persuasiveness


قوه اغوایا اقناع

جمله های نمونه

1. He has the personality and the persuasiveness to make you change your mind.
[ترجمه گوگل]او شخصیت و قدرت قانع‌کننده‌ای را دارد که شما را مجبور کند نظرتان را تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]او شخصیت و اغوا کننده را دارد که باعث می شود ذهن خود را تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His speech failed in persuasiveness and proof.
[ترجمه گوگل]گفتار او در اقناع و اثبات شکست خورد
[ترجمه ترگمان]حرف او به طور اغوا کننده و متقاعد کننده به کار افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Numerous reasons possessing varying degrees of persuasiveness are advanced.
[ترجمه گوگل]دلایل متعددی با درجات مختلف متقاعدسازی مطرح شده است
[ترجمه ترگمان]دلایل بیشماری در اختیار داشتن درجات مختلف اغوا کننده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their persuasiveness will win the day.
[ترجمه گوگل]اقناع آنها روز را پیروز خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]متقاعد کردن آن ها روز به روز خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Whether that resulted from political cowardice, lack of persuasiveness or mere oversight does not matter.
[ترجمه گوگل]این که آیا این ناشی از بزدلی سیاسی است، فقدان متقاعدسازی یا نظارت صرف، مهم نیست
[ترجمه ترگمان]چه این ناشی از بزدلی سیاسی باشد، عدم متقاعد کردن یا متقاعد کردن صرف، مهم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His persuasiveness was equal to hers.
[ترجمه گوگل]اقناع او با او برابر بود
[ترجمه ترگمان]persuasiveness با او برابری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In all goal conditions, subgoal improved the essays' persuasiveness of students with writing difficulties the most.
[ترجمه گوگل]در تمام شرایط هدف، هدف فرعی، اقناع انشاهای دانش‌آموزانی را که مشکل نوشتاری داشتند، بیش از همه بهبود بخشید
[ترجمه ترگمان]در تمام شرایط هدف، subgoal the را بهبود بخشید که در اکثر موارد با مشکلات نوشتاری مواجه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The persuasiveness of advertisement is decided by the application of language.
[ترجمه گوگل]متقاعد کننده بودن تبلیغات با استفاده از زبان تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]متقاعد کردن تبلیغ به وسیله استفاده از زبان تصمیم گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is inherent persuasiveness in some voices.
[ترجمه گوگل]در برخی صداها اقناع ذاتی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در بعضی از صداها اغوا کننده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His speech failed in persuasiveness.
[ترجمه گوگل]سخنرانی او در قانع کننده شکست خورد
[ترجمه ترگمان]سخنانش به طور متقاعد کننده ای خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Results indicate that aptness of metaphor and expression style both affect Aad and persuasiveness significantly.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که تناسب استعاره و سبک بیان هر دو به طور معنی داری بر عاد و متقاعدسازی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]نتایج حاکی از آن است که aptness بودن حالت و سبک بیان هر دو بر Aad اثر می گذارد و به طور قابل توجهی متقاعد کننده و اغوا کننده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The wise in heart will be called understanding, And sweetness of speech increases persuasiveness.
[ترجمه گوگل]دانای دل را فهم می نامند و شیرینی گفتار اقناع را زیاد می کند
[ترجمه ترگمان]عاقل بودن در قلب درک و درک نامیده خواهد شد و لطافت کلام اغوا کننده و اغوا کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The heart of the wise instructs his mouth And adds persuasiveness to his lips.
[ترجمه گوگل]دل عاقل به دهانش دستور می دهد و بر لبانش اقناع می افزاید
[ترجمه ترگمان]قلب خردمند دهانش را راهنمائی می کند و persuasiveness را به لب های او می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Most interviewers are looking for positive statements, well - expressed ideas, persuasiveness,(Sentence dictionary) and clear thinking under pressure.
[ترجمه گوگل]اکثر مصاحبه کنندگان به دنبال اظهارات مثبت، ایده های خوب بیان شده، متقاعد کننده بودن، (فرهنگ جملات) و تفکر روشن تحت فشار هستند
[ترجمه ترگمان]اغلب مصاحبه کننده به دنبال عبارات مثبت، متقاعد کردن ایده ها، متقاعد کردن، (جمله لغت)و تفکر شفاف تحت فشار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Moral authority is the power that people obey voluntarily in their moral life, which has the characteristics of inductivity, persuasiveness and mental enforceability.
[ترجمه گوگل]اقتدار اخلاقی، قدرتی است که افراد داوطلبانه در زندگی اخلاقی خود از آن اطاعت می کنند که دارای ویژگی های استقرایی، اقناع پذیری و اجباری بودن ذهنی است
[ترجمه ترگمان]قدرت اخلاقی، قدرتی است که مردم در زندگی اخلاقی خود از آن اطاعت می کنند، که دارای ویژگی های of، اغوا کننده و enforceability ذهنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• convincingness, inductiveness, ability to persuade

پیشنهاد کاربران

قدرت اقناعی، توان ترغیبی، قدرت ترغیب، شوق انگیزی، وادارندگی.
متقاعدسازی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : persuade
✅️ اسم ( noun ) : persuasion / persuasiveness
✅️ صفت ( adjective ) : persuasive
✅️ قید ( adverb ) : persuasively
قانع کننده - متقاعدکننده
قدرت متقاعد کردن
قانع کنندگی
متقاعد کننده بودن

بپرس