peripherally

جمله های نمونه

1. The Marshall Plan did not include Britain, except peripherally.
[ترجمه گوگل]طرح مارشال شامل بریتانیا نمی شد، مگر در حوزه پیرامونی
[ترجمه ترگمان]طرح مارشال نه شامل بریتانیا، به جز peripherally بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were only peripherally involved in the affair.
[ترجمه گوگل]آنها فقط به صورت حاشیه ای درگیر این ماجرا بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط در این کار دخالت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was peripherally involved in a somewhat obstructionist way in the start-up of C-SPAN.
[ترجمه گوگل]من در راه اندازی C-SPAN به روشی تا حدودی انسدادی درگیر بودم
[ترجمه ترگمان]من peripherally در یک روش somewhat در ابتدای C - SPAN دخیل بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Subpleural nodules are visible peripherally and in relation to the major fissures.
[ترجمه گوگل]ندول های ساب پلورال به صورت محیطی و در ارتباط با شقاق اصلی قابل مشاهده هستند
[ترجمه ترگمان]گره های Subpleural peripherally دیده می شوند و در ارتباط با شکاف های بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To compare the effects of indwelling peripherally inserted central catheter(PICC) through superficial temporal veins and basilic vein in neonates.
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه اثرات کاتتر مرکزی داخلی (PICC) از طریق وریدهای گیجگاهی سطحی و ورید بازییلیک در نوزادان
[ترجمه ترگمان]هدف برای مقایسه اثرات of peripherally catheter مرکزی (PICC)از طریق سیاه رگ زمانی سطحی و سیاه رگ ریوی در neonates
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To investigate the fixing method of peripherally inserted central venous catheter ( PICC ).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی روش تثبیت کاتتر ورید مرکزی محیطی (PICC)
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد روش تعمیر peripherally venous مرکزی وارد شده of مرکزی (PICC)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A grey folded appearances starting peripherally is seen when the retina is detached from the choroid.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شبکیه از مشیمیه جدا می شود، ظاهر چین خورده خاکستری که از محیطی شروع می شود، دیده می شود
[ترجمه ترگمان]یک ظاهر خاکستری و خمیده در حال حرکت دیده می شود که شبکیه که شبکیه آن را جدا می کند از the جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To study the method for Peripherally inserted central catheters ( PICC ) maintenance and prevention of complication.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه روش نگهداری کاتترهای مرکزی داخلی (PICC) و پیشگیری از عوارض
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه این روش برای Peripherally (PICC)و پیش گیری از پیچیدگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On Friday,(Sentence dictionary) the network substituted different reruns for those weeks because each episode peripherally dealt with crime-related issues.
[ترجمه گوگل]روز جمعه، (فرهنگ جملات) شبکه تکرارهای مختلفی را برای آن هفته ها جایگزین کرد، زیرا هر قسمت به طور حاشیه ای به مسائل مربوط به جنایت می پرداخت
[ترجمه ترگمان]روز جمعه (فرهنگ لغت نامه)، شبکه فیلم های مختلف را برای این هفته جایگزین کرد، زیرا هر قسمت مربوط به مسایل مربوط به جرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thromboemboli can lodge in cerebral arteries, particularly in thethe middle cerebral, and peripherally toward branch points.
[ترجمه گوگل]ترومبوآمبولی‌ها می‌توانند در شریان‌های مغزی، به‌ویژه در قسمت میانی مغز، و در قسمت‌های محیطی به سمت نقاط شاخه قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]Thromboemboli می توانند به ویژه در arteries مغزی و به ویژه در thethe مغزی و peripherally به سمت نقاط شاخه زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Intra-oral lipoma is a well-known entity, but lipomatous tumors including salivary gland tissue containing clustered or peripherally located ducts and acinar cells are uncommon.
[ترجمه گوگل]لیپوم داخل دهانی یک موجود شناخته شده است، اما تومورهای لیپوماتیک شامل بافت غدد بزاقی حاوی مجاری خوشه ای یا محیطی و سلول های آسینار غیر معمول هستند
[ترجمه ترگمان]Intra - lipoma شفاهی یک نهاد شناخته شده به خوبی شناخته شده است، اما تومورهای lipomatous شامل بافت غده salivary حاوی ducts یا peripherally که در ducts قرار گرفته اند و سلول های acinar غیر معمول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusion Hydropathic and hot compress can prevent mechanicalness phlebitis caused by peripherally inserted central catheter(PICC).
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری کمپرس هیدروپاتیک و گرم می تواند از فلبیت مکانیکی ناشی از کاتتر مرکزی (PICC) که به صورت محیطی وارد می شود، جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Hydropathic و کمپرس داغ می تواند از mechanicalness phlebitis ناشی از peripherally inserted مرکزی inserted (PICC)جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Adenocarcinomas and large cell anaplastic carcinomas tend to occur more peripherally in lung.
[ترجمه گوگل]آدنوکارسینوم ها و کارسینوم های آناپلاستیک سلول بزرگ بیشتر در ریه های محیطی ایجاد می شوند
[ترجمه ترگمان]Adenocarcinomas و cell سلول بزرگ anaplastic تمایل دارند که peripherally بیشتری در شش رخ دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We present a case of fatal cardiac tamponade that occurred in association with a peripherally inserted central catheter (PICC) inserted from the right antecubital fossa.
[ترجمه گوگل]ما یک مورد تامپوناد قلبی کشنده را ارائه می کنیم که در ارتباط با یک کاتتر مرکزی وارد شده محیطی (PICC) که از حفره انتکوبیتال سمت راست وارد شده است رخ داده است
[ترجمه ترگمان]یک نمونه از tamponade قلبی کشنده را که در ارتباط با peripherally catheter مرکزی inserted (PICC)که از سمت راست antecubital fossa وارد شده، ارایه می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Now farming endowment the current situation of current domain and outlet, to to see peripherally.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر وقف کشاورزی وضعیت فعلی دامنه و خروجی، به دیدن محیطی
[ترجمه ترگمان]حال، وقف کشاورزی وضعیت فعلی دامنه و خروجی فعلی را به منظور دیدن peripherally
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• exteriorly, perimetrically, in a circumferential manner

پیشنهاد کاربران

به طور ضمنی
مثال:
If your child's life were in danger, for example, you might be peripherally concerned about other people and circumstances.
به عنوان مثال اگر زندگی فرزند شما در خطر بود، شما احتمال داشت بطور ضمنی درباره افراد و موقعیت های دیگر نگران بشوید.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : periphery / peripheral
✅️ صفت ( adjective ) : peripheral
✅️ قید ( adverb ) : peripherally
به طور حاشیه ای، به طور ضمنی
به طور حاشیه ای ، در حاشیه

بپرس