permanently

/ˈpɜrmənəntli//ˈpɜrmənəntli/

بطور همیشگی، بطور دائمی، بطورثابت

جمله های نمونه

1. reserves are not permanently ready for action but can be used in emergencies
قوای ذخیره دایما آماده ی عمل نیستند ولی می توان در موارد ناگه اضطراری از آنها استفاده کرد.

2. she decided to stay in shiraz permanently
او تصمیم گرفت که در شیراز ماندگار شود.

3. Male workers were made permanently sterile by this pesticide.
[ترجمه گوگل]کارگران مرد توسط این آفت کش برای همیشه عقیم شدند
[ترجمه ترگمان]کارگران مرد از این آفت کش به طور دائمی عقیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Radiotherapy has left her permanently sterile.
[ترجمه گوگل]رادیوتراپی او را برای همیشه عقیم کرده است
[ترجمه ترگمان] Radiotherapy \"اونو برای همیشه استریل کرده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is not fair for him to be permanently unfriendly to someone who has hurt him.
[ترجمه گوگل]برای او منصفانه نیست که برای همیشه نسبت به کسی که به او صدمه زده است، غیر دوستانه باشد
[ترجمه ترگمان]این انصاف نیست که برای او همیشه غیر دوستانه باشد که کسی به او صدمه زده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The mountain villages seem to be permanently shrouded in mist.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد روستاهای کوهستانی برای همیشه در غبار غرق شده اند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که روستاهای کوهستانی همیشه در مه پوشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ship is now permanently moored on the Thames in London.
[ترجمه گوگل]این کشتی اکنون برای همیشه در رودخانه تیمز در لندن لنگر انداخته است
[ترجمه ترگمان]کشتی در حال حاضر برای همیشه بر روی رودخانه تیمز در لندن لنگر انداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His reputation was permanently tainted by the financial scandal.
[ترجمه گوگل]شهرت او برای همیشه توسط رسوایی مالی لکه دار شد
[ترجمه ترگمان]شهرت او برای همیشه از رسوایی مالی لکه دار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Carter was permanently disabled in the war.
[ترجمه گوگل]کارتر در جنگ برای همیشه از کار افتاده بود
[ترجمه ترگمان]کارتر برای همیشه در جنگ از کار افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fires are likely to permanently deforest the land.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی ها احتمالاً زمین را برای همیشه جنگل زدایی می کنند
[ترجمه ترگمان]احتمالا آتش سوزی به طور دائمی بر روی زمین تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The accident left him permanently disabled.
[ترجمه شان] این تصادف، برای همیشه، او را از کار افتاده کرد.
|
[ترجمه گوگل]تصادف باعث شد تا او برای همیشه از کار افتاده باشد
[ترجمه ترگمان]این حادثه او را به طور دائم از کار انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Smoking is likely to damage your health permanently.
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن به احتمال زیاد به سلامتی شما آسیب می رساند
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن به احتمال زیاد به سلامت شما آسیب خواهد رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Three reconnaissance aircraft are permanently on patrol.
[ترجمه گوگل]سه فروند هواپیمای شناسایی به طور دائم در حال گشت زنی هستند
[ترجمه ترگمان]سه هواپیمای اکتشافی برای همیشه در حال گشتزنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She had decided to settle permanently in France.
[ترجمه شان] او تصمیم گرفته بود برای همیشه ( به طور دایم ) در فرانسه سکونت گزیند.
|
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفته بود برای همیشه در فرانسه اقامت کند
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفته بود که برای همیشه در فرانسه ساکن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] به طور پایدار، به طور ثابت، دائما

انگلیسی به انگلیسی

• regularly; constantly; perpetually

پیشنهاد کاربران

For good
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : permanence
✅️ صفت ( adjective ) : permanent
✅️ قید ( adverb ) : permanently
الی الابد
تا ابد
دائما
پیوسته
مدام
I'm not going to live here permanently
۱ ) من نمی خوام بطور دائم اینجا زندگی کنم
۲ ) من نمی خوام واسه همیشه اینجا زندگی کنم
برای همیشه

دائم و همیشگی
بطور ثابت، بطور دایم
به طور روز افزون
روز به روز، با گذر زمان، با مرور زمان
مزمن ( در بیماری )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس