persona

/pərˈsoʊnə//pɜːˈsəʊnə/

معنی: شخصی، شخصیت ها، اشخاص یک کتاب
معانی دیگر: (جمع) شخصیت های نمایش یا داستان و غیره، بازیگران، در جمع شخصیت ها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: personas
• : تعریف: in psychology, the outer personality, fa�ade, or public identity an individual presents to others.

جمله های نمونه

1. the strange persona of this novel
شخصیت های عجیب و غریب این رمان

2. He was declared persona non grata and forced to leave the country.
[ترجمه گوگل]او شخصا غیر ارادی اعلام شد و مجبور به ترک کشور شد
[ترجمه ترگمان]او فرد غیرقابل قبولی اعلام شد و مجبور شد کشور را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Several embassy staff were declared persona non grata and asked to leave the country within 48 hours.
[ترجمه گوگل]چند نفر از کارکنان سفارت به عنوان پرسونای غیر ارثی اعلام شدند و از آنها خواسته شد ظرف 48 ساعت کشور را ترک کنند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از کارکنان سفارت غیرقابل قبولی اعلام شدند و از آن ها خواستند تا ظرف ۴۸ ساعت کشور را ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their ambassador was declared persona non grata and forced to leave the country.
[ترجمه گوگل]سفیر آنها به عنوان شخص غیر ارادی اعلام شد و مجبور به ترک کشور شد
[ترجمه ترگمان]سفیر آن ها غیرقابل قبولی اعلام شد و مجبور شد کشور را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The government has declared the French ambassador persona non grata and ordered him to leave the country.
[ترجمه گوگل]دولت سفیر فرانسه را پرسونای نامطلوب اعلام کرده و به وی دستور داده تا کشور را ترک کند
[ترجمه ترگمان]دولت، سفیر فرانسه را غیرقابل قبولی اعلام کرده و به او دستور داد که کشور را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Joel has a cheerful public persona but in private he's different.
[ترجمه گوگل]جوئل شخصیت عمومی شادی دارد اما در خصوصی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]جو یک شخصیت شاد و عام دارد، اما در خصوصی با او فرق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On stage, the actor adopts a fictitious persona.
[ترجمه گوگل]روی صحنه، بازیگر شخصیتی ساختگی می پذیرد
[ترجمه ترگمان]در صحنه، بازیگر یک شخصیت خیالی را می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His public persona is quite different from the private family man described in the book.
[ترجمه گوگل]شخصیت عمومی او با مرد خانوادگی خصوصی که در کتاب توصیف شده است کاملاً متفاوت است
[ترجمه ترگمان]شخصیت عمومی او کاملا متفاوت از شخصیت خانواده شخصی است که در این کتاب توصیف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The change says a lot about the persona he was already being driven into.
[ترجمه گوگل]این تغییر در مورد شخصیتی که او قبلاً به آن سوق داده شده بود، چیزهای زیادی می گوید
[ترجمه ترگمان]این تغییر عقیده بسیاری را در مورد شخص دیگری که در حال حاضر به آنجا رانده شده است، می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After the court case he found himself persona non grata in the business community.
[ترجمه گوگل]پس از پرونده دادگاه، او خود را غیر ارادی در جامعه تجاری یافت
[ترجمه ترگمان]پس از دادگاه او خود را در جامعه تجاری غیرقابل قبولی یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However, even in monolinguals, dramatic changes of persona are quite possible.
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی در افراد تک زبانه، تغییرات چشمگیر شخصیت کاملاً ممکن است
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی در monolinguals، تغییرات نمایشی شخصیت کاملا ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His lack of charisma and often unhappy persona will contrast sharply with Mandela's awesome humility, humour and stern paternalism.
[ترجمه گوگل]فقدان کاریزمای و شخصیت اغلب ناراضی او به شدت با فروتنی، شوخ طبعی و پدرگرایی شدید ماندلا در تضاد است
[ترجمه ترگمان]نبود شخصیت جذاب و اغلب ناخوشایند او با فروتنی فوق العاده ماندلا و humour خشن و خشن ماندلا مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Davis was persona non grata with the authorities, but his wife was not.
[ترجمه گوگل]دیویس برای مقامات غیر ارادی بود، اما همسرش اینطور نبود
[ترجمه ترگمان]دیویس شخصیت غیرقابل قبولی با مقامات بود، اما همسرش نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Self-deprecation is a calculated part of his public persona.
[ترجمه گوگل]تحقیر خود بخشی محاسبه شده از شخصیت عمومی اوست
[ترجمه ترگمان]سلف پرتره بخشی از شخصیت عمومی اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شخصی (اسم)
one, persona

