peruse

/pəˈruːz//pəˈruːz/

معنی: بررسی کردن، مطالعه کردن، بدقت خواندن
معانی دیگر: (به دقت) خواندن، مرور کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: peruses, perusing, perused
مشتقات: peruser (n.)
• : تعریف: to read or examine attentively and in detail.
مترادف: examine, pore, study
مشابه: inspect, investigate, read, scan, scrutinize, survey

- He spends hours every Sunday perusing the newspaper.
[ترجمه گوگل] او هر یکشنبه ساعت‌ها را صرف مطالعه روزنامه می‌کند
[ترجمه ترگمان] او هر یکشنبه برای خواندن روزنامه ساعت ها وقت می گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. applicants should peruse the list of the required documents carefully
در خواست کنندگان باید با دقت فهرست مدارک لازم را مطالعه کنند.

2. if we peruse the course of history. . .
اگر سیر تاریخ رامورد بررسی قرار دهیم. . .

3. She leant forward to peruse the document more closely.
[ترجمه گوگل]او به جلو خم شد تا سند را با دقت بیشتری بررسی کند
[ترجمه ترگمان]به جلو خم شد تا اسناد را به دقت بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He opened a newspaper and began to peruse the personal ads.
[ترجمه گوگل]او روزنامه ای باز کرد و شروع به بررسی آگهی های شخصی کرد
[ترجمه ترگمان]روزنامه ای را باز کرد و شروع به خواندن آگهی های شخصی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Later, it may allow brides to peruse china patterns on video from their homes.
[ترجمه گوگل]بعداً، ممکن است به عروس‌ها اجازه دهد که الگوهای چینی را در ویدیوی خانه‌هایشان مطالعه کنند
[ترجمه ترگمان]بعدا ممکن است به brides اجازه دهد تا الگوهای چین را از خانه های خود بررسی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I admit that when I first began to peruse these letters and testimonies I was puzzled and sometimes a little annoyed.
[ترجمه گوگل]اعتراف می‌کنم که وقتی برای اولین بار شروع به مطالعه این نامه‌ها و شهادت‌ها کردم، متحیر و گاهی اوقات کمی آزرده بودم
[ترجمه ترگمان]اعتراف می کنم که وقتی شروع به خواندن این نامه ها و مدارک کردم، گیج شدم و بعضی اوقات کمی دلخور شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I set those thoughts aside to peruse the direction my instincts led me to take.
[ترجمه گوگل]من آن افکار را کنار گذاشتم تا مسیری را که غرایزم مرا به آن سوق داد، بررسی کنم
[ترجمه ترگمان]این افکار را کنار گذاشتم تا مسیری را که غرایزم برای گرفتن آن به من راهنمایی کرده بودند مرور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To peruse the big picture, as it were.
[ترجمه گوگل]برای مطالعه تصویر بزرگ، همانطور که بود
[ترجمه ترگمان]برای خواندن تصویر بزرگ، همان طور که بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Peruse their findings in the January 13 Physical Review Letters.
[ترجمه گوگل]یافته‌های آن‌ها را در نامه‌های بررسی فیزیکی 13 ژانویه بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]یافته های خود را در ۱۳ ژانویه بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The order that legislators peruse is to find self - evident t ruth and legal order.
[ترجمه گوگل]دستوری که قانونگذاران به کار می گیرند، یافتن حقیقت بدیهی و نظم قانونی است
[ترجمه ترگمان]ترتیبی که قانونگذاران از آن پیروی می کنند عبارت است از یافتن حکم ruth و قانونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The judge must seriously peruse the litigant files, make investigation and study, and collect necessary evidence.
[ترجمه گوگل]قاضی باید به طور جدی پرونده های دعوی را بررسی کند، تحقیق و مطالعه کند و مدارک لازم را جمع آوری کند
[ترجمه ترگمان]قاضی باید به طور جدی فایل های litigant را مطالعه کند، تحقیق و بررسی کند، و مدارک لازم را جمع آوری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can peruse a library of Clinton-hating books that accuse her of everything from lesbianism to murder.
[ترجمه گوگل]می‌توانید کتابخانه‌ای از کتاب‌های متنفر از کلینتون را مطالعه کنید که او را به همه چیز از لزبین‌گرایی تا قتل متهم می‌کنند
[ترجمه ترگمان]تو می تونی یه کتابخانه از کتاب هایی که از هر زنی به قتل می زنه متهم کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Look back intelligently and analytically peruse TV history.
[ترجمه گوگل]با نگاهی هوشمندانه و تحلیلی به تاریخ تلویزیون نگاه کنید
[ترجمه ترگمان]به هوش و هوش برگرد و تاریخ تلویزیون رو بررسی کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tome forward to peruse the book up closely, fascinated by the color photos.
[ترجمه گوگل]سعی کنید کتاب را از نزدیک مطالعه کنید، مجذوب عکس های رنگی
[ترجمه ترگمان]مه مه جلو رفت تا کتاب را از نزدیک بخواند و مجذوب عکس های رنگی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You should peruse the terms and conditions carefully before using any service.
[ترجمه گوگل]قبل از استفاده از هر سرویس باید شرایط و ضوابط را به دقت مطالعه کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید شرایط و شرایط را قبل از استفاده از هر نوع خدمات بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بررسی کردن (فعل)
study, investigate, survey, check, peruse

