pervading

پیشنهاد کاربران

It was part of a living world since, pervading it, failure and death could be felt at your elbow.
این تاریکی برایش بخشی از جهان زنده بود؛ چیزی که برایش گونه ای پوشش نیز بود.
رایج
فراگیر
شایع
شایع شده/ پرنفوذ

بپرس