شخصیت ها (اسم)
persona

اشخاص یک کتاب (اسم)
persona

انگلیسی به انگلیسی

• character in a play; human being; personality
your persona is the aspect of your character or nature that you present to other people, perhaps in contrast to your real character or nature; a formal word.

پیشنهاد کاربران

تئوری پرسونـا می گوید ما نقابی اجتماعی داریم که به دیگران نشان می دهیم تا با هنجارها سازگار شویم، ولی این نقاب کل شخصیت واقعی ما نیست.
Jung believed mental health meant balancing:
Your persona ( how society expects you to be )
...
[مشاهده متن کامل]

Your authentic self ( your deep needs, fears, values )
If you cling too hard to the mask, you live for appearances.
If you drop it completely, you might not function socially.
Example:
At work: “Professional, polite, perfect grammar. ” 🕴️
At home: “Sweatpants, bad jokes, eating cereal at 11 p. m. ” 🥣
Both are you — but one’s the persona, one’s closer to the real self.

وجهه، ظاهر، شخصیت ( بیرونی )
نقاب شخصیتی برای تعامل با دیگران ( در روانشناسی یونگ )
شخصیت فرضی بر اساس تحقیقات که نماینده گروهی از کاربران واقعی ه
مثال: برای طراحی بهتر سه نوع persona تعریف کردیم
نوع خاصی از شخصیت که به نظر می رسد یک شخص دارد و اغلب با شخصیت واقعی یا خصوصی او متفاوت است:
He had a shy, retiring side to his personality that was completely at odds with his public persona.
( روانشناسی ) : نقاب، ماسک
رفتار
( در روانشناسی و ادبیات ) شخصیت برساخته_ شخصیت ساختگی_ شخصیت خیالی_ شخصیت نقاب زده
در بازاریابی و مدیریت پرسونا یک شخصیت تمثیلی از مشتری است. �نگاره� رو پیشنهاد میدم که به معنی صورت نقاشی شده یا تمثیلی است.
وجهه عمومی
برداشت دیگران از شخصیت شما و یا بعد بیرونی شخصیت یک نفر که برای عموم قابل مشاهده است و فرد از خوددر اجتماع به نمایش می گذارد.
شخصیت
نقاب
جلوه
person
it's Spanish word
the way you behave when you are with other people or in a particular situation, which gives people a particular idea about your character
نحوه رفتار شما در حضور افراد دیگر یا در یک موقعیت خاص ، که به افراد ایده خاصی در مورد شخصیت شما می دهد.
وجه
جمع آن: \personae= وجوه
پرسونا
در فرهنگ طراحی تعامل، کاربرنماها یا پرسوناها ( به انگلیسی: Personas ) شخصیت هایی خیالی هستند که برای نشان دادن انواع کاربران مختلفی که از یک وب سایت یا محصول استفاده می کنند، تعریف می شوند. کاربرنماها عمدتاً در فرایند طراحی کاربر - محور مورد استناد قرار می گیرند. یک کاربرنما، نمایانگر و نمایندهٔ گروهی از کاربران است که در عمل از سیستم استفاده خواهند کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

شخصیت صوری ( غیرواقعی )
شخصیت مجازی ( غیرواقعی )
شخصیتی بجز خویشتن حقیقی
شخصیت خیالی یا ساختگی
نقاب شخصیت
تیپ شخصیتی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)