مطالعه کردن (فعل)
study, peruse

بدقت خواندن (فعل)
peruse

انگلیسی به انگلیسی

• read attentively, study attentively
if you peruse a piece of writing, you read it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

آنقدر معنی ضد و نقیض نوشته بودند مجبور شدم دیکشنری کمبریج رو یه نگاه بندازم
این کلمه قطعا معنی با دقت بررسی کردن و مطالعه کردن رو میده
to read something, especially in a careful way:
She leant forward to peruse the document more closely.
...
[مشاهده متن کامل]

معانی دیگه ای ام داره مثل خیلی با خیال راحت و ریلکس و نه هول هولکی مطلبی را خواندن
۱.
to read through something, especially in order to find the part you are interested in:
He opened a newspaper and began to peruse the personal ads.
۲.
to read or look at something in a relaxed way:
He opened the newspaper and perused the sports pages.
۳.
Peruse can also mean to read carefully in a detailed way.

To peruse something means to read or examine it carefully. It implies a thorough or detailed examination, rather than just a casual glance.
خواندن یا بررسی دقیق چیزی، به جای یک نگاه معمولی و سرسری، مستلزم یک بررسی کامل یا دقیق است.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
I plan to peruse this book over the weekend to understand the author’s perspective.
A person might say, “I perused the contract before signing it to ensure there were no hidden clauses. ”
Another might recommend, “Take your time to peruse the menu before ordering. ”

مداقه کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : peruse
✅️ اسم ( noun ) : perusal
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 )
( formal or humorous )
🖊 توضیح: read something carefully
💡 معادل فارسی: ( با دقت ) خواندن
✅ مثال: He opened a newspaper and began to peruse the personal ads.
peruse
۱ - ( با دقت و جزییات ) مطالعه کردن.
۲ - ( سرسری و سطحی ) نگاه کردن.
۳ - ( با آهستگی و دقت ) از اول تا آخر خواندن.
توی اینترنت و لانگمن خوندم. معنی بادقت خوندن میداد. معنی بی دقت و سرسری خوندن رو ننوشته بود
با دقت بررسی کردن
مطالعه کردن ، خواندن ( با دقت )
مثل کلمه ارزان می مونه. یعنی کم قیمت در حالی که ریشه ش ارزیدن و ارزش داشتنه
درست میگن آقای دوستی، به صورت informal میتونه معنی عکس داشته باشه، سرسری و سریع خوندن
عجیبه ولی به معنی بی دقت خواندن هم میشه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس