peroneal


(کالبد شناسی) وابسته به نازک نی، نازک نئی، وابسته به نازک نی، مربوط بقسمت خارجی ساق پا

جمله های نمونه

1. OBJECTIVE:To assess the effect of different peroneal neurorrhaphy on nerve function recovery by NFI.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی اثر نورورافی پرونئال مختلف بر بازیابی عملکرد عصبی توسط NFI
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: برای ارزیابی تاثیر ضربه های پرونئال مختلف بر روی عملکرد عصب به وسیله NFI
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The left common peroneal nerve was repaired in an end - to - end coaptation after transection.
[ترجمه گوگل]عصب پرونئال مشترک چپ پس از ترمیم در یک انطباق انتها به انتها انجام شد
[ترجمه ترگمان]کنترل چپ پرونئال در سمت چپ در نهایت پس از transection به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion: The combined osteoperiosteal flap, with the retrograde peroneal vessel pedicle, may be used to repair tibia nonunion and defect of ankle joint.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: فلپ ترکیبی استئوپریوستئال با ساقه عروق پرونئال رتروگراد می تواند برای ترمیم جوش نیافتن ساق پا و نقص مفصل مچ پا مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: این دریچه ترکیبی دارای دریچه پرونئال در حال حرکت، ممکن است برای تعمیر tibia و نقص مفصل مچ پا به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusions: Sural nerve with peroneal vessels anastomosis is an ideal donor of nerve graft.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: عصب سورال با آناستوموز عروق پرونئال اهداکننده ایده آل پیوند عصبی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: عصب Sural با رگ های پرونئال anastomosis، یک اهداکننده ایده آل از پیوند عصبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After resection of common peroneal nerve, the distal peroneus longus muscle was broken and sarcolemma was resected, and then gastrocnemius muscle of the same side was implanted.
[ترجمه گوگل]پس از برداشتن عصب پرونئال مشترک، عضله دیستال پرونئوس لونگوس شکسته و سارکولما برداشته شد و سپس عضله گاستروکنمیوس همان سمت کاشته شد
[ترجمه ترگمان]بعد از کنترل اعصاب پرونئال مکرر، ماهیچه peroneus distal شکسته شد و sarcolemma شل شد و سپس ماهیچه of نیز در آن کار گذاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion Application with superficial peroneal nerve lateral supramalleolar flap for repairing Ulcer Of DF is an ideal choice.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری استفاده از فلپ سوپرامالیولار جانبی عصب پرونئال سطحی برای ترمیم زخم DF انتخاب ایده آلی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری کاربرد با دریچه کنترل اعصاب پرونئال به صورت سطحی برای تعمیر ulcer (DF)یک انتخاب ایده آل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Surgical repair of tendon tears combined with a peroneal groove-deepening procedure with retinacular reefing is a reproducibly effective procedure for this condition.
[ترجمه گوگل]ترمیم جراحی پارگی‌های تاندون همراه با روش عمیق‌کردن شیار پرونئال با ریفینگ شبکیه یک روش قابل تکرار موثر برای این بیماری است
[ترجمه ترگمان]ترمیم Surgical of با ترکیبی از شیار پرونئال با پرونئال مکرر همراه با روش deepening reefing یک روش موثر برای این وضعیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results: The position and external diameter of peroneal artery, its accompanying vein and the distribution of fibular nutrient artery were observed.
[ترجمه گوگل]نتایج: موقعیت و قطر خارجی شریان پرونئال، ورید همراه آن و توزیع شریان مغذی فیبولار مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]نتایج: موقعیت و قطر خارجی سرخرگ پرونئال، مسیر همراه آن و توزیع سرخرگ غذایی fibular مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective : To reconstruct the coracoclavicular ligament with long peroneal tendon for the treatment of severe acromioclavicular dislocation.
[ترجمه گوگل]هدف: بازسازی رباط کوراکوکلاویکولار با تاندون پرونئال بلند برای درمان دررفتگی شدید آکرومیوکلاویکولار
[ترجمه ترگمان]هدف: بازسازی رباط صلیبی با تاندون بلند محکم برای درمان نابجایی acromioclavicular شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results: The average width of the fibular surfaces decreased gradually from peroneal surface, flexor surface, tibialis posterior surface to extensor surface in order.
[ترجمه گوگل]یافته ها: میانگین عرض سطوح فیبولار به ترتیب از سطح پرونئال، سطح فلکسور، سطح خلفی تیبیالیس به سطح اکستانسور به تدریج کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]نتایج: عرض متوسط سطوح خراشیده به تدریج از سطح پرونئال، سطح flexor، سطح posterior به سطح extensor به ترتیب کاهش پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Horseradish peroxidase was used to label the regenerative axons of peroneal nerves 4 or 9 weeks after epineurial or Perineurial suture or nerve grafting in sciatic nerves in rats.
[ترجمه گوگل]پراکسیداز ترب برای برچسب زدن آکسون های احیا کننده اعصاب پرونئال 4 یا 9 هفته پس از بخیه اپی نوری یا پری نوری یا پیوند عصب در اعصاب سیاتیک در موش استفاده شد
[ترجمه ترگمان]رشد peroxidase برای مشخص کردن آکسون ها احیا کننده از اعصاب پرونئال به مدت ۴ یا ۹ هفته پس از epineurial و یا پیوند عصبی در اعصاب sciatic به کار رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective: To study the anatomic and clinical experience turnover flap incorporating superficial peroneal nerve.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه به منظور بررسی فلپ گردشی تجربی آناتومیک و بالینی شامل عصب پرونئال سطحی
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه وضعیت جسمی و تجربه بالینی تجربه بالینی شامل کنترل سطحی پرونئال)سطحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusions: Patients with retrofibular pain and clicking of the peroneal tendons may not have demonstrable subluxation on physical examination and may have an intact superior peroneal retinaculum .
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: بیماران مبتلا به درد رتروفیبولار و کلیک روی تاندون های پرونئال ممکن است در معاینه بالینی سابلوکساسیون قابل اثبات نداشته باشند و ممکن است رتیناکولوم پرونئال فوقانی دست نخورده داشته باشند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: بیماران مبتلا به درده ای شدید و clicking بخش های پرونئال ممکن است ممکن است قابل اثباتی در مورد معاینه فیزیکی نداشته باشند و ضربه های محکم پرونئال مکرر به آن ها وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To find a better method of lateral supramalleolar artery pedicled flap with superficial peroneal nerve for reconstruction of soft tissue defects in the lower leg, ankle and foot.
[ترجمه گوگل]هدف: یافتن روشی بهتر از فلپ پدیکله شریان فوق مالئولار جانبی با عصب پرونئال سطحی برای بازسازی ضایعات بافت نرم در ساق پا، مچ پا و پا
[ترجمه ترگمان]هدف یافتن یک روش بهتر از سرخرگ supramalleolar جانبی با کنترل سطحی ضربه های سطحی برای ترمیم نقص های بافت نرم در پای پایین، قوزک پا و پا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There is an increased risk of deep venous thrombosis of the legs, including the peroneal veins.
[ترجمه گوگل]خطر افزایش ترومبوز وریدی عمقی پاها، از جمله وریدهای پرونئال وجود دارد
[ترجمه ترگمان]خطر افزایش فشار قوی وریدی، از جمله ضربه های پرونئال به پا می تواند وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or related to the peroneus muscle in the lower leg (anatomy)

پیشنهاد کاربران

برون نازک نئی ( صفت ) : مربوط به خارج ساق پا
[پزشکی] نازک نئی: مربوط به سطح خارجی ساق

بپرس