بهتر شد
Perk up جان بخشیدن/انرژی بخشیدن/جان گرفتن/انرژی گرفتن
. The city is trying to perk up the business district by planting trees
. Share prices perked up slightly before the close of trading
. She perked up considerably when her sister arrived
. She perked up as soon as I mentioned that Charles was coming to dinner
. He perked up at the news
. Would you like a cup of coffee? It might perk you up a bit
جان گرفتن
سر کیف اومدن
سر حال شدن
سر حال شدن
خستگی از تن رفع کردن / قبراق شدن
Every Morning I go with a cup of coffee to help me perk up
my ears perked up: یعنی گوشهایم تیز شدند
1 - سرحال آمدن - سرحال آوردن ( در مورد انسان )
She perked up considerably when her sister arrived
2 - جذاب کردن - جذاب شدن ( در موردچیزی )
The city is trying to perk up the business district by planting trees
Prices perked up slightly before the close of trading
2 - جذاب کردن - جذاب شدن ( در موردچیزی )
کسی را خوشحال کردن
سرحال شدن
مثلا فلانی خسته بود ولی وقتی دوستش اومد ملاقاتش سرحال شد. پرک آپ شد
مثلا فلانی خسته بود ولی وقتی دوستش اومد ملاقاتش سرحال شد. پرک آپ شد
کیف کردن
خوشحال تر و با انرژی تر شدن
You'll soon perk up.
سر حال اومدن
سرحال تر شدن
به وجد آمدن/آوردن
بیدار ماندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)