صفت ( adjective )
مشتقات: persuasively (adv.), persuasiveness (n.)
مشتقات: persuasively (adv.), persuasiveness (n.)
• : تعریف: having the ability to cause another to do or believe something.
• مترادف: cogent, convincing
• متضاد: unconvincing
• مشابه: compelling, convincing, effective, effectual, expressive, forceful, impressive, influential, strong
• مترادف: cogent, convincing
• متضاد: unconvincing
• مشابه: compelling, convincing, effective, effectual, expressive, forceful, impressive, influential, strong
- A few more citations of evidence will make your paper more persuasive.
[ترجمه mohsen maleki] مقدار بیشتری از مدارک مقاله شما را متقاعد کننده تر میکند.|
[ترجمه گوگل] چند استناد به شواهد بیشتر مقاله شما را متقاعد کننده تر می کند[ترجمه ترگمان] تعداد کمی از مدارک مدرک شما را متقاعد کننده خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She made a persuasive argument for raising the drinking age.
[ترجمه گوگل] او استدلال قانع کننده ای برای بالا بردن سن مصرف الکل ارائه کرد
[ترجمه ترگمان] دلیل قانع کننده ای برای بزرگ کردن این سن و سال به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دلیل قانع کننده ای برای بزرگ کردن این سن و سال به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was very persuasive, and soon she was dancing with him.
[ترجمه گوگل] او بسیار متقاعد کننده بود و به زودی او با او می رقصید
[ترجمه ترگمان] او خیلی متقاعد کننده بود و به زودی با او می رقصید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او خیلی متقاعد کننده بود و به زودی با او می رقصید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There is little persuasive evidence to support the claim that the product actually works.
[ترجمه گوگل] شواهد قانع کننده کمی برای حمایت از این ادعا وجود دارد که محصول واقعاً کار می کند
[ترجمه ترگمان] شواهد قانع کننده ای دال بر حمایت از این ادعا وجود دارد که محصول واقعا کارساز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شواهد قانع کننده ای دال بر حمایت از این ادعا وجود دارد که محصول واقعا کارساز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید