1. he was convicted of perjury
به دادن شهادت دروغ محکوم شد.
2. Two key witnesses at her trial committed perjury.
[ترجمه گوگل]دو شاهد کلیدی در دادگاه او شهادت دروغ دادند
[ترجمه ترگمان]دوتا شاهد کلیدی تو دادگاه شهادت دروغ شهادت داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This witness has committed perjury and no reliance can be placed on her evidence.
[ترجمه گوگل]این شاهد شهادت دروغ گفته است و نمی توان به مدارک او استناد کرد
[ترجمه ترگمان]این شاهد شهادت دروغ و عدم اتکا به شواهد خود را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The defence witnesses were found guilty of perjury.
[ترجمه گوگل]شاهدان دفاعی به دلیل شهادت دروغ مجرم شناخته شدند
[ترجمه ترگمان]شهود متهم در شهادت دروغ گناهکار شناخته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They tried to persuade her to commit perjury.
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند او را متقاعد به شهادت دروغ کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند او را وادار به سوگند شکنی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Hall was found guilty of perjury.
[ترجمه گوگل]هال به دلیل شهادت دروغ مجرم شناخته شد
[ترجمه ترگمان]به خاطر شهادت دروغ، سرای باسکرویل گناهکار شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Hall was found guilty of perjury and obstruction of justice.
[ترجمه گوگل]هال به اتهام شهادت دروغ و ممانعت از اجرای عدالت مجرم شناخته شد
[ترجمه ترگمان]سرسرای بزرگ از شهادت دروغ و جلوگیری از عدالت گناهکار شناخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Archer denies perjury, perverting the course of justice and using a false instrument.
[ترجمه گوگل]آرچر شهادت دروغ، انحراف مسیر عدالت و استفاده از ابزار دروغین را انکار می کند
[ترجمه ترگمان]آرچر، جلوگیری از شهادت دروغ، جلوگیری از دوره عدالت و استفاده از یک ابزار نادرست را انکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Yeoman also was charged with one count of perjury and one count of obstructing justice.
[ترجمه گوگل]یئومان همچنین به یک فقره شهادت دروغ و یک فقره ممانعت از اجرای عدالت متهم شد
[ترجمه ترگمان]Yeoman نیز به اتهام شهادت دروغ و یک شمارش از عدالت متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They also could face criminal prosecution for perjury.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین ممکن است به دلیل شهادت دروغ با پیگرد کیفری روبرو شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین می توانند برای شهادت دروغ با پی گرد قانونی مواجه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. When the suit collapsed Aitken was charged with perjury, for which he served a seven-month jail term.
[ترجمه گوگل]وقتی شکایت به پایان رسید، آیتکن به شهادت دروغ متهم شد که به خاطر آن یک حکم هفت ماه زندان را سپری کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این دادخواست از بین رفت، Aitken متهم به شهادت دروغ شد که به مدت هفت ماه حبس محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That the prosecutor knew his witness was committing perjury appeared obvious to Dalzell.
[ترجمه گوگل]این که دادستان می دانست که شاهدش شهادت دروغ می دهد، برای دالزل واضح به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]دادستان می دانست که شهادت او شهادت دروغ و شهادت دروغ محض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He later pleaded guilty to eight perjury counts resulting from testimony in drug cases.
[ترجمه گوگل]او بعداً به هشت فقره شهادت دروغ ناشی از شهادت در پرونده های مواد مخدر اعتراف کرد
[ترجمه ترگمان]او بعدا به هشت اتهام شهادت دروغ که از شهادت در پرونده های مواد مخدر ناشی می شود، اعتراف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Sarbutts was later charged with perjury by making a false statement while a witness at the Court of Appeal.
[ترجمه گوگل]ساربوتز بعداً در حالی که شاهد حضور در دادگاه تجدید نظر بود، به شهادت دروغ متهم شد
[ترجمه ترگمان]Sarbutts بعد از شهادت دروغ و شهادت در دادگاه استیناف به شهادت دروغ متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید