persian

/ˈpɜːrʒən//ˈpɜːʃn̩/

معنی: پارسی، پارسی، ایرانی، فارسی
معانی دیگر: وابسته به ایران و مردمان و فرهنگ و زبان های آن، (زبان) فارسی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Iran or Persia or its people, culture, language, or the like.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a native or citizen of Iran or a descendant thereof; Iranian.

(2) تعریف: the language of Iran; Farsi.

(3) تعریف: a native of ancient Persia.

(4) تعریف: see Persian cat.

جمله های نمونه

1. A Persian rug covered the hardwood floors.
[ترجمه گوگل]یک فرش ایرانی کف‌های چوبی را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]یک قالیچه ایرانی کف چوبی را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A Persian rug will add colour and interest to your hallway.
[ترجمه گوگل]فرش ایرانی رنگ و جذابیت را به راهروی شما می بخشد
[ترجمه ترگمان]یک قالیچه ایرانی رنگ و علاقه به راهرو شما خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Persian rugs are characterized by their geometric designs and rich colours.
[ترجمه گوگل]قالی های ایرانی با طرح های هندسی و رنگ های غنی خود مشخص می شوند
[ترجمه ترگمان]قالیچه های ایرانی با طرح های هندسی و رنگ های غنی مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A Persian rug covered the polished floor.
[ترجمه گوگل]یک فرش ایرانی کف صیقلی را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]یک قالیچه ایرانی کف اتاق را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Egypt was conquered by the Persian king Kambyses.
[ترجمه گوگل]مصر توسط کامبوجیه پادشاه ایران فتح شد
[ترجمه ترگمان]مصر توسط پادشاه پارسی Kambyses فتح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Persian cats have long, silky fur.
[ترجمه گوگل]گربه‌های ایرانی خز بلند و ابریشمی دارند
[ترجمه ترگمان]گربه های ایرانی موی بلند و ابریشمی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was used in the Persian Gulf war to target smart bombs and guide tanks across the desert.
[ترجمه گوگل]در جنگ خلیج فارس برای هدف قرار دادن بمب های هوشمند و هدایت تانک ها در سراسر صحرا مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]از آن در جنگ خلیج فارس برای هدف قرار دادن بمب های هوشمند و هدایت تانک ها در سرتاسر بیابان استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. S. -led coalition forces in the 1991 Persian Gulf War.
[ترجمه گوگل]نیروهای ائتلاف به رهبری S در جنگ 1991 خلیج فارس
[ترجمه ترگمان]نیروهای ائتلاف جنوب شرقی در جنگ خلیج فارس ۱۹۹۱ رهبری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kuwait declared martial law after the Persian Gulf War.
[ترجمه گوگل]کویت پس از جنگ خلیج فارس حکومت نظامی اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]پس از جنگ خلیج فارس، کویت حکومت نظامی اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dark, sensuous lilac is derived from the Persian word for midnight blue indigo, itself an import from the Indus.
[ترجمه گوگل]یاس بنفش تیره و حسی از کلمه فارسی به معنای نیل آبی نیمه شب گرفته شده است که خود وارداتی از سند است
[ترجمه ترگمان]یاس بنفش و بنفش از کلمه فارسی برای نیل آبی نیمه شب به خودی خود یک وارداتی از سند نشات می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Now it was gone, to the last Persian rug and Deco lamp.
[ترجمه گوگل]حالا دیگر رفته بود، به آخرین فرش ایرانی و چراغ دکو
[ترجمه ترگمان]اکنون به سوی آخرین قالیچه ایرانی و چراغ دکو رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Suddenly the Persian came up behind him and took his arm.
[ترجمه گوگل]ناگهان پارسی پشت سرش آمد و بازوی او را گرفت
[ترجمه ترگمان]ناگهان ایرانی پشت سر او آمد و بازویش را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His outpost on the Dardanelles was within the Persian empire.
[ترجمه گوگل]پاسگاه او در داردانل در داخل امپراتوری ایران بود
[ترجمه ترگمان]پایگاه داردانل در میان امپراتوری پارسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was a Persian provincial governor, whose powers had few limits provided he stayed loyal.
[ترجمه گوگل]او یک فرماندار استان فارس بود که اختیاراتش به شرط وفاداری محدود بود
[ترجمه ترگمان]او یک والی ایرانی بود که اختیارات آن محدود شده بود و او وفادار ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پارسی (اسم)
fire worshipper, persian, parsee

