permeable

/ˈpɜːrmiəbl̩//ˈpɜːmɪəbl̩/

معنی: نفوذ پذیر، نشت پذیر
معانی دیگر: تراوا، نفوذ پذیر (به ویژه توسط آبگونه ها)، تراوش پذیر، گذرپذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: permeably (adv.), permeableness (n.)
• : تعریف: of a substance, being such that gas or liquid can penetrate or diffuse through it.
متضاد: impenetrable, impermeable, impervious

- The cell membrane is permeable to water molecules.
[ترجمه گوگل] غشای سلولی برای مولکول های آب نفوذ پذیر است
[ترجمه ترگمان] غشا سلولی از مولکول های آب نفوذپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. limestone is extremely permeable to water
سنگ آهک نسبت به آب بسیار تراوا است.

2. The solvent passes through the permeable membrane to the solution.
[ترجمه گوگل]حلال از طریق غشای تراوا به محلول عبور می کند
[ترجمه ترگمان]حلال از غشا نفوذپذیر تا محلول عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The skin of amphibians is permeable to water.
[ترجمه گوگل]پوست دوزیستان در برابر آب نفوذپذیر است
[ترجمه ترگمان]پوست دوزیستان به آب نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Certain types of sandstone are permeable to water.
[ترجمه گوگل]انواع خاصی از ماسه سنگ در برابر آب نفوذپذیر هستند
[ترجمه ترگمان]انواع خاصی از ماسه، نفوذ پذیر به آب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As well as dilating, the capillaries become more permeable and allow fluid to escape into the tissues, which produces swelling.
[ترجمه گوگل]علاوه بر گشاد شدن، مویرگ‌ها نفوذپذیرتر می‌شوند و اجازه می‌دهند مایع به داخل بافت‌ها فرار کند که باعث تورم می‌شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مویرگ ها نفوذ بیشتری دارند و به مایع اجازه فرار از بافت ها را می دهند، که تورم را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Layers of rock that are porous and permeable enough to store water and let it flow through them easily are called aquifers.
[ترجمه گوگل]لایه های سنگی که به اندازه کافی متخلخل و نفوذپذیر هستند تا آب را ذخیره کرده و به راحتی از بین آنها عبور کند، آبخوان می گویند
[ترجمه ترگمان]لایه های سنگ که متخلخل و نفوذپذیر هستند، به اندازه کافی نفوذ دارند که آب را ذخیره کنند و اجازه دهند که به راحتی از طریق آن ها جریان یابد، سفره های آبی نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The proximal tubule is freely permeable to water, and water freely follows the absorbed solutes.
[ترجمه گوگل]لوله پروگزیمال آزادانه به آب نفوذ می کند و آب آزادانه به دنبال املاح جذب شده می رود
[ترجمه ترگمان]The مجاور به راحتی قابل عبور از آب است و آب به طور آزاد املاح محلول را دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Permeable areas usually have only a few streams, but they flow with little variation throughout the year and rarely flood.
[ترجمه گوگل]مناطق قابل نفوذ معمولاً فقط چند نهر دارند، اما در طول سال با تغییرات کمی در جریان هستند و به ندرت دچار سیل می شوند
[ترجمه ترگمان]مناطق Permeable معمولا فقط چند جریان دارند، اما در طول سال با تغییرات کمی سر و کار دارند و به ندرت سیل ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If the soil is permeable enough radon can diffuse out before it decays.
[ترجمه گوگل]اگر خاک نفوذپذیر باشد، رادون به اندازه کافی می تواند قبل از پوسیدگی پخش شود
[ترجمه ترگمان]اگر خاک به اندازه کافی نفوذپذیر باشد، قبل از فروپاشی آن، می تواند نفوذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Although most biological membranes are fully permeable to water, their permeability to various solutes differs.
[ترجمه گوگل]اگرچه اکثر غشاهای بیولوژیکی به طور کامل در برابر آب نفوذپذیر هستند، اما نفوذپذیری آنها در برابر املاح مختلف متفاوت است
[ترجمه ترگمان]اگرچه اکثر غشاهای بیولوژیکی به طور کامل از آب نفوذ دارند اما نفوذپذیری آن ها به مواد غذایی مختلف متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Other methods include permeable car parks, where water can soak through the surface and be collected.
[ترجمه گوگل]روش‌های دیگر عبارتند از پارکینگ‌های قابل نفوذ، جایی که آب می‌تواند از طریق سطح خیس شده و جمع‌آوری شود
[ترجمه ترگمان]روش های دیگری شامل پارک های آبی نفوذپذیر است که در آن آب می تواند از طریق سطح جذب شود و جمع آوری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is air and moisture permeable, therefore cool in summer and warm in winter.
[ترجمه گوگل]هوا و رطوبت قابل نفوذ است، بنابراین در تابستان خنک و در زمستان گرم است
[ترجمه ترگمان]هوا، هوا و رطوبت هواست، بنابراین در تابستان خنک و در زمستان گرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The thin permeable skin allows moisture to flow into the animal rather than out of it.
[ترجمه گوگل]پوست نازک قابل نفوذ به حیوان اجازه می دهد تا رطوبت به جای اینکه از آن خارج شود به داخل حیوان جریان یابد
[ترجمه ترگمان]پوست نفوذ پذیر نازک به رطوبت اجازه می دهد تا به جای خارج شدن از آن، به داخل حیوان جریان پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Besides, the boundaries of the leprosarium were permeable, and surveillance at the federal level was almost nonexistent.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مرزهای جذام قابل نفوذ بود و نظارت در سطح فدرال تقریباً وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، مرز the permeable و تحت نظر مقامات فدرال تقریبا از بین نرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Such rocks are said to be permeable; sandstones and gravels are good examples of permeable rocks.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که چنین سنگ هایی نفوذپذیر هستند ماسه سنگ ها و شن ها نمونه های خوبی از سنگ های نفوذپذیر هستند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که این سنگ ها نفوذ پذیر هستند؛ sandstones و gravels نمونه های خوبی از صخره های نفوذپذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نفوذ پذیر (صفت)
sensitive, pervious, penetrable, permeable

نشت پذیر (صفت)
permeable

تخصصی

[عمران و معماری] تراوا - نفوذپذیر
[زمین شناسی] تراوا، نشت پذیر، نفوذ پذیر
[نساجی] نفوذ پذیر

انگلیسی به انگلیسی

• can be infiltrated, can be entered; penetrable, can be pervaded
if something is permeable, liquids are able to pass through its surface; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : permeate
اسم ( noun ) : permeation / permeability
صفت ( adjective ) : permeable
قید ( adverb ) : _
قابل عبور
نفوذپذیر
رخنه پذیر
تراوا
permeable ( فیزیک )
واژه مصوب: تراوا
تعریف: ویژگی محیط متخلخل برای گذردهی ماده
انعطاف پذیر

بپرس