perturbable


برهم زدنی، براشفتنی، اضطراب پذیر، اشوب پذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of perturb.

انگلیسی به انگلیسی

• may be made to worry, alarmable, may be distressed; agitable, excitable, may be flustered

پیشنهاد کاربران

بپرس