perspire

/pərˈspaɪr//pəˈspaɪə/

معنی: دفع کردن، خیس عرق شدن، عرق ریختن، عرق کردن
معانی دیگر: ژفیدن، تعریق

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: perspires, perspiring, perspired
• : تعریف: to exude moisture through the pores of the skin; sweat.

- The actors were perspiring heavily under the stage lights.
[ترجمه گوگل] بازیگران زیر نور صحنه به شدت عرق می کردند
[ترجمه ترگمان] بازیگران در زیر چراغ های صحنه عرق می ریختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: perspiringly (adv.)
• : تعریف: to exude through the pores of the skin.

جمله های نمونه

1. The journalists and camera crews began to perspire in the heat as they stood waiting for the president to appear.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌نگاران و گروه‌های تصویربرداری در گرما شروع به عرق کردن کردند که منتظر حضور رئیس جمهور ایستاده بودند
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران و خدمه دوربین در حالی که منتظر حضور رئیس جمهور بودند، شروع به perspire در گرما کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The firs perspire a fine balsam of turpentine.
[ترجمه گوگل]صنوبرها یک بلسان خوب از سقز عرق می کنند
[ترجمه ترگمان]صنوبر از شربت تربانتین عرق کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He began to perspire heavily.
[ترجمه گوگل]او به شدت شروع به عرق کردن کرد
[ترجمه ترگمان]شروع به عرق کردن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No wonder his feet perspire profusely and are prone to athlete's foot.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که پاهای او به شدت عرق می کنند و مستعد ابتلا به پای ورزشکار هستند
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که پاهایش به شدت تکان می خورد و مستعد پای ورزش کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Positive power can inspire; negative power can perspire. Which power are you on? RVM
[ترجمه گوگل]قدرت مثبت می تواند الهام بخش باشد قدرت منفی می تواند عرق کند شما در کدام قدرت هستید؟ RVM
[ترجمه ترگمان]قدرت مثبت می تواند الهام بخش باشد؛ قدرت منفی می تواند موثر باشد تو چه قدرتی داری؟ rvm
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She felt hot and awkward and started to perspire.
[ترجمه گوگل]او احساس گرما و ناراحتی کرد و شروع به عرق کردن کرد
[ترجمه ترگمان]او احساس گرما و awkward می کرد و شروع به عرق کردن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Perspire on the skin can you come to the dirty stuff eduction in wool stoma?
[ترجمه گوگل]عرق بر روی پوست آیا می توانید به آموزش مواد کثیف در استومای پشمی بیایید؟
[ترجمه ترگمان]پوست روی پوست می شه به اون وسایل کثیف توی شکاف پشمی بیای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Perspire have profit to the body and skin?
[ترجمه گوگل]عرق برای بدن و پوست سود دارد؟
[ترجمه ترگمان]perspire به بدن و پوست سود می برند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He began to perspire as he climbed the hill into Highgate.
[ترجمه گوگل]هنگامی که از تپه به هایگیت بالا می رفت شروع به عرق کردن کرد
[ترجمه ترگمان]همچنان که از تپه سرازیر می شد از تپه سرازیر شد و شروع به عرق کردن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Summer does the child perspire how to remove prickly heat much always er to do?
[ترجمه گوگل]تابستان آیا کودک عرق می کند که چگونه گرمای خاردار را همیشه انجام دهد؟
[ترجمه ترگمان]در تابستان، بچه یاد می گیرد چگونه همیشه گرمای prickly را از بین ببرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Perspire on the face urticant how to do?
[ترجمه گوگل]عرق بر روی صورت کهیر چگونه انجام دهیم؟
[ترجمه ترگمان]چه طور باید این کار را انجام داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stimulate the hair to be toughness, balance the perspire the sedum.
[ترجمه گوگل]موها را به سفتی تحریک کنید، عرق و سدوم را متعادل کنید
[ترجمه ترگمان]موهایش را به سختی فشار می دهد تا سفتی را حفظ کند و the را متعادل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When patient concurrent autonomic nerve pathological change will perspire many.
[ترجمه گوگل]هنگامی که بیمار همزمان تغییرات پاتولوژیک عصب اتونومیک بسیاری را عرق می کند
[ترجمه ترگمان]زمانی که تغییر pathological همزمان دچار اختلال عصبی می شود، بسیاری از افراد دچار اختلال خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lack of exercise: Exercise and perspire under the sun will help our body to expel acidic waste.
[ترجمه گوگل]ورزش نکردن: ورزش و تعریق زیر نور خورشید به بدن کمک می کند تا مواد اسیدی را دفع کند
[ترجمه ترگمان]عدم ورزش: ورزش و ورزش زیر نور خورشید به بدن ما کمک خواهد کرد که ضایعات اسیدی را بیرون کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دفع کردن (فعل)
countercheck, raise, dispel, ward off, avert, foil, quench, fend, exorcise, stave off, repel, repulse, eject, perspire, excrete, extrude, exorcize, stand off, detrude, forfend

خیس عرق شدن (فعل)
water, sweat, bathe in sweat, perspire, stream with perspiration, sweat like pig

عرق ریختن (فعل)
perspire

عرق کردن (فعل)
sweat, perspire

انگلیسی به انگلیسی

• sweat
when you perspire, sweat comes out onto your skin; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : perspire
✅️ اسم ( noun ) : perspiration
✅️ صفت ( adjective ) : perspiratory
✅️ قید ( adverb ) : _
عرق کردن

بپرس