perjured

/ˈpɝːdʒərd//ˈpɜːdʒəd/

معنی: مرتکب جنایت یا جنحه
معانی دیگر: مقصر به دادن شهادت دروغ، پیمان شکن، نقص عهد کرده، دروه، سوگند دروه خورده، دروغی داده شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: perjurious (adj.), perjuredly (adv.)
(1) تعریف: guilty of perjury.

(2) تعریف: characterized by or involving perjury.

جمله های نمونه

1. a perjured witness
شاهدی که به دروغ گواهی داده است

2. the witness perjured himself and was therefore imprisoned
گواه شهادت دروغ داد و به همین خاطر زندانی شد.

3. She admitted that she had perjured herself.
[ترجمه گوگل]او اعتراف کرد که به خودش سوگند دروغ گفته است
[ترجمه ترگمان]اعتراف کرد که خود دروغ گفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The judge claimed that the witness perjured himself.
[ترجمه گوگل]قاضی مدعی شد که شاهد به خود شهادت دروغ داده است
[ترجمه ترگمان]قاضی ادعا کرد که شهادت دروغ گفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You will not jeopardise that job I perjured myself to get for you by a vagrancy charge tonight of all nights.
[ترجمه گوگل]تو آن شغلی را که به خودم قسم دروغ گفته بودم با هزینه ولگردی امشب تمام شبها به خطر نمی اندازی
[ترجمه ترگمان]تو این کار را نخواهی کرد که من به خودم دروغ گفته بودم که امشب با دوش گرفتن تو را برای تو گیر بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was not present. . . so. . . she is perjured because she has said on oath that she witnessed this scene.
[ترجمه گوگل]او حضور نداشت بنابراین او به خاطر سوگند خوردن گفته است که شاهد این صحنه بوده است
[ترجمه ترگمان]اون بهش دروغ گفته بود … به خاطر سوگند دروغ گفتن که اون شاهد این صحنه بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You perjured Christian, go to repent!
[ترجمه گوگل]ای مسیحی سوگند دروغ، برو توبه کن!
[ترجمه ترگمان]تو سوگند دروغ خوردی، برو توبه کن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The truth perjured is the key political toy in the social games.
[ترجمه گوگل]حقیقتی که به دروغ گفته می شود، بازیچه کلیدی سیاسی در بازی های اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]پیمان حقیقت یک اسباب بازی سیاسی کلیدی در بازی های اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The witness perjured herself by lying about what she did on the night o the crime.
[ترجمه گوگل]شاهد با دروغ گفتن در مورد آنچه در شب جنایت انجام داده به خود شهادت دروغ داد
[ترجمه ترگمان]شاهد دروغ گفته خود را درباره آنچه در شب جنایت انجام داده بود دروغ گفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Perjured testimony is an obvious and flagrant affront to the basic concepts of judicial proceedings.
[ترجمه گوگل]شهادت دروغ یک توهین آشکار و آشکار به مفاهیم اساسی رسیدگی قضایی است
[ترجمه ترگمان]شهادت perjured یک توهین آشکار و آشکار به مفاهیم اساسی روند قضایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So the boy love is perjured every where.
[ترجمه گوگل]بنابراین عشق پسرانه در هر کجا دروغ می گویند
[ترجمه ترگمان]پس عشق بچه به هر جایی که هست دروغ گفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This content that signs up for exposure and Kilpatrick are in before this the testimony on the court is conflicting, because perjured blame loses government-owned put in prison, force a mayor finally.
[ترجمه گوگل]این محتوا که برای افشای ثبت نام می کند و کیلپاتریک در قبل از این شهادت در دادگاه متناقض است، زیرا سرزنش دروغ از دست می دهد دولتی را به زندان می اندازد، سرانجام یک شهردار را مجبور می کند
[ترجمه ترگمان]این محتوایی که در معرض قرار گرفتن در معرض قرار گرفتن و kilpatrick قرار دارند قبل از این که شهادت در دادگاه متناقض است به این دلیل متناقض است که perjured blame دولتی را در زندان از دست می دهد و سرانجام شهردار را مجبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرتکب جنایت یا جنحه (صفت)
culpable, guilty, delinquent, committing, perjured, perpetrating

انگلیسی به انگلیسی

• false, untrue, mendacious; guilty of perjury, guilty of lying under oath

پیشنهاد کاربران

بپرس