• sweat perspiration is the same as sweat; a formal word.
پیشنهاد کاربران
Ex. Perspiration trickled down his neck. دانه های عرق از گردن مرد فرو می ریخت.
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم spir 📌 این ریشه، معادل "breathe" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "breathe" مربوط هستند. ... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال: 🔘 spiracle: A hole through which an animal breathes 🔘 respiration: The process of breathing in and out 🔘 expire: To breathe out one's last breath 🔘 inspiration: The act of breathing in a good idea 🔘 perspiration: Sweat that is breathed out through the skin 🔘 transpire: To breathe across or happen 🔘 conspiracy: A secret plan where people breathe together to plot 🔘 conspire: To breathe together in secret planning 🔘 aspiration: The act of breathing towards a goal 🔘 aspire: To breathe towards achieving something ❗️دوستان دقت کنید که breathe در یه سری از توضحیات معنای ( نفس کشیدن ) نمی دهد؛ معانی متعدد این کلمه رو سرچ کنید تا بتونید راحت تر و بهتر توضیحات رو متوجه بشید
مترادف sweat به معنای عرق کردن
genius is one percent inspiration and 99% persperation
Soaked with perspiration خیس عرق بودن
perspiration در گام نخست برای پارسی سازی ، یِکُم ( اول ) باید واژه ها را از کالب و چارچوب دستوری زبان اَرَبی بَرآورد/ دَرآورد. تَعریق در ریختار تَفعیل از ریشه سه تایی " عَرَقَ" برساخته شده است ، ... [مشاهده متن کامل]
در گام نخست می توان " عَرَق ریزی " در گام دویوم " اَرَغ ریزی " در گام سه یوم خَویریزی ، خَویس ریزی ، ژَفریزی در گام چهارم در ریختار دستوری پارسی : خیوِش ، خیسِش ، خَدیوِش یا خیوانِش ، خیسانش ، خَدانش را به کار بُرد.