pernickety

/pəˈnɪkəti//pəˈnɪkəti/

معنی: وسواسی، بهانه گیر، پرچانه، کار بسیار دقیق
معانی دیگر: رجوع شود به: persnickety، persnickety وسواسی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: variant of persnickety.

جمله های نمونه

1. Customs officials can get extremely pernickety about things like that.
[ترجمه گوگل]مأموران گمرک می توانند در مورد چنین چیزهایی بسیار مضر باشند
[ترجمه ترگمان]مقامات گمرک می توانند به شدت در مورد چیزهایی مانند آن صحبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As a writer, he is extremely pernickety about using words correctly.
[ترجمه گوگل]او به‌عنوان یک نویسنده در استفاده صحیح از کلمات بسیار سختگیر است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک نویسنده به شدت در مورد استفاده درست از کلمات صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His pernickety attitude and lack of experience led to the film going almost 100 percent over-budget.
[ترجمه گوگل]نگرش بد و کم تجربه او باعث شد که فیلم تقریباً 100 درصد بیش از حد بودجه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نگرش pernickety و عدم تجربه وی منجر به بیش از ۱۰۰ درصد بودجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I am much less irritable and pernickety than I was with the two daughters from my first marriage, 30 years ago.
[ترجمه گوگل]من نسبت به دو دختر ازدواج اولم، 30 سال پیش، بسیار کمتر عصبانی و بداخلاق هستم
[ترجمه ترگمان]از این که دو دختر از اولین ازدواجم تا سی سال پیش با آن دو دختر داشتم خیلی عصبانی و pernickety
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pernickety English grammar teacher married a man of quality. "You are the best woman in my life, " announced the groom on their wedding night.
[ترجمه گوگل]معلم گرامر انگلیسی بداخلاق با مردی با کیفیت ازدواج کرد داماد در شب عروسی شان اعلام کرد: تو بهترین زن زندگی من هستی
[ترجمه ترگمان]داماد pernickety انگلیسی با مردی با کیفیت ازدواج کرد و گفت: \"شما بهترین زن در زندگی من هستید\"، داماد را در شب عروسی اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With you pernickety little bastards in your fancy dress, who just judge each other and try to impress.
[ترجمه گوگل]با شما حرامزاده‌های کوچولو با لباس شیک شما که فقط همدیگر را قضاوت می‌کنند و سعی می‌کنند تحت تاثیر قرار دهند
[ترجمه ترگمان]با اون حروم زاده های کوچولو که در لباس fancy هستند، که فقط به همدیگه قضاوت می کنند و سعی می کنند تحت تاثیر قرار بدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pernickety English grammar teacher married a man of quality.
[ترجمه گوگل]معلم گرامر انگلیسی بداخلاق با مردی با کیفیت ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]معلم دستور زبان انگلیسی pernickety با مردی از کیفیت ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The pernickety English grammar teacher married a man of qualit.
[ترجمه گوگل]معلم گرامر انگلیسی بداخلاق با مردی با کیفیت ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]معلم دستور زبان انگلیسی pernickety با مردی از qualit ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The pernickety, timeless, relentless nature of the accession process is the whole point.
[ترجمه گوگل]ماهیت زیانبار، بی انتها و بی وقفه روند الحاق، کل موضوع است
[ترجمه ترگمان]ماهیت بی وقفه، ماندگار و بی وقفه فرآیند الحاق، همه نقطه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, the Protocol system does not encourage additional enquiries on detailed and pernickety points.
[ترجمه گوگل]با این حال، سیستم پروتکل پرس و جوهای اضافی در مورد نکات دقیق و خطرناک را تشویق نمی کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، سیستم پروتکل تحقیقات اضافی در مورد نکات دقیق و دقیق را تشویق نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If some creatures can tolerate lower pHs and others cannot, you might expect things to average out: the tolerant and adaptable prosper, the more pernickety perish.
[ترجمه گوگل]اگر برخی از موجودات می توانند pH های پایین تری را تحمل کنند و برخی دیگر نمی توانند، ممکن است انتظار داشته باشید که همه چیز به طور متوسط ​​​​تحمل شود: هر چه متحمل و سازگار باشد، تلفات بیشتری خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]اگر برخی موجودات می توانند phs پایینی را تحمل کنند و دیگران نمی توانند، شما ممکن است انتظار داشته باشید که چیزها به طور متوسط خارج شوند: تحمل پذیر و adaptable، pernickety نابود شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وسواسی (صفت)
morose, valetudinarian, whimsical, meticulous, queasy, scrupulous, pernickety, persnickety, overcautious, valetudinary

بهانه گیر (صفت)
pernickety, persnickety

پرچانه (صفت)
talkative, pernickety, persnickety

کار بسیار دقیق (صفت)
pernickety, persnickety

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) strict, meticulous; petty, narrow-minded
someone who is pernickety worries too much about small details that are not important; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس