1. Winston Churchill, with extraordinary perspicacity, wrote at the time: Meeting an artillery attack is like catching a cricket ball.
[ترجمه گوگل]وینستون چرچیل با هوشیاری فوقالعادهای در آن زمان نوشت: ملاقات با یک حمله توپخانه مانند گرفتن یک توپ کریکت است
[ترجمه ترگمان]وینستون چرچیل با کیاست فوق العاده، در آن زمان نوشت: ملاقات با یک حمله توپخانه مثل گرفتن توپ کریکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It was a marvellous effort of perspicacity to discover that I did not love her.
[ترجمه گوگل]این تلاش شگفت انگیزی بود که متوجه شدم او را دوست ندارم
[ترجمه ترگمان]او با کمال میل متوجه شد که من او را دوست ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Such a person is said to have great "perspicacity, " or perception.
[ترجمه گوگل]به چنین شخصی گفته می شود که "تصویر" یا ادراک بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که چنین فردی \"بینش و یا ادراک فوق العاده ای\" دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He may own the perspicacity and persistence to catch and keep the most valuable thing.
[ترجمه گوگل]او ممکن است ظرافت و پشتکار برای گرفتن و نگه داشتن ارزشمندترین چیزها را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]او ممکن است برای گرفتن و نگه داشتن ارزشمندترین چیز به او کمک کند و پشت کار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Depending on strong career passion and sharp market perspicacity, and persistent struggle idea, we have walked uncommon career way.
[ترجمه گوگل]بسته به اشتیاق قوی شغلی و هوش تیز بازار و ایده مبارزه مداوم، ما راه شغلی غیرمعمولی را طی کردهایم
[ترجمه ترگمان]بسته به احساسات شدید شغلی و بینش درونی شدید، و ایده مبارزه مداوم، ما راه شغلی غیر معمول و غیر معمول را در پیش گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her characteristics can be summarized in three words: perspicacity, righteousness and simplicity.
[ترجمه گوگل]ویژگی های او را می توان در سه کلمه خلاصه کرد: زیرکی، درستکاری و سادگی
[ترجمه ترگمان]مشخصات او را می توان به سه عبارت خلاصه کرد: perspicacity، درستکاری و سادگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As an outstanding strategist, Bocheng demonstrated his perspicacity not only in directing battles but also in building a modern, regular army.
[ترجمه گوگل]بوچنگ به عنوان یک استراتژیست برجسته، زیرکی خود را نه تنها در هدایت نبردها، بلکه در ساختن یک ارتش مدرن و منظم نشان داد
[ترجمه ترگمان]Bocheng به عنوان یک استراتژیست برجسته، بینش خود را نه تنها در جهت هدایت نبردها بلکه در ساختن یک ارتش منظم و منظم نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Being extreme, his perspicacity has no need to resort to the same things as the highbrow literati.
[ترجمه گوگل]به دلیل افراطی بودن، هوش و ذکاوت او نیازی به متوسل شدن به همان چیزهایی ندارد که باسوادهای بلندبالا
[ترجمه ترگمان]در حد افراطی بودن او نیازی به توسل به همان چیزها به عنوان the روشنفکر وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Channel 4's overseas buyers have foreseen the audience demand with their usual perspicacity.
[ترجمه گوگل]خریداران خارج از کشور کانال 4 با ظرافت همیشگی خود تقاضای مخاطب را پیش بینی کرده اند
[ترجمه ترگمان]خریداران خارجی کانال ۴ انتظارات خود را با perspicacity معمول خود پیش بینی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But Mars's move came with perhaps the ultimate seal of approval for financial perspicacity: The acquisition was backed by the fabled investor Warren Buffett.
[ترجمه گوگل]اما حرکت مریخ شاید با مهر تایید نهایی برای آگاهی مالی همراه بود: این خرید توسط سرمایه گذار افسانه ای وارن بافت حمایت شد
[ترجمه ترگمان]اما حرکت مریخ شاید آخرین مهر تایید نهایی برای perspicacity مالی بود: این کسب توسط سرمایه گذار افسانه ای \"وارن بافت\" مورد حمایت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In perhaps his most provocative remarks, Jacques praises China's communist leaders for their "remarkable perspicacity . . . never allowing themselves to be distracted by short-term considerations".
[ترجمه گوگل]در شاید تحریک آمیزترین اظهارات خود، ژاک رهبران کمونیست چین را به دلیل "ذکاوت قابل توجه آنها که هرگز اجازه نمی دهند با ملاحظات کوتاه مدت منحرف شوند" تمجید می کند
[ترجمه ترگمان]در این سخنان تحریک کننده، ژاک از رهبران کمونیست چین به خاطر \"بینش قابل توجه\" خود تمجید می کند و هرگز به خودشان اجازه نمی دهند که با ملاحظات کوتاه مدت حواسشان را پرت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Although most familiar as the hard-riding hero of Longfellow's poem, Paul Revere's claims to historical significance rest even more on his talent as a craftsman and on his industrial perspicacity.
[ترجمه گوگل]اگرچه بیشتر به عنوان قهرمان سرسخت شعر لانگ فلو آشنا است، ادعاهای پل ریور در مورد اهمیت تاریخی حتی بیشتر بر استعداد او به عنوان یک صنعتگر و بر هوش صنعتی او استوار است
[ترجمه ترگمان]اگر چه بیشتر او به عنوان قهرمان سرسخت شعر لانگفلو شناخته می شود، ادعای پل Revere به معنای تاریخی حتی بیشتر بر استعداد او به عنوان یک هنرمند و در زمینه perspicacity صنعتی اش تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. His spirit of pursuing the truth and his courage to face the reality equipped him with sharp perspicacity and insight.
[ترجمه گوگل]روحیه او برای پیگیری حقیقت و شجاعت او برای رویارویی با واقعیت، او را به هوش و بینش تیز مجهز کرد
[ترجمه ترگمان]روح او در پی گیری حقیقت و شجاعت او برای مواجهه با واقعیت، او را با بینش و بینش تیز مجهز می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Using an obscure word incorrectly can be deleteriousto your illusion of perspicacity.
[ترجمه گوگل]استفاده نادرست از یک کلمه مبهم می تواند برای توهم دانایی شما مضر باشد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک کلمه مبهم می تواند توهم خود را از او پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید