1. the strange persona of this novel
شخصیت های عجیب و غریب این رمان
2. He was declared persona non grata and forced to leave the country.
[ترجمه گوگل]او شخصا غیر ارادی اعلام شد و مجبور به ترک کشور شد
[ترجمه ترگمان]او فرد غیرقابل قبولی اعلام شد و مجبور شد کشور را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Several embassy staff were declared persona non grata and asked to leave the country within 48 hours.
[ترجمه گوگل]چند نفر از کارکنان سفارت به عنوان پرسونای غیر ارثی اعلام شدند و از آنها خواسته شد ظرف 48 ساعت کشور را ترک کنند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از کارکنان سفارت غیرقابل قبولی اعلام شدند و از آن ها خواستند تا ظرف ۴۸ ساعت کشور را ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Their ambassador was declared persona non grata and forced to leave the country.
[ترجمه گوگل]سفیر آنها به عنوان شخص غیر ارادی اعلام شد و مجبور به ترک کشور شد
[ترجمه ترگمان]سفیر آن ها غیرقابل قبولی اعلام شد و مجبور شد کشور را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The government has declared the French ambassador persona non grata and ordered him to leave the country.
[ترجمه گوگل]دولت سفیر فرانسه را پرسونای نامطلوب اعلام کرده و به وی دستور داده تا کشور را ترک کند
[ترجمه ترگمان]دولت، سفیر فرانسه را غیرقابل قبولی اعلام کرده و به او دستور داد که کشور را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Joel has a cheerful public persona but in private he's different.
[ترجمه گوگل]جوئل شخصیت عمومی شادی دارد اما در خصوصی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]جو یک شخصیت شاد و عام دارد، اما در خصوصی با او فرق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. On stage, the actor adopts a fictitious persona.
[ترجمه گوگل]روی صحنه، بازیگر شخصیتی ساختگی می پذیرد
[ترجمه ترگمان]در صحنه، بازیگر یک شخصیت خیالی را می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His public persona is quite different from the private family man described in the book.
[ترجمه گوگل]شخصیت عمومی او با مرد خانوادگی خصوصی که در کتاب توصیف شده است کاملاً متفاوت است
[ترجمه ترگمان]شخصیت عمومی او کاملا متفاوت از شخصیت خانواده شخصی است که در این کتاب توصیف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The change says a lot about the persona he was already being driven into.
[ترجمه گوگل]این تغییر در مورد شخصیتی که او قبلاً به آن سوق داده شده بود، چیزهای زیادی می گوید
[ترجمه ترگمان]این تغییر عقیده بسیاری را در مورد شخص دیگری که در حال حاضر به آنجا رانده شده است، می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. After the court case he found himself persona non grata in the business community.
[ترجمه گوگل]پس از پرونده دادگاه، او خود را غیر ارادی در جامعه تجاری یافت
[ترجمه ترگمان]پس از دادگاه او خود را در جامعه تجاری غیرقابل قبولی یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. However, even in monolinguals, dramatic changes of persona are quite possible.
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی در افراد تک زبانه، تغییرات چشمگیر شخصیت کاملاً ممکن است
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی در monolinguals، تغییرات نمایشی شخصیت کاملا ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His lack of charisma and often unhappy persona will contrast sharply with Mandela's awesome humility, humour and stern paternalism.
[ترجمه گوگل]فقدان کاریزمای و شخصیت اغلب ناراضی او به شدت با فروتنی، شوخ طبعی و پدرگرایی شدید ماندلا در تضاد است
[ترجمه ترگمان]نبود شخصیت جذاب و اغلب ناخوشایند او با فروتنی فوق العاده ماندلا و humour خشن و خشن ماندلا مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Davis was persona non grata with the authorities, but his wife was not.
[ترجمه گوگل]دیویس برای مقامات غیر ارادی بود، اما همسرش اینطور نبود
[ترجمه ترگمان]دیویس شخصیت غیرقابل قبولی با مقامات بود، اما همسرش نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Self-deprecation is a calculated part of his public persona.
[ترجمه گوگل]تحقیر خود بخشی محاسبه شده از شخصیت عمومی اوست
[ترجمه ترگمان]سلف پرتره بخشی از شخصیت عمومی اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید