persevering


پشت کاردار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: perseveringly (adv.)
• : تعریف: steadfast in following a course of action or holding a belief; tenacious; persistent.
مشابه: diligent, patient, persistent, pertinacious, tenacious

جمله های نمونه

1. Victory belongs to the most persevering. Napoleon Bonaparte
[ترجمه گوگل]پیروزی متعلق به پشتکارترین است ناپلئون بناپارت
[ترجمه ترگمان]پیروزی متعلق به the ناپلئون بناپارت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. May I be strenuous, energetic and persevering !May I be patient! May I be able to bear and forbear the wrongs of others! May I ever keep a promise given!
[ترجمه گوگل]باشد که سخت، پرانرژی و پشتکار باشم! ​​صبر داشته باشم! باشد که بتوانم خطاهای دیگران را تحمل کنم و تحمل کنم! باشد که من همیشه به قولی که داده ام عمل کنم!
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است من با پشت کار و استقامت و استقامت صحبت کنم؟ میتونم صبور باشم؟ ممکن است بتوانم تحمل کنم و از اشتباه ات دیگران خودداری کنم! می توانم به قولم وفا کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Success belongs to the persevering.
[ترجمه گوگل]موفقیت متعلق به کسانی است که پشتکار دارند
[ترجمه ترگمان]موفقیت متعلق به the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was persevering enough to reach the height of her ambition and become the managing director of the company.
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی پشتکار داشت تا به اوج جاه طلبی خود برسد و مدیر عامل شرکت شود
[ترجمه ترگمان]او به اندازه کافی پشت کار داشت که به اوج جاه طلبی خود برسد و مدیر عامل شرکت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The education director is persevering in his attempt to obtain additional funding for the school.
[ترجمه گوگل]مدیر آموزش و پرورش در تلاش خود برای به دست آوردن بودجه اضافی برای مدرسه استقامت دارد
[ترجمه ترگمان]مدیر آموزش در تلاش خود برای بدست آوردن بودجه بیشتر برای این مدرسه پافشاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A few persevering climbers finally reached the top.
[ترجمه گوگل]چند کوهنورد با پشتکار بالاخره به قله رسیدند
[ترجمه ترگمان]چند کوهنورد با دوام به بالای آن رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Despite receiving little support, the women are persevering with their crusade to fight crime.
[ترجمه گوگل]علیرغم دریافت حمایت اندک، زنان در جنگ صلیبی خود برای مبارزه با جرم و جنایت پافشاری می کنند
[ترجمه ترگمان]زنان علی رغم دریافت حمایت اندکی، با جنگ صلیبی خود برای مبارزه با جرایم ثابت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is a persevering, approachable family man.
[ترجمه گوگل]او یک مرد خانواده صبور و صبور است
[ترجمه ترگمان]او یک خانواده persevering است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is worth persevering with this very good posture habit.
[ترجمه گوگل]ارزش این را دارد که این عادت وضعیت بدنی بسیار خوب را ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]با این عادت بسیار خوب، ارزشش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They will only triumph by persevering in their against natural calamities.
[ترجمه گوگل]آنها فقط با استقامت در برابر بلایای طبیعی پیروز خواهند شد
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط با پشت کار در مقابله با فجایع طبیعی پیروز خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Refusing to give up or let go; persevering obstinately.
[ترجمه گوگل]امتناع از تسلیم شدن یا رها کردن؛ با پشتکار سرسختانه
[ترجمه ترگمان]با لجاجت ادامه داد: از من سر در نمی آورم که تسلیم شوم یا آن را رها کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was so concentrated on it and careful, persevering, and his technology had been better than professional technician, and his grind compound lens magnification, should be higher than theirs.
[ترجمه گوگل]او خیلی روی آن متمرکز بود و مراقب بود و پشتکار داشت و فناوری او بهتر از تکنسین حرفه ای بود و بزرگنمایی لنز مرکب آسیاب او باید بیشتر از آنها باشد
[ترجمه ترگمان]او به قدری روی آن متمرکز بود و با پشت کار بود، و فن آوری او بهتر از یک تکنسین حرفه ای بود، و با بزرگنمایی عدسی مجموعه، باید بالاتر از آن ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They will only triumph by persevering in their struggle against natural calamities.
[ترجمه گوگل]آنها فقط با استقامت در مبارزه خود با بلایای طبیعی پیروز خواهند شد
[ترجمه ترگمان]آن ها تنها با سماجت در مبارزه خود با فجایع طبیعی پیروز خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Outdoors he's an indefatigable persevering dog, that is afraid of no and takes on any ram.
[ترجمه گوگل]در خارج از منزل او یک سگ استقامتی خستگی ناپذیر است که از نه می ترسد و هر قوچی را می پذیرد
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، یک سگ indefatigable خستگی ناپذیر است که از هیچ دژکوب استفاده نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A persevering mind is one of the skills of carefully and unflagging practice.
[ترجمه گوگل]ذهن پشتکار یکی از مهارت‌های تمرین دقیق و بی‌پرده است
[ترجمه ترگمان]ذهن ثابت یکی از مهارت های تمرین کردن با دقت و همه جانبه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

۱. با پشتکار. با استقامت. مصر. ثابت قدم ۲. پی گیر. مصرانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : persevere
✅️ اسم ( noun ) : perseverance
✅️ صفت ( adjective ) : persevering
✅️ قید ( adverb ) : _
با پشتکار، با همت

بپرس