pervade

/pərˈveɪd//pəˈveɪd/

معنی: نفوذ کردن، فراوان یا شایع بودن، پخش شدن، بداخل راه یافتن
معانی دیگر: فراگرفتن، پخش شدن (در)، پر کردن، درون گستردن، سایه افکندن بر، حاکم شدن بر، چیره شدن، مستولی شدن، (قدیمی) نفوذ کردن، تراویدن، رد شدن (از غشای چیزی)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pervades, pervading, pervaded
مشتقات: pervasive (adj.), pervadingly (adv.), pervasively (adv.), pervasiveness (n.)
• : تعریف: to spread or be present everywhere in; permeate.
مترادف: fill, permeate
مشابه: charge, dominate, imbue, infiltrate, inform, infuse, interpenetrate, overrun, penetrate, saturate, suffuse

- An air of optimism pervaded the capital.
[ترجمه گوگل] هوای خوش بینی پایتخت را فرا گرفته بود
[ترجمه ترگمان] یک نوع خوش بینی در پایتخت حکمفرما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The smell of tropical flowers pervaded the air.
[ترجمه گوگل] بوی گل های استوایی فضا را فرا گرفته بود
[ترجمه ترگمان] بوی گل های استوایی در هوا پیچیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Visions of her still pervade his thoughts and dreams.
[ترجمه گوگل] تصورات او هنوز در افکار و رویاهای او وجود دارد
[ترجمه ترگمان] تصاویر او هنوز در افکار و رویاهایش نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Alienation is a theme that pervades modern literature.
[ترجمه گوگل] بیگانگی مضمونی است که ادبیات مدرن را فرا گرفته است
[ترجمه ترگمان] Alienation موضوعی است که در ادبیات مدرن نفوذ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The images that pervade your mind affect the way you feel as well as the way your body behaves physiologically.
[ترجمه گوگل]تصاویری که ذهن شما را فرا می گیرد بر احساس شما و همچنین رفتار فیزیولوژیکی بدن شما تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]تصاویری که در ذهن شما نفوذ می کند، بر نحوه رفتار شما و نحوه رفتار بدن شما تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sincerity is impossible, unless it pervade the whole being, and the pretense of it saps the very foundation of character. James Russell Lowell
[ترجمه گوگل]اخلاص غیرممکن است، مگر اینکه تمام وجود را در برگیرد و تظاهر به آن، اساس شخصیت را خدشه دار کند جیمز راسل لاول
[ترجمه ترگمان]این امر غیر ممکن است، مگر اینکه در تمام وجود نفوذ کند و تظاهر به آن، اساس شخصیت را خاموش کند جیمز راسل لوول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This will pervade a surprisingly large area with fragrance, particularly on a warm moist evening.
[ترجمه گوگل]این یک منطقه شگفت آور بزرگ با عطر را فرا می گیرد، به خصوص در یک شب مرطوب گرم
[ترجمه ترگمان]این کار به طور شگفت انگیزی در یک منطقه بزرگ با عطر، به ویژه در یک شب مرطوب گرم، پخش خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hard feelings pervade, especially between Paulette and her father.
[ترجمه گوگل]احساسات سخت، به ویژه بین پائولت و پدرش، فراگیر شده است
[ترجمه ترگمان]احساسات سخت، به خصوص بین Paulette و پدرش نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tea trays pervade the corridors, going everywhere.
[ترجمه گوگل]سینی های چای راهروها را فرا می گیرد و همه جا می رود
[ترجمه ترگمان]سینی های چای در راهروها و همه جا پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Science and technology have come to pervade every aspect of our lives.
[ترجمه گوگل]علم و فناوری همه جنبه های زندگی ما را فرا گرفته است
[ترجمه ترگمان]علم و فن آوری هر جنبه از زندگی ما نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nano technology will soon pervade the world.
[ترجمه گوگل]فناوری نانو به زودی جهان را فرا خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]فن آوری نانو به زودی در جهان نفوذ خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Order, proportion, and fitness pervade the universe.
[ترجمه گوگل]نظم، تناسب و تناسب اندام در کائنات جاری است
[ترجمه ترگمان]نظم، نسبت، و تناسب در جهان نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That personality traIt'seems to pervade everything he does.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این ویژگی شخصیتی در همه کارهای او وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این شخصیت شخصیتی در هر کاری که انجام می دهد نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Issues around IT governance will pervade the course.
[ترجمه گوگل]مسائل مربوط به حاکمیت فناوری اطلاعات این دوره را فرا خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]موضوعات پیرامون حاکمیت IT در این دوره نفوذ خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. According to Spender's research, double standards pervade the classroom.
[ترجمه گوگل]طبق تحقیقات اسپندر، استانداردهای دوگانه کلاس درس را فرا گرفته است
[ترجمه ترگمان]براساس تحقیقات spender، استانداردهای دوگانه در کلاس حضور دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Feelings of self confidence, power, and euphoria pervade.
[ترجمه گوگل]احساس اعتماد به نفس، قدرت و سرخوشی فراگیر شده است
[ترجمه ترگمان]احساس اعتماد به نفس، قدرت و خوشحالی نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A very real sense of peace seemed to pervade my whole being.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید یک حس واقعی آرامش تمام وجودم را فرا گرفته بود
[ترجمه ترگمان]در تمام این مدت احساس آرامش و آرامش به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We plan to pervade good-fellowship each aspect of Yahoo.
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم در هر یک از جنبه های یاهو مشارکت خوبی داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم که هر گونه fellowship یاهو را در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نفوذ کردن (فعل)
infiltrate, leak, percolate, transpire, permeate, pervade

فراوان یا شایع بودن (فعل)
pervade

پخش شدن (فعل)
propagate, run, pervade

بداخل راه یافتن (فعل)
pervade

انگلیسی به انگلیسی

• penetrate, infiltrate; extend, spread out; fill
if something pervades a place or thing, it is present or noticed throughout that place or thing; a formal word.

پیشنهاد کاربران

در نوردیدن
چیره شدن ، حاکم شدن ، غلبه کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pervade
✅️ اسم ( noun ) : pervasiveness / pervasion
✅️ صفت ( adjective ) : pervasive
✅️ قید ( adverb ) : pervasively
فراگرفتن
همه جا را فراگرفتن
موجود، موجود در
رواج دادن
رسوخ کرده
سرایت کردن

بپرس