peripheral vision


دید جنبی، دید پیرامون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the ability to see objects and motion to either side while looking straight ahead.

جمله های نمونه

1. A figure came into my peripheral vision.
[ترجمه گوگل]شکلی وارد دید پیرامونی من شد
[ترجمه ترگمان]پیکری در دامنه دید من ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Use your peripheral vision widely when moving from place to place.
[ترجمه گوگل]هنگام حرکت از مکانی به مکان دیگر از دید محیطی خود به طور گسترده استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]زمانی که از مکان به مکان دیگر حرکت می کنید، از دید محیطی خود به طور گسترده استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I made do with peripheral vision, which, after all, is the next best thing.
[ترجمه گوگل]من به دید محیطی بسنده کردم که در نهایت بهترین چیز بعدی است
[ترجمه ترگمان]من با دید جنبی، که به هر حال بهترین کار است، انجام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I held Ellie in my peripheral vision, watching her long neck and the swell of her chest from across the room.
[ترجمه گوگل]الی را در دید پیرامونی خود نگه داشتم و به گردن دراز و تورم سینه‌اش از آن سوی اتاق نگاه کردم
[ترجمه ترگمان]من الی را در دامنه دید خود نگه داشتم و گردن بلند او و برآمدگی سینه اش را از آن سوی اتاق نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tracers from our own guns flowed in my peripheral vision.
[ترجمه گوگل]ردیاب هایی از اسلحه های خودمان در دید پیرامونی من جریان داشت
[ترجمه ترگمان]tracers از سلاح های خودمان در دامنه دید من جاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This allows them to maintain the same panoramic peripheral vision over a wide range of light levels.
[ترجمه گوگل]این به آن‌ها اجازه می‌دهد که دید پانورامیک محیطی یکسانی را در طیف وسیعی از سطوح نور حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]این به آن ها این امکان را می دهد که دید محیطی وسیع را در گستره وسیعی از سطوح نور حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Training peripheral vision to register more effectively can increase reading speed over 300 %.
[ترجمه گوگل]آموزش دید محیطی برای ثبت موثرتر می تواند سرعت خواندن را بیش از 300 درصد افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]آموزش دید محیطی برای ثبت نام به طور موثر می تواند سرعت خواندن را بیش از ۳۰۰ درصد افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I behold, with strained peripheral vision, the nave and aisles that hold 000 worshippers.
[ترجمه گوگل]من می بینم، با دید محیطی تیره، شبستان و راهروهایی که 000 نمازگزار را در خود جای داده است
[ترجمه ترگمان]من با دید محیطی تیره، شبستان و راهرو را می بینم که ۰۰۰ عبادت را در خود جای داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our peripheral vision is not just a blurry version of our central vision.
[ترجمه گوگل]دید محیطی ما فقط یک نسخه تار از دید مرکزی ما نیست
[ترجمه ترگمان]دید محیطی ما فقط یک نسخه تار از دیدگاه مرکزی ما نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This means that although your peripheral vision might be wide, only a small part of that vista is in sharp focus.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که اگرچه دید محیطی شما ممکن است گسترده باشد، اما تنها بخش کوچکی از آن چشم انداز در فوکوس واضح است
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که اگر چه دید محیطی شما ممکن است پهن باشد، تنها بخش کوچکی از آن چشم انداز در فوکوس شارپ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In essence, curveballs take a batter's peripheral vision for a spin, says a new study on the topic in the journal PloS One.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه جدید در مورد این موضوع در مجله PloS One می گوید که در اصل، توپ های منحنی دید محیطی خمیر را برای چرخش می گیرند
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه جدید در مورد این موضوع در ژورنال PloS می گوید: \" به طور خلاصه، curveballs چشم انداز محیطی خود را برای چرخش به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As a result of the surgery, he lost peripheral vision in his right eye.
[ترجمه گوگل]وی در نتیجه عمل جراحی دید محیطی چشم راست خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]او در نتیجه عمل بینایی خود را در چشم راستش از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Damage often occurs slowly, with peripheral vision affected first, and many sufferers do not realise there is a problem until their sight is badly affected.
[ترجمه گوگل]آسیب اغلب به آهستگی اتفاق می افتد و ابتدا بینایی محیطی تحت تأثیر قرار می گیرد و بسیاری از مبتلایان تا زمانی که بینایی آنها به شدت آسیب نبیند متوجه وجود مشکل نمی شوند
[ترجمه ترگمان]آسیب اغلب به کندی رخ می دهد و دید محیطی در ابتدا تحت تاثیر قرار می گیرد و بسیاری از مبتلایان متوجه نمی شوند که یک مشکل وجود دارد تا زمانی که دید آن ها به شدت تحت تاثیر قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You toggled the display of the peripheral vision radar.
[ترجمه گوگل]شما نمایش رادار دید محیطی را تغییر دادید
[ترجمه ترگمان]شما نمایش رادار چشم انداز محیطی را به نمایش می گذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It does not affect peripheral vision, but the loss of clear central vision can rob a person of the ability to read, drive and recognise people's faces even without causing total blindness.
[ترجمه گوگل]این بر دید محیطی تأثیر نمی گذارد، اما از دست دادن دید مرکزی واضح می تواند توانایی خواندن، رانندگی و تشخیص چهره افراد را حتی بدون ایجاد نابینایی کامل از فرد سلب کند
[ترجمه ترگمان]آن بر دید محیطی تاثیری ندارد، اما از دست دادن دیدگاه مرکزی شفاف می تواند فرد توانایی خواندن، رانندگی و تشخیص چهره افراد را حتی بدون اینکه باعث کوری کلی شود، از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] دیدهای جناحی - دید پیرامونی چشم انسان
[عمران و معماری] دید جانبی - حوزه دید

پیشنهاد کاربران

peripheral vision ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: دید محیطی
تعریف: دیدی که در آن محرک در راستای لکۀ زرد شبکیه قرار نمی گیرد
دایره ی دید حاشیه ای، یا قدرت دید پیرامونی
میدان دید جانبی
دید محیطی
دید جانبی
دامنه دید وسیع

گوشه چشم

بپرس