perishability


معنی: نابود شدنی
معانی دیگر: نابود شدنی

جمله های نمونه

1. In addition, it's important to consider the perishability of products.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مهم است که فسادپذیری محصولات را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]به علاوه، مهم است که the محصولات را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Due to characteristics of perishability, low heat value and high organic matter content etc, organic wastes can not be easily disposed by sanitary landfill and incineration.
[ترجمه گوگل]به دلیل ویژگی‌های فسادپذیری، ارزش حرارتی پایین و محتوای مواد آلی بالا و غیره، زباله‌های آلی را نمی‌توان به راحتی با دفن بهداشتی و سوزاندن دفع کرد
[ترجمه ترگمان]به دلیل ویژگی های of، مقدار گرمای کم و محتوای مواد آلی بالا و غیره، ضایعات ارگانیک را نمی توان به راحتی توسط محل های دفن زباله و سوزاندن دفع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It does not mean perishability of public ownership even though privatization has been a world trend.
[ترجمه گوگل]این به معنای فناپذیری مالکیت عمومی نیست، اگرچه خصوصی‌سازی یک روند جهانی بوده است
[ترجمه ترگمان]این بدان معنا نیست که مالکیت عمومی حتی با وجود این که خصوصی سازی یک گرایش جهانی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The model considers the impact of the perishability as part of the overall distribution costs and a heuristic approach, based on the tabu search is used to solve the problem.
[ترجمه گوگل]این مدل تاثیر فسادپذیری را به عنوان بخشی از هزینه‌های توزیع کلی در نظر می‌گیرد و یک رویکرد اکتشافی، بر اساس جستجوی تابو برای حل مشکل استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]این مدل، تاثیر of را به عنوان بخشی از هزینه های کلی توزیع و یک رویکرد اکتشافی، براساس جستجوی تابو که برای حل مساله مورد استفاده قرار می گیرد، در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The high quality service is depends on the design and management, but the service design is sophisticated than product design because intangibility, inseparability, variability, perishability.
[ترجمه گوگل]خدمات با کیفیت بالا به طراحی و مدیریت بستگی دارد، اما طراحی خدمات پیچیده تر از طراحی محصول است زیرا ناملموس بودن، تفکیک ناپذیری، تغییرپذیری، فسادپذیری
[ترجمه ترگمان]سرویس کیفیت بالا به طراحی و مدیریت بستگی دارد، اما طراحی خدمات پیچیده تر از طراحی محصول است زیرا intangibility، inseparability، تغییرپذیری، perishability
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As a service product, tourism product has three features: intangibility, perishability, and inseparability.
[ترجمه گوگل]محصول گردشگری به عنوان یک محصول خدماتی دارای سه ویژگی است: ناملموس بودن، فناپذیری و تفکیک ناپذیری
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک محصول خدماتی، محصول گردشگری دارای سه ویژگی است: intangibility، perishability، و inseparability
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Because of characteristics of the service industry such as intangibility, inseparability, variability, and perishability, it makes service provider to face highly uncertain.
[ترجمه گوگل]به دلیل ویژگی‌های صنعت خدمات مانند ناملموس بودن، تفکیک‌ناپذیری، تغییرپذیری و فناپذیری، ارائه‌دهنده خدمات را به شدت نامطمئن می‌سازد
[ترجمه ترگمان]به دلیل ویژگی های صنعت خدماتی از قبیل intangibility، inseparability، تغییرپذیری، و perishability، باعث می شود که ارایه دهنده خدمات با اطمینان بالا مواجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نابود شدنی (اسم)
perishability

انگلیسی به انگلیسی

• ability to rot or decay; ability to die, mortality

پیشنهاد کاربران

بپرس