periscope

/ˈperɪskoʊp//ˈperɪskəʊp/

معنی: پریسکوپ، پیرامون بین
معانی دیگر: (در زیر دریایی و غیره) پریسکوپ، پیرانما، دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a tubular optical instrument fitted with mirrors and prisms so as to allow one to see what is not in the direct line of sight or what is obstructed from sight.

جمله های نمونه

1. I've always found a periscope to be a very useful accessory in these conditions.
[ترجمه گوگل]من همیشه در این شرایط یک پریسکوپ را یک وسیله جانبی بسیار مفید می دانستم
[ترجمه ترگمان]من همیشه پریسکوپ پیدا کرده ام تا لوازم جانبی بسیار مفیدی در این شرایط داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rear cockpit above features a periscope that seemingly makes the front occupant's head transparent.
[ترجمه گوگل]کابین عقب در بالا دارای یک پریسکوپ است که ظاهراً سر سرنشین جلو را شفاف می کند
[ترجمه ترگمان]بالا - کابین خلبان در بالای ویژگی ها یک پریسکوپ است که ظاهر ساکن جلویی را شفاف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We upped periscope, identified it, then downed periscope.
[ترجمه گوگل]پریسکوپ را بالا بردیم، آن را شناسایی کردیم، سپس پریسکوپ را پایین آوردیم
[ترجمه ترگمان]ما پریسکوپ رو بالا بردیم، آن را شناسایی کردیم، سپس پریسکوپ رو تخلیه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their plan, which involves a periscope, works in unexpected ways.
[ترجمه گوگل]طرح آنها که شامل پریسکوپ است، به روش های غیرمنتظره ای عمل می کند
[ترجمه ترگمان]برنامه آن ها، که شامل پریسکوپ است، به روش های غیر منتظره کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He scorned the use of a periscope, and stood and poked his head over the parapet.
[ترجمه گوگل]او استفاده از پریسکوپ را تحقیر کرد و ایستاد و سرش را روی جان پناه برد
[ترجمه ترگمان]از a periscope استفاده کرد و در حالی که سرش را از بالای نرده ها به بیرون خم کرده بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When I started circuit work that periscope, completely forgotten during the flight, made me jump just before touchdown.
[ترجمه گوگل]وقتی کار مداری را شروع کردم، آن پریسکوپ که در طول پرواز کاملا فراموش شده بود، باعث شد درست قبل از تاچ داون بپرم
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به کار کردم که پریسکوپ، کاملا در طول پرواز کاملا فراموش شده است، باعث شد قبل از اینکه فرود بیایم، از جا بپرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The periscope bobbed up behind him.
[ترجمه گوگل]پریسکوپ پشت سرش منفجر شد
[ترجمه ترگمان]The از پشت سرش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You could install a reverse periscope in your headstone so morbid voyeurs could come ogle you.
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک پریسکوپ معکوس در سنگ قبر خود نصب کنید تا فضولان بیمار بتوانند شما را نگاه کنند
[ترجمه ترگمان]تو می تونی یه periscope رو روی سنگ قبر خودت نصب کنی که بتونی تو رو زیر نظر داشته با شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Riding at periscope depth was a restful change after a week of plunging and rolling.
[ترجمه گوگل]سواری در عمق پریسکوپ پس از یک هفته غوطه ور شدن و غلت زدن یک تغییر آرامش بخش بود
[ترجمه ترگمان]اسب سواری در دوربین زیردریایی بعد از یک هفته غرق شدن و غلت خوردن یک تغییر آرامش بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The failing light was such that observation by periscope could not be relied on, and the Upholder's listening gear was out of order.
[ترجمه گوگل]نور ضعیف به گونه‌ای بود که نمی‌توان به رصد با پریسکوپ اعتماد کرد و تجهیزات شنود Upholder از کار افتاده بود
[ترجمه ترگمان]نور ضعیف به گونه ای بود که مشاهده توسط پریسکوپ ممکن نیست به آن تکیه داشته باشد، و تجهیزات گوش (upholder)از سفارش خارج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A Home - made periscope could be the answer to your wish.
[ترجمه گوگل]یک پریسکوپ خانگی می تواند پاسخی به آرزوی شما باشد
[ترجمه ترگمان]یک پریسکوپ دست ساز می تواند پاسخ به خواسته شما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. BEAR: Whoa! A periscope ! Hey, it works too!
[ترجمه گوگل]خرس: اوه! پریسکوپ! هی، این هم کار می کند!
[ترجمه ترگمان]! وای! یه periscope! هی، منم همینطور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Three kinds of periscope series are now produced in Thales Optronics.
[ترجمه گوگل]اکنون سه نوع سری پریسکوپ در Thales Optronics تولید می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر سه نوع دوربین پریسکوپ در Thales Optronics تولید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Now, peering through the periscope he remarked in businesslike tones.
[ترجمه گوگل]حالا، با نگاهی به پریسکوپ، با لحنی تجاری به آن اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]او با لحنی جدی گفت: حالا، از میان آن periscope که به دقت نگاه می کرد، نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The captain of the submarine has got this periscope thing.
[ترجمه گوگل]کاپیتان زیردریایی این پریسکوپ را دارد
[ترجمه ترگمان]کاپیتان زیردریایی این periscope رو داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پریسکوپ (اسم)
periscope

پیرامون بین (اسم)
periscope

تخصصی

[سینما] پریسکوپ - پیرامون نما

انگلیسی به انگلیسی

• optical scope that allows one to see objects that are located above one's line of sight
a periscope is a vertical tube through which people in a submarine can see above the surface of the water.

پیشنهاد کاربران

periscope ( فیزیک )
واژه مصوب: پیرابین
تعریف: وسیله‏ای برای مشاهدۀ اشیایی که در معرض دید مستقیم قرار نداشته باشند
پیرابین.

بپرس