permeation

/ˌpɜːrmɪˈeɪʃn̩//ˌpɜːmɪˈeɪʃn̩/

معنی: نفوذ، سرایت، تراوش، نشت، نشد
معانی دیگر: نفوذ، تراوش، نشت

جمله های نمونه

1. No change in intestinal permeation ratios with age has been shown using oral double sugar absorption tests.
[ترجمه گوگل]هیچ تغییری در نسبت نفوذ روده با افزایش سن با استفاده از تست‌های جذب قند مضاعف خوراکی نشان داده نشده است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از آزمون های جذب قند خون دو برابر نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The gas permeation power would be dependent on the gas pressure gradient and the gas expansion pressure would be dependent on the gas absolute pressure.
[ترجمه گوگل]قدرت نفوذ گاز به گرادیان فشار گاز و فشار انبساط گاز به فشار مطلق گاز بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]قدرت نفوذ گاز بستگی به گرادیان فشار گاز دارد و فشار انبساط گاز بستگی به فشار مطلق گاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Permeation Concerns - Non-metal hose is susceptible to having gases permeate through the hose wall and into the atmosphere.
[ترجمه گوگل]نگرانی های نفوذ - شیلنگ غیر فلزی مستعد نفوذ گازها از طریق دیواره شلنگ و داخل جو است
[ترجمه ترگمان]permeation: شلنگ غیر فلزی نسبت به گاز نفوذ کرده از طریق دیواره لوله و داخل جو حساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. AIM:To study the release and the percutaneous permeation of oxaprozin gel in vitro, together with the anti-inflammatory and analgesic effect.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه آزادسازی و نفوذ پوستی ژل اگزاپروزین در شرایط آزمایشگاهی، همراه با اثر ضد التهابی و ضد درد
[ترجمه ترگمان][ AIM: برای بررسی انتشار و نفوذ percutaneous ژل oxaprozin در آزمایشگاه، همراه با اثر ضد التهاب و ضد درد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The moisture cream was confected using promote permeation function of volatile oil of Ledum.
[ترجمه گوگل]کرم مرطوب کننده با استفاده از عملکرد افزایش نفوذ روغن فرار لدوم تهیه شد
[ترجمه ترگمان] با استفاده از promote promote permeation oil of volatile confected confected was was was was was was was was was was was was was was was was was was of of of of of of of of of of of of of of of of of of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The permeation constant of gases through metals is negligible except for hydrogen through palladium or iron.
[ترجمه گوگل]ثابت نفوذ گازها از طریق فلزات جز هیدروژن از طریق پالادیوم یا آهن ناچیز است
[ترجمه ترگمان]ثابت شدن گازها از طریق فلزات به جز هیدروژن از طریق پالادیوم یا آهن قابل اغماض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Modern economic war is usually guided by permeation of culture spirit.
[ترجمه گوگل]جنگ اقتصادی مدرن معمولاً با نفوذ روح فرهنگ هدایت می شود
[ترجمه ترگمان]جنگ اقتصادی مدرن معمولا با نفوذ روح فرهنگ هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hydrogen permeation barrier was manufactured by electrodeposited chromium on zirconium hydride and the anti-permeation effect of the Cr coatings were investigated.
[ترجمه گوگل]سد نفوذ هیدروژن توسط کروم الکترورسوب شده بر روی هیدرید زیرکونیوم ساخته شد و اثر ضد نفوذ پوشش‌های کروم مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]سد نفوذ هیدروژن با electrodeposited کروم در زیرکونیوم هیدرید و اثر anti پوشش های Cr مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aim To investigate the effects and permeation mechanism of D-limonene and L-limonene on transdermal delivery of ligustrazine hydrochloride(LH).
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثرات و مکانیسم نفوذ D-limonene و L-limonene بر تحویل پوستی لیگوسترازین هیدروکلراید (LH)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات و مکانیسم نفوذ D - limonene و L - limonene بر تحویل transdermal of ligustrazine (LH)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. METHODS:Using isolated mouse skin as permeation barrier, the influence of different concentrations of azone on percutaneous permeation of neostigmine was studied.
[ترجمه گوگل]روش ها: با استفاده از پوست جدا شده موش به عنوان مانع نفوذ، تأثیر غلظت های مختلف آزون بر نفوذ پوستی نئوستیگمین مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از پوست موش ایزوله شده به عنوان مانع نفوذ، تاثیر غلظت های مختلف of بر روی permeation percutaneous مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Although the stability permeation rate of the cat skin was almost the same small as that of the guinea pig, its permeation lagged time was the same short as that of the hairless mouse.
[ترجمه گوگل]اگرچه نرخ نفوذ پایداری پوست گربه تقریباً به اندازه خوکچه هندی کوچک بود، اما زمان تأخیر نفوذ آن به اندازه موش بدون مو کوتاه بود
[ترجمه ترگمان]با اینکه تغییر ثبات پوست گربه تقریبا به همان اندازه نسبت به خوک هندی کوچک بود، اما زمان تغییر شکل آن به همان اندازه موش hairless کوتاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A novel unsteady - state membrane permeation process was proposed based on steady - state permeation.
[ترجمه گوگل]یک فرآیند نفوذ غشایی حالت ناپایدار جدید بر اساس نفوذ حالت پایدار پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های نفوذ غشا دولتی بر روی ویژگی های نفوذ حالت پایدار تاثیر گذار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Certainly scarcely any of the responses that referred to permeation discussed the difficulties of the concept with any sophistication.
[ترجمه گوگل]مطمئناً به ندرت هیچ یک از پاسخ‌هایی که به نفوذ اشاره می‌کردند، دشواری‌های این مفهوم را با هرگونه پیچیدگی مورد بحث قرار می‌دادند
[ترجمه ترگمان]بدون شک یکی از پاسخ های مربوط به permeation درباره مشکلات مفهوم با هر گونه پیچیدگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The effects of molecular weigh (Mn) of PEG, the usage of cross link agents, solvents and water in the solution on the moisture permeation of PU membrane have been studied.
[ترجمه گوگل]اثرات وزن مولکولی (Mn) PEG، استفاده از عوامل پیوند متقاطع، حلال ها و آب در محلول بر نفوذ رطوبت غشای PU مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]اثرات وزن مولکولی (Mn)، استفاده از عوامل پیوند متقاطع، حلال ها و آب در محلول در مورد نفوذ رطوبت غشا PU مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نفوذ (اسم)
influx, prevalence, force, influence, authority, leading, penetration, infiltration, permeation, dominance, importance, transpiration, transudation, insinuation, seepage, prestige

سرایت (اسم)
transmission, penetration, permeation, contagion, infection, contagious influence

تراوش (اسم)
permeation, leak, leakage, secretion, gush, exudation, transudation

نشت (اسم)
permeation, leak, leakage, permeance

نشد (اسم)
permeation

تخصصی

[شیمی] نفوذ، تراوش، نشت
[پلیمر] تراوایی

انگلیسی به انگلیسی

• penetration; pervasion; suffusion, propagation; diffusion, osmosis

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : permeate
اسم ( noun ) : permeation / permeability
صفت ( adjective ) : permeable
قید ( adverb ) : _
ورود
permeation ( شیمی )
واژه مصوب: تراوش 2
تعریف: عبور مولکول ها یا اتم ها یا یون ها از محیط متخلخل یا تراوا

بپرس