permutation

/ˌpərmjuːˈteɪʃn̩//ˌpɜːmjuːˈteɪʃn̩/

معنی: استحاله، قلب و تحریف، جایگشت، جایگردی
معانی دیگر: دگرگونی کامل، تغییر اساسی، هام گشت، (ریاضی) جایگشت، رجند، فراگردی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: permutational (adj.)
(1) تعریف: the act, process, or result of change; transformation.
مشابه: change, metamorphosis

(2) تعریف: the act of changing the order of some or all of the elements in a mathematical series, or any of the arrangements that can result from this act.

جمله های نمونه

1. identity permutation
جایگشت یکه

2. index of permutation
(ریاضی) شاخص جایگشت

3. There are 120 permutations of the numbers 4 and 5: for example, 5 or
[ترجمه گوگل]120 جایگشت از اعداد 4 و 5 وجود دارد: به عنوان مثال، 5 یا
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ۱۲۰ جایگشت از اعداد ۴ و ۵ وجود دارد: برای مثال ۵ یا ۵
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The permutations of x, y and z are xyz, xzy, yxz, yzx, zxy, zyx.
[ترجمه گوگل]جایگشت های x، y و z عبارتند از xyz، xzy، yxz، yzx، zxy، zyx
[ترجمه ترگمان]permutations x، y و z are، xzy، yxz، yzx، zxy هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Variation among humans is limited to the possible permutations of our genes.
[ترجمه گوگل]تنوع در بین انسان ها به جایگشت های احتمالی ژن های ما محدود می شود
[ترجمه ترگمان]تنوع در انسان ها محدود به جایگشت ممکن ژن های ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The possible permutations of x, y and z are xyz, xzy, yxz, yzx, zxy and zyx.
[ترجمه گوگل]جایگشت های احتمالی x، y و z عبارتند از xyz، xzy، yxz، yzx، zxy و zyx
[ترجمه ترگمان]The ممکن x، y و z xyz، xzy، yxz، yzx، zxy و zyx هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The 14 different dinners are mostly permutations of beef, chicken, noodles, and rice.
[ترجمه گوگل]14 شام مختلف عمدتاً جایگزین گوشت گاو، مرغ، رشته فرنگی و برنج هستند
[ترجمه ترگمان]۱۴ نوع غذاهای مختلف معمولا آن را در برابر گوشت گاو، مرغ و برنج و برنج تقسیم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This work organised the known theory of permutation groups and its relationship with Galois Theory.
[ترجمه گوگل]این کار نظریه شناخته شده گروه های جایگشت و رابطه آن با نظریه گالوا را سازماندهی کرد
[ترجمه ترگمان]این کار نظریه شناخته شده گروه های جایگشتی و رابطه اش با نظریه Galois را سازماندهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The permutations available from using an unrestricted number of vectors are too vast to provide a database matching scheme.
[ترجمه گوگل]جایگشت های موجود از استفاده از تعداد نامحدودی از بردارها برای ارائه یک طرح تطبیق پایگاه داده بسیار گسترده است
[ترجمه ترگمان]جایگشت موجود از استفاده از تعداد نامحدود بردارهای برای ایجاد یک طرح تطبیق پایگاه داده بسیار گسترده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But now, because of complex permutations resulting from an equally involved scoring system, the odds are stacking up against Conner.
[ترجمه گوگل]اما اکنون، به دلیل جایگشت های پیچیده ناشی از یک سیستم امتیازدهی به همان اندازه درگیر، شانس در برابر کانر بالا می رود
[ترجمه ترگمان]اما در حال حاضر بدلیل of پیچیده ناشی از یک سیستم امتیازدهی به همان اندازه، احتمالات بر ضد Conner انباشته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The block cipher with a substitution permutation network is the best known and widely used block cipher system.
[ترجمه گوگل]رمز بلوکی با شبکه جایگشت جایگزین شناخته شده ترین و پرکاربردترین سیستم رمزگذاری بلوکی است
[ترجمه ترگمان]رمز بلوکی با یک شبکه جایگشت جایگزینی، شناخته شده ترین و گسترده ترین سیستم رمز بلوکی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper proposes a matrix based substitution permutation network as the model of block cipher.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک شبکه جایگشت جایگزین مبتنی بر ماتریس را به عنوان مدل رمز بلوکی پیشنهاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک شبکه جایگشت جایگزینی مبتنی بر ماتریس را به عنوان مدل رمز بلوکی پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The recurrence formula of the permutation numbers of the players of then person game is also deduced.
[ترجمه گوگل]فرمول تکرار اعداد جایگشت بازیکنان بازی آنگاه شخص نیز استنباط شده است
[ترجمه ترگمان]فرمول بازگشتی تعداد permutation بازیکنان در بازی بعدی نیز استنتاج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cyclic shift permutation structure is an important part of partial parallel decoder for quasi-cyclic LDPC codes.
[ترجمه گوگل]ساختار جایگشت تغییر چرخه ای بخش مهمی از رمزگشای موازی جزئی برای کدهای LDPC شبه چرخه ای است
[ترجمه ترگمان]ساختار جایگشت شیفت چرخشی یک بخش مهم از رمزگشا موازی جزیی برای کده ای LDPC حلقوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He made six separate applications for a total of 39 000 shares, using permutations of his surname and Christian names.
[ترجمه گوگل]او با استفاده از جابجایی نام خانوادگی و نام مسیحی خود، شش درخواست جداگانه برای مجموع 39000 سهم ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او شش درخواست مجزا برای کل ۳۹ هزار سهم، با استفاده از permutations نام خانوادگی و نام خانوادگی کریستین انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استحاله (اسم)
adulteration, transmutation, permutation, transubstantiation

قلب و تحریف (اسم)
permutation, metathesis

جایگشت (اسم)
permutation

جایگردی (اسم)
permutation

تخصصی

[شیمی] جایگشت، رجند، فراگردى
[عمران و معماری] تبدیل - جایگشت
[برق و الکترونیک] تبدیل، تقدم و تاخر
[نساجی] روش تبادل یونی جهت سختی گیری آب
[ریاضیات] جابجایی، جایگشت، ترتیب، تقدم، تبدیل، جایگردی
[آمار] جایگشت

انگلیسی به انگلیسی

• combination, act of reordering elements within a given set (mathematics)
a permutation is one of the ways in which a set or group of things can be arranged; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A rearrangement or combination of elements 🔄
🔍 مترادف: Variation
✅ مثال: The permutation of the numbers revealed several different patterns
چینش
Does Modernism have permutations yet unexplored?
آیا مدرنیسم، جایگشت هایی دارد که هنوز کشف نشده؟
روش های مختلفی که در آن می توان مجموعه ای از چیزها را به وجود آورد.
120 جایگشت از اعداد 1، 2، 3، 4 و 5 وجود دارد: به عنوان مثال، 1، 3، 2، 4، 5 یا 5، 1، 4، 2، 3
permutation ( آمار )
واژه مصوب: جای گشت
تعریف: 1. آرایه‏ای مرتب از همه یا بخشی از یک مجموعه اشیا|||2. تابعی یک به‏یک از یک مجموعه به ‏روی خودش
در علم رمزنگاری به معنای جابجایی مقادیر می باشد ( diffusion )
act of changing the lineal order of objects in a group
Type of:
reordering
a rearrangement in a different order
ترتیب. در ریاضی

بپرس