پارسی (صفت)
persian, irani, iranian

ایرانی (صفت)
persian, iranian

فارسی (صفت)
persian

انگلیسی به انگلیسی

• language of persia, persian language (also known as farsi)
resident or citizen of persia; native of persia
of or pertaining to persia; from persia (former name of modern-day iran)
something that is persian belongs or relates to the ancient kingdom of persia, or sometimes to the modern state of iran.
persian carpets and rugs are from persia or iran. they have geometric patterns in rich colours and are made by hand from silk or wool.
persian is the language that is spoken by people in iran, and was spoken in ancient persia.

پیشنهاد کاربران

رضا
از تاریخ چی میدونی؟در ایران امروز در باستان فقط اقوام پارسی نبودند.
در فلات ایران اقوام زیادی زندگی کردند اما در جهان امپراتوری پارس به واسطه وسعت امپراتوری و شخصیت کوروش بزرگ بیشتر شناخته تر شد از این رو کشور ما رو پارس میشناختند نه اینکه همه کاملا پارسی باشند. کاربر مهمتر در زمان امپراتوری پارس، مادها و پارتها هم در این کشور زندگی میکردند که امروز به اقوام مختلف تقسیم بندی شده اند و هنوزم در جهان اگر صحبت از پارس و پرشیا و فارس و پرشین باشد یعنی منه فارس و تات و عرب و گیلک و کرد و ترک و سیستانی و لر و بلوچ و . . . . . . . . اینو بفهمید پرشیا و پرشین و پارس فقط مختص یک قوم نیست بخشی از هویت این آب و خاک در اعصار مختلف است.
...
[مشاهده متن کامل]

Persian و Iranian یکی نیستند
Persia و Iran یکی نیستند
Parsi درست و اصیله و نه Farsi
۱. Persia امپراطوری بود بسیار بزرگتر و قدرتمندتر از کشور امروزی ایران
۲. نام ایران جدید است و قدمتی کمتر از ۱۰۰ سال دارد در صورتیکه نام پارس قدمتی بسیار دارد
...
[مشاهده متن کامل]

۳. Persian یک زبان و یک قومیت است ( امروزه ) ولی یک کشور نیست. اما در گذشته یک کشور، یک قوم و یک زبان بوده است. در ایران امروزی تنها پارس ها زندگی نمیکنند بلکه قومیت های مختلف که همگی ایرانی نام میگیرند. ملیت یکی اما قومیت های مختلف. همانطور که همیشه اینگونه بوده است
۴. Persia را Persian Empire هم میگن ( امپراطوری پارس )
⚠️ Iranian را ( ایرانی ) ترجمه کنیم و Iran را ( ایران )
⚠️ Persian را ( پارسی ) ترجمه کنین و Persia را ( پارس )
⚠️ Iranians را ( ایرانیان/ایرانی ها ) ترجمه کنیم
⚠️ Persians را ( پارسیان/پارسی ها ) ترجمه کنیم

hola de donde eres
در آر
گربه نژاد پرشین هم میشه
پارسی یعنی هزاره، یعنی ایرانی، یعنی تاجیک، یعنی تات یکجا باید بگویم که تیره ای از مردمان شریف و بزرگوار هستند که نخستین محل زندگی شان ایران، قفقاز، آسیای میانه و جنوب اسیا بوده
زبانی دارند کهن و توانگر که زبانی ۳۰۰۰ ساله است
شمار پارسیان به ۱۷۰میلیون نفر می رسد
فارس ( اگر معرب نشود در اصل همان پارس ) - می تواند هم در معنای پارسی هم ایرانی به کار رود.
خلیج فارس

بپرس