peritoneum

/ˌperɪtəˈniəm//ˌperɪtəˈniəm/

معنی: صفاق، برون شامه رودهها
معانی دیگر: (کالبد شناسی) روده بند، اندرونه پوش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: peritonaea, peritonea
مشتقات: peritoneal (adj.)
• : تعریف: the membrane that lines the abdomen and encloses the abdominal organs.

جمله های نمونه

1. The permeability of the mesothelium of the diaphragmatic peritoneum in rat was studied by intraperitoneal injection of Indian ink and rabbit blood and observed by electron microscopy.
[ترجمه گوگل]نفوذپذیری مزوتلیوم صفاق دیافراگمی در موش صحرایی با تزریق داخل صفاقی جوهر هندی و خون خرگوش مورد بررسی قرار گرفت و با میکروسکوپ الکترونی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]تراوایی ناشی از mesothelium diaphragmatic در موش توسط تزریق intraperitoneal مرکب هند و خون خرگوش مورد مطالعه قرار گرفت و توسط میکروسکوپ الکترونی مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bleeding may occur in the peritoneum or pericardium.
[ترجمه گوگل]خونریزی ممکن است در صفاق یا پریکارد رخ دهد
[ترجمه ترگمان]خونریزی ممکن است در ناحیه peritoneum یا pericardium رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Paracolic sulci are lateral depressions of the peritoneum investing the cecum.
[ترجمه گوگل]شیارهای پاراکولیک فرورفتگی های جانبی صفاقی هستند که سکوم را فرو می برند
[ترجمه ترگمان]Paracolic sulci با فرورفتگی افقی the the قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Peritoneal factor infertility peritoneum such as scar tissue ( adhesions ) or endometriosis ( Figure 5 ).
[ترجمه گوگل]فاکتور صفاقی ناباروری صفاق مانند بافت اسکار (چسبندگی) یا اندومتریوز (شکل 5)
[ترجمه ترگمان]factor عامل ناباروری، مانند بافت زخم (adhesions)و یا endometriosis (شکل ۵)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The peritoneum then reabsorbs the fluid.
[ترجمه گوگل]سپس صفاق مایع را دوباره جذب می کند
[ترجمه ترگمان]سپس The سیال را باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods Into the inner ring road, separation peritoneum and abdominal transverse compartment of loose bodies and the creation preperitoneal space, home patch this gap.
[ترجمه گوگل]روش‌ها در مسیر حلقه داخلی، جداسازی صفاق و محفظه عرضی شکمی بدن‌های شل و ایجاد فضای پیش صفاقی، خانه این شکاف را برطرف می‌کند
[ترجمه ترگمان]روش های درون جاده کمربندی داخلی، جداسازی peritoneum و محفظه عرضی شکمی از اجسام آزاد و ایجاد فضای preperitoneal در خانه، این شکاف را به هم پیوند می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Arrows point to the anterior rectus sheath, peritoneum, and fascia transversalis.
[ترجمه گوگل]فلش ها به غلاف راست قدام قدامی، صفاق و فاسیا عرضی اشاره دارند
[ترجمه ترگمان]فلش ها به غلاف rectus قدامی، peritoneum و نوار پیوندی اشاره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Usage:operations of gynecology, urology, stomach and intestine peritoneum and so on. The gut suture, made from qualified intestines-skin, is smooth, high tensility, and can be easily knotted.
[ترجمه گوگل]استفاده: عمل های زنان، اورولوژی، صفاق معده و روده و غیره بخیه روده، ساخته شده از روده-پوست واجد شرایط، صاف، کششی بالا است و به راحتی می توان آن را گره زد
[ترجمه ترگمان]کاربرد: عملیات مامایی، اورولوژی، معده و روده، و غیره The شکمی که از روده واجد شرایط ساخته شده اند صاف، tensility است و می توانند به راحتی گره خورده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To conclude nursing experience about vaginoplasty with peritoneum.
[ترجمه گوگل]برای نتیجه گیری تجربیات پرستاری در مورد واژینوپلاستی با صفاق
[ترجمه ترگمان]برای خاتمه دادن به تجربه پرستاری در مورد vaginoplasty با peritoneum
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Waste products in the bloodstream pass through the peritoneum into the dialysate.
[ترجمه گوگل]مواد زائد موجود در جریان خون از طریق صفاق به دیالیز عبور می کنند
[ترجمه ترگمان]مواد زاید در جریان خون از طریق peritoneum به the منتقل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The authors suggest that autogenous peritoneum may be an ideal biologic material for reconstruction of veins.
[ترجمه گوگل]نویسندگان پیشنهاد می کنند که صفاق اتوژن ممکن است یک ماده بیولوژیکی ایده آل برای بازسازی وریدها باشد
[ترجمه ترگمان]نویسندگان پیشنهاد می کنند که autogenous peritoneum ممکن است یک ماده بیولوژیکی ایده آل برای بازسازی of باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lining inside your abdomen ( the peritoneum ) becomes the filter.
[ترجمه گوگل]پوشش داخلی شکم شما (صفاق) به فیلتر تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]آستر شکم (the)به صافی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ventral nerve cord is covered externally by a peritoneum.
[ترجمه گوگل]طناب عصبی شکمی از خارج توسط صفاق پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]طناب عصبی شکمی به صورت خارجی توسط یک peritoneum پوشانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pelvic factor infertility is caused by conditions that affect the fallopian tubes, peritoneum, or uterus.
[ترجمه گوگل]ناباروری فاکتور لگنی ناشی از شرایطی است که لوله های فالوپ، صفاق یا رحم را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]ناباروری عامل Pelvic ناشی از شرایطی است که بر لوله های fallopian، peritoneum یا رحم تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To expose the anterior surface of the prostate, it is necessary to displace the peritoneum superiorly.
[ترجمه گوگل]برای نمایان شدن سطح قدامی پروستات، باید صفاق را به سمت بالا جابجا کرد
[ترجمه ترگمان]برای آشکار کردن سطح جلویی پروستات، جابجایی the superiorly ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صفاق (اسم)
peritoneum

برون شامه روده ها (اسم)
peritoneum

تخصصی

[علوم دامی] پریتونیوم، صفاق .

انگلیسی به انگلیسی

• serous membrane lining the abdominal cavity (anatomy)

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] صفاق، پریتوئن: پرده ی سروزی بزرگ پوشاننده ی داخل حفره شکم و روی احشاء داخل آن
صفاق؛یک لایه پوشاننده که اکثر احشای شکمی را در بر می گیرد.

بپرس