک در یک تخته سنگ ظاهر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Such negative stereotypes are often reinforced by pervasive media images which portray the young as capable and glamorous.
[ترجمه گوگل]چنین کلیشه های منفی اغلب با تصاویر رسانه ای فراگیر که جوانان را توانا و پر زرق و برق نشان می دهد، تقویت می شود
[ترجمه ترگمان]چنین stereotypes منفی اغلب با تصاویری از رسانه های فراگیر تقویت می شوند که جوانان را قادر و فریبنده نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Mr Izmailov cited pervasive pollution, bad weather, rampant poaching and over-fishing as the reasons for the declining catch.
[ترجمه گوگل]آقای ایزمایلوف آلودگی فراگیر، آب و هوای بد، شکار بی رویه و صید بی رویه را از دلایل کاهش صید ذکر کرد
[ترجمه ترگمان]آقای Izmailov به آلودگی گسترده، آب و هوای بد، شکار غیرقانونی و ماهیگیری به عنوان دلایل کاهش صید اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Bias is so pervasive that hardly a sentence in normal speech lacks it, and many utterances contain little else.
[ترجمه گوگل]تعصب به حدی فراگیر است که به ندرت یک جمله در گفتار عادی فاقد آن است و بسیاری از گفته ها حاوی چیزهای دیگری نیستند
[ترجمه ترگمان]سوگیری به حدی فراگیر است که به ندرت یک جمله در گفتار عادی فاقد آن است، و بسیاری از جملات، حاوی موارد دیگری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There is a very pervasive belief that it is research in theoretical and applied linguistics which provides the solutions.
[ترجمه گوگل]این باور بسیار فراگیر وجود دارد که پژوهش در زبان شناسی نظری و کاربردی است که راه حل ها را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]یک باور جامع وجود دارد که در زبان شناسی نظری و کاربردی وجود دارد که راه حل